عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

سلام اردی جان!

سلام اردیبهشت جانم...

چقدر از اینکه آمدی خوشحالم...

سلام بوی بهارنارنج...

سلام عطر کتاب...

قربان آن دامن سبزت...

قربان شقایقهای وحشی و قرمزت...

قربان آن چلچله های خوش صدایی که هر روز بعدازظهر از پس پنجره ها آواز می خوانند...

چقدر زود آمدی...

چقدر خوب شد که هستی...

چقدر منتظرت بودم...

این بار زود نروی ها!

می خوام نفست بکشم و روزهای مخملینت را ببوسم...

می خواهم روی پیچ امید الدوله دست بکشم و توله گربه های کوچک را نوازش کنم...

چه زود فروردین رفت و جایش را به تو داد...

بهار با تو معنا می گیرد،اردی جانم...

خوش آمدی...

ارادتمندیم...

امضاء: عطربرنج

پیونشت:لینک مطلبم در لینک زن.

یادش بخیر...این رو یادتونه؟

این یکی رو چطور؟

و این پست...فکر می کردم همه چیز رو می دونم!اما نه!هنوز خیلی راه بود...

اینجا رو!چی درست کرده بودم من!