عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

روز ما شدن...

باورم نمی شه که این روز رو فراموش کرده باشم...

17 مرداد!!

روز یکی شدن...روز ما شدن رو!! روز یه این مهمی رو...

و روز ساخته شدن این وبلاگ...

یعنی هر سال 17 مرداد،دمبل و دیمبل راه می نداختم این وسط...

اما امسال اینقدر درگیر و مشغولم که یادم رفت به کل!

از همینجا بهت می گم: مرد من! ششمین سال به هم پیوستنمون مبارک....

امسال این سالگرد متفاوته....چون یه موجود کوچک با اون دست و پاهای نازکش،به امید خدا می خواد میهمان همیشگی خونه مون بشه...

فقط همینو بگم که من تو این چند سال به جز خوشبختی چیز دیگه ای رو حس نکردم...گه گاهی غمی اومده و رفته اما پس زمینه زندگیمون همیشه روشن و آفتابی بوده...اون ابرهای تیره هم اونقدر پراکنده و کوچک بودن که زود فراموش شدند...