عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

پیشنهاد جانانه بدهید خوانندگان عزیز...

سلام و صبح بخیر...

خوش می گذره؟روزهای شهریوری بوی پاییز می دن...نه؟

هوا یه جوری خنک شده انگار...تابستون هم داره نفسهای آخرش رو می کشه...

حیف که خیلی زود تموم شد این تابستون..

برای من که تابستون بسیار بسیار شلوغ و صد البته دلپذیری بود اصلا متوجه نشدم چطور اومد و الان چطوری داره می ره...

امیدوارم که برای شما هم همینطور بوده باشه...

امروز از این رو نوشتم که ازتون یه کمک کوچک بخوام..

این همه من به شماها حسهای خوب دادم حالا شما پا پیش بذارید...مگه چی می شه؟

ازتون می خوام برام تو کامنتهای همین پست هر سوژه بکر و غیر تکراری که واقعا ناب باشه و کسی روش کار نکرده باشه و به ذهنتون می رسه،بنویسید.

حتی اگه فکر می کنید داستان زندگیتون خیلی خاص و به درد بخوره و پر از فراز و نشیبهای خاصه و می شه داستانش کرد،برام تو کامنتها با اسم ناشناس و یا مستعار بنویسید.

کامنتها تایید نمی شن و محفوظ می مونن.

منتظر نظرات خوبتون هستم.

آخر هفته خوبی داشته باشید دوستان عزیز...

بعدا" نوشت:دوستان عزیز وقتی یه سرگذشت رو می گذارید،خواهشا کامل توضیح بدید...بعدش چی می شه،چه اتفاقی می افته! من صرفا با یه خانواده که درد کشیدن،چی کار می تونم بکنم؟باید بدونم دلیل این درد یا موقعیت خاص چی بوده...ممنونم...