عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

spring blossoms

این صحنه تو قلب کویر اونقدر برام جالب و زیبا بود که حیفم اومد ازش براتون فیلم نگیرم...

طبق معمول...

اول دانلودش کنین و بعد با مدیا پلیر ببینینش...

ممکنه کمی طول بکشه...


به رنگ بهار در قلب کویر...

در قلب کویر...

بالاخره ما یه روز تونستیم از شرکت جیم بزنیم و برای کاری بزنیم به قلب کویر سمنان...

جاده خیلی غبارآلود و گرم بود...

اما کوهها نزدیک و خوشرنگ بودن...اینا کوههای رس هستن که آب بارون این شکلیشون کرده...

سمنان نوشت:سمنان شهر تمیز و قشنگی بود(یعنی یه نخود آشغال تو رودخونه و خیابونا نبود!برعکس شمال کشور!!).مردمان با فرهنگی هم داش!(البته تا اونجایی که ما باهشون در تماس بودیم!)اگه از هوای گرمش فاکتور بگیری،جای خوبی برای سفر یک روزه یا دو روزه تو بهاره!مخصوصن شه میرزادش که عین بهشته تو بهار...

ادامه مطلب ...

سفر سبز...

به خدا!! به خدا! اینقده دلم برای شما و اینجا تنگیده بود!‌همه تونو دوس دارم!یه روز نیام اینجا انگاری یه چیزی گم کردم...  

این بار مسافرتش پربار تر از قبل بود و جاهای زیادی رو با دوستان گشتیم...    

 بادی های منجیل و سد سفید رود 

   

 

اینجا هم روستای گلگین ،تو راه رشت- لاهیجانه که طبیعت بکر و آرومی داره 

 

اول رفتیم عروسی تو لاهیجان.هاها!!عکس ندارم ازش!

ادامه مطلب ...

یک روز ایده آل!

ممو دوس داره یه روز تو زندگیش  رو اینطوری بگذرونه:

اولندش که باید بهار باشه باشه اونم ماه اردیبهشت!

شب صب ایده آلش رمان " مهر من" به دس تو تخت خوابش برده باشه.

صبش  ساعت 9 با صدای دریا از خواب بیدار شه. بعدش یه دوش آب گرم بگیره و بره نون بپزه!

اونم تو یه تنور داغ داغ. ازون نون قلمبه ها که برشته می شه و پر دارچینه.

بعد بره از زیر مرغای تو ی مرغدونی  چن تا تخم مرغ  قهوه ای بکشه بیرون. گاو دوشیدنو دوس ندارم اصن، واسه همین شیر پاکتی  کفایت می کنه.

دلش می خواد یه صبونه حسابی با نون تازه و پنیر و کره و نیمرو و خامه و شیر بخوره!

بعد بره تو دریا آبتنی تا ظهر!

ظهر هم  ابو خان غذا پخته باشه: مرغ بریون با سیب زمینی استانبولی پخته و درسته زعفرونی!

تا می تونه بلنبونه  و بعدش  یه  فنجون کاپوچینو بزنه به بدن.

یه فیلم حسابی از نوع فیلم "دکتر ژیواگو" هم بعد کاپوچینو می چبسه!

غروب هم دوباره خواب با صدای دریا.

شب هم گشت و گذار تو بازاچه خرید رویان ، تا می تونه ازین کفشای فانتزی و  وسایل چوبی مث  تخته گوشت خوردکنی ، وردنه ، جا نُخودی، و جا ادویه ای بخره!

شام هم تو نارنجستان ، پیتزا و میگو بدون در نظر گرفتن چاق شدن و رژیم و هر کوفت و زهرمار دیگه!

شب هم خسه و کوفته بره تو تختخواب و 5 صفه "مهر من" بزنه به بدن و  خلاص!

فرداش از کار و شرکت م خبری نباشه و همینطوری گونی گونی سر ماه پول به حسابش بریزن!

پس و پیش نوشت: شماها دوس دارین روزتون چطوری بگذرونین؟ 

من دوس دارم یه همچین کلبه ای داشته باشم  و بتونم از چاه آب بکشم:

سفر ۲ و نطق پدر میوه!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.