عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

کجایی؟+کتاب نوشت

تو این بهار گرم آلود و خواب آلود،می رم تو خلسه...تا خود بینهایت...

میرم و میرم تا برسم به خونه مادربزرگ...به همون حیاط پر از آفتاب.درب باز می شه :راهروی باریکی که به یه هال بزرگ ختم می شه با مبلهای پارچه ای که گوشه ش کز کردن،رو به روم جون می گیره...تلفن طلایی فانتزی گوشه پذیرایی...تابلوهای نقاشی آویزون به دیوار...دو تا دیوارکوب شمعی همه و همه یه جوری حس خنکی و رخوت رو تو ذهنم زنده می کنه...

بعد یه دفعه یه سایه ای می یاد...یه مادربزرگ 60 ساله ریز نقش با موهای پٌر و کوتاه قهوه ای که یه شونه کوچیک خیلی مرتب روش چفت شده...لباسهاش بوی هل می ده ،بوی مادرانه کودکی...

دستش رو به دیوار گرفته تا نیفته! آخه همین چند وقت پیش یه سکته خفیف مغزی رو رد کرده...

سایه میره طرف درب تراس و دمپاییهای سایز 36 رو می پوشه و می زنه به دل حیاط تفته تابستون...

با بوی نم خنک کاشیهای خیس از خواب بعدازظهر می پرم...بوی چای هلدار تو بینیمه هنوز...مادربزرگ برام کیت کت خریده با چایی تو یه سینی خوشگل گذاشته بالای سرم...کتاب کودک رو که روش یله افتادم و صفحات داستان افسانه انگشتر زمرد نشان هنوز بازه،برش می دارم .صاف می شینم.خمیازه می کشم.دور و برم رو نگاه می کنم...تو تخت بنفشم خوابم برده...پنجره بازه،همسایه پایینی داره باغچه آپارتمان رو آب می ده...بوی نم کاشیها بلند شده...ابو چایی ریخته و با مویز گذاشته بالای سرم...

چه خواب شیرینی بود...

شنیدی مادبزرگ؟دلم برات قطره قطره تنگه...

دوستان عزیزی که دوست دارن کتاب من رو تهیه کنن و تو نمایشگاه نتونستن بخرن،رو بقیه ش کلیلک کنن.

این لینک فروشگاه اینترنتی جیحونه.لیست قیمت ارسال با پیک بادپا رو هم داره برای شهرستانها.کتاب من اینجا موجوده.می تونید تماس بگیرید و تهیه ش کنید.البته اول چک کنید.

این هم شماره تلفن سایت آی کتاب برای سفارش کتابم.سایت معتبری هست و تماس بگرید براتون یا پست می کنه یا با پیک می فرسته.تماس از 8:30 صبح الی 5 بعدازظهر روزهای کاری:۷۷۵۱۴۴۶۲

تو شهر کتاب پاساژ گلدیس (فلکه دوم صادقیه) هم موجود داره.چون برخی از دوستان از اونجا تهیه کردن.

زود لینکها رو بردارید که تا بعدازظهر حذف می شه...



نظرات 24 + ارسال نظر
گندم دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 09:43 http://atregandom.blogsky.com

انقد قشنگ بود که تصورش رو خیلی ساده میکرد
مجسم کردم خوابتون رو
رویای شیرینی بود

بهاره دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 10:20 http://rouzmaregiha.blogsky.com

خدا رحمتشون کنه دوستم... چه حس قشنگ و نابی بوده که خواب و واقعیت دست به دست هم دادند تا اول در وجود تو بوجودش بیارند و بعد تو هم تو وجود ما خلقش کنی خدا رحمتشون کنه

مرسی دوس جونم!

ماه گل دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 12:52 http://yekboreshzendegi.blogsky.com

خدا بیامرزتشون .. صحنه پردازیت عالیه .. من اون خونه رو می تونم نقاشی کنم با تعریفای تو .. ممو جان کتابت کرج اومده ؟

نمی دونم عزیزم...باید زنگ بزنی به آی کتاب.

مادوتا دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 14:33 http://www.ma2ta.ir

مرسی عزیزم من خریدم کتابتو الان

چه سریع الوقوع!

نازنین دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 14:41 http://avazedohol.persianblog.ir

سلام
وای یه چیزی بگم؟ ببخشیدا! ولی چن باره تو پستاتون میبینم نوشتین هوس سوسیس و اینا می کنین میخورین. سوسیس نیترات داره خوب نیس. ممکنه به جنین آسیب برسونه! شما که خودتون دستی بر آشپزی و اینا دارین. دوتا وبلاگ آشپزی هستن که سوسیس مرغ خونگی رو یاد دادن. میتونین حداقل از اونا درست کنین که با خیال راحت یه عالمه شو بخورین . شف طیبه (کارگاه آشپز سازی) و تستر هر دوشون سوسیس رو یاد دادن. ببخشیدا. به خدا قصد فضولی نداشتم. من خودم چارسال دانشگاه همش سوسیس و هات داگ میخوردم میدونم هوس که بکنی باید بخوری. اما چون شما شرایطتون یکم ویژه اس اساعه ادب کردم. بازم ببخشید.

آخه حالش نیست! خیلی دنگ و فنگ داره...


سلام . خاهشا : حتما یه سر به من بزن یکی از دو تا از پستا رو بخون ببینم نظرتون چیه. برام مهمه عطر برنج خانوم.

ساینا دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 14:55

مموی ممنون عزیزم..حتما مشهد میگیرمش..

همدان که بخاطر ارشد اونجا بودم هنوز واسه تسویه نرفتم واسه همین یکی از گزینه هام اونجا بود...
اهواز هم خواهرم اونجا ارشد خونده و درگیر کارهای تسویه هست...
داداشم هم کرمانشاه دانشجوه و تخصص میخونه دیگه واسه همین همه جا یه راهی دارم واسه کتاب...
که نبود تهران امدم میگیرم البته اون دیگه با امضای خودت میشه ایشالله

چه خوبه آدم این همه کانکشن داشته باشه ها! حتما عزیزم...

فلفل خانم دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 15:08 http://fellfooli.persianblog.ir

آخ که چقدر منم دلم واسش تنگ شده کاش وقتی بودن بیشتر قدرشونو میدونستیم! وجودشون به خدا برکته احساس میکنی یکی هست که همیشه دعاش پشت سرته!
عزیز دلم ممنون بچه ها بالاخره موفق به تماس با همون شماره موبایل شدن امیدوارم کتاب به زودی به دستشون برسه تو نمیدونی چه بی صبرانه منتظرم بخونمش

واقعا برکتن...ایشالا که زودی به دستت برسه...اگه به دستت نرسید،آی کتاب پیکاش خیلی سریع می رسن!

بهناز دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 16:31 http://bghahremani.blogfa.com/

منم دلم برای مامان بزرگم خیلی تنگیده

آخی...

شیده دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 18:09

خیرا ایشاللا
خدا رحمت کنه مادر بزرگتو

ممنون عزیزم...

یاسمین دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 21:24

خدا رحمتشون کنه...
ممو جان قلمتون فوق العاده گیراست واقعا آدمو جذب میکنه من از دیروز شروع کردم الان فصله 16 هستم همه ی فکرم شیدا شده :) تازه قرار_ برایه دوستم که ایتالیاست کتابو اسکن کنم ایمیل کنم که بخونه اینقد که براش تعریف کردم.
ایشالله همیشه شادو سلامتو موفق باشین

یاسمن عزیزم...ممنون از لطفت و اینکه اینقدر مهربونی...اما عزیزم...این کار غیر قانونیه و پیگرد قانونی داره.اگر دقت کرده باشی اول کتاب سمت صفحه راست،نوشته که هر گونه کپی و رایت و برداشت و ثبت در سایتهای اینترنتی از کتاب بدون اجازه کتبی از ناشر و نویسنده ممنونعیت قانونی داره.خواهش می کنم این کار رو نکن!چون خودت رو تو دردسر می ندازی.ایمیلت همینه؟؟باید بهت چیزی رو تو ایمیل بگم حتما...

دوشیزه دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 23:42 http://2world.blogfa.com/


امی دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 23:54 http://weineurope.blogsky.com

مموووووووووو؟ تو نی نی داری؟!!!!! ای جون دلم من الان چند تا از پست هات رو خوندم دیدم یک نی نی دیگه داره میاد مباااااااارکه عزیزم خیلی خوشحال شدم، ایشالا به سلامتی به دنیا بیاد.
ببخشید ربطی به پست نداشت، چکار کنم چند تا پست رو با هم خوندم .

عزیزم...مرسی خانومی...تو لطف داری!

امی دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 23:56 http://weineurope.blogsky.com

تو کتاب نوشتی بلا؟ ببین اینجا چقدر خبر بوده این مدتی که نتونستم زیاد به دوستام سر بزنم، بازم مبارکه عزیزم امیدوارم همه نسخه هاش به فروش برسه و حسابی معروف بشی، بوس.

مرسی عزیز دلم...خیلی خبرا بوده!نبودی احیانا"...انشاالله...

یاسمین سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1392 ساعت 03:44

من کاری نکردم هنوزو نمیکنمم به خدا نمیدونستمو فکرشم نمیکردم کار بدی باشه ببخشید،بله ایمیلم همینه

ایمیلت رو چک کن!از جیمیلم برات ایمیل زدم عزیزم...

مجی سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1392 ساعت 08:51 http://soghaatii.blogfa.com/

امتحان می کنیم ۱.۲.۳

مجی سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1392 ساعت 09:49

دیروز هر کار کردم نتونستم برات پیغام بذارم . فکر کنم سیستم من مشکل پیدا کرده بود. خیلی مفصل نوشته بودم ولی بگذریم.
دوستت دارم بوس

مرسی عزیزم...منم همینطور ..

پرندیک سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1392 ساعت 12:36 http://parendik.blogfa.com

ممو جون مرسی بابت لینکا اینجوری کتابت تا به من برسه بیات نمیشهفعلا درگیر یه امتحانم تموم شه حتما سفارش میدم

کتابو هر وقت از آب بگیری تازه است!

بانو سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1392 ساعت 14:33 http://heartplays.persianblog.ir/

بالاخره کتابت تموم شد... خیلی قشنگ بود... موضوع کاملا جدید بود...
خوشم اومد... منتظر نوشته های بعدیت هستم...

لطف کردی عزیزم...خدارو شکر که خوشت اومد...دعا کن زودتر کار اون یکی هم درست شه!

یاسمین سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1392 ساعت 23:49

من امروز کتابو تمام کردم خیلییییی دوسش داشتم

تو لطف داری عزیزم...

ساینا چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ساعت 17:28

فیلتر واست فرستادم

مرسی عزیزم...

پرندیک چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ساعت 19:26

درسته اما اینجا همه کتابو خریدن و میان ازش تعریف میکنن خب دل آدم آب میشه

پرتابه چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ساعت 22:13 http://partabeh.com

سلام ممو جان
وقتت بخیر...
من یکی از اعضای پرتابه هستم.
می دونی بعضی وقتا یه سری حرفا هستن که نه می شه تو وبلاگ نوشتشون ( یعنی به اندازه ی یه پست وبلاگ نیستن) و نه دوست داری از بین برن...
من اومدم بهت بگم که پرتابه دقیقا جائیه واسه این حرفا یعنی می تونی تو پرتاب های 198 کاراکتری همه ی حرفای مینیمالت رو بنویسی
ما تو پرتابه کپی پیست نمی کنیم و خوشحال میشیم که تو هم بیای تو جمع ما و از نوشته هات بهره مندمون کنی...
منتظرتیم
http://Partabeh.Com

اقا محمد هستم پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 14:01 http://aghamohammad1.persianblog.ir/


منتظرتون بودم. اون کامنت تبلیغاتی نبود.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.