عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

هیچوقت شک نکن!

اگه دیدی یه زن اپلهای روی آستین مانتوی کتونش برعکس شده و حواسش نیست،

اگه دیدی یه خانومی وقتی از تاکسی پیاده می شه و یادش میره پول راننده رو حساب کنه و ذهنش حسابی مشغوله،

اگه یه وقت به یه زن جوون زیبا برخوردی که ریشه موهای خوشرنگش در اومده و شقیقه هاش تا بناگوشش مشکی شده،

اگه پاچه نامرتب شلوار لیش تو خیابون توجهت رو جلب کرد،

اگه نگاهت به نگاه نگرانش گره خورد که مدام ساعتش رو نگاه می کنه و این پا و اون پا می کنه که زودتر برگرده خونه،

اگه دیدی به پوست بیرنگ و رنگ پریده ش یه کرم ضد آفتاب نزده...

اگه ناخوناش یکی در میون کوتاه و بلنده و وقت نکرده بره ترمیم یا حداقل یه لاک خوشرنگ روشون بزنه،

اگه دیدی یه زن تو مغازه اسباب بازی فروشیه و دنبال یه اسباب بازی جدید می کرده و حواسش به مغازه مانتو فروشی کناری که مانتوهای خوشگل پاییزیش به مشتریا چشمک می زنن،نیست...

اگه یه وقت به زن جوونی برخوردی که تو مهمونی نگاهش با تو نیست...یه جای دیگه ست...اون دور دوراست،

اگه دیدی با کفش تابستونی اومده بیرون و هنوز نفهمیده پاییز اومده و دیگه هوا سرد شده،

اگه شال نامرتبش توجهت رو جلب کرد اگه موهای پریشونش  تو دست باد اسیر بود...

اگه دیدی لبخندش فرق می کنه و عاشقانه ست...

اگه فهمیدی که خنده هاش از ته دله،نه مصنوعی و ظاهری...

شک نکن که اون زن یه مادره...

یه مادر با تمام دغدغه های جوونی..

با دغدغه هایی که متعلق به فرزندشه...

به عشقش...

به میوه زندگیش...

 

ادامه مطلب ...