عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

One Day

فیلم یک روز از روی رمانی به همین نام که خیلی هم پر فروش بوده ساخته شده و ساخته کارگردانی به نام لون شرفیگ محصول سال 2009 ه.

بازی آنا هاتاوی ملوس که واقعا بی نظیره و تو بیکامینگ جین کولاک کرده،چشم گیره و نقش مقابلش با بازی جیم استرگس خیلی بیشتر به چشم می آد.

داستان این فیلم بیشتر به تقدیر بر می گرده.یعنی همون قضیه کوه به کوه نمی رسه اما آدم به آدم می رسه!دکس و اما دو تا تینجرن که یه روز خدا پس کله شون می زنه و با هم دوست می شن اما بعد از اون یک روز زندگی هر دوشون کلی تغییر می کنه و باعث می شه از هم دور بیفتن و بعد در برهه های مختلف زمانی سر راه هم قرار بگیرن!

دیدن این فیلم آدمو بیشتر یاد تقدیر می ندازه!اینکه همه آلوده تقدیریم و هیچ گریزی از تقدیر نیست!

من که این فیلم رو خیلی دوست داشتم...

قدرت نوشت:می بینم که فعلا" قدرت دست ماست!!

Love in the Time of Cholera

عشق سالهای وبا به کارگردانی مایک نول محصول سال ۲۰۰۷ ه که از روی رمانی به همین نام که اثر مشهور و برجسته گابریل گارسیا مارکز هُ ساخته شده.

بازیگران نقش اول این فیلم خاویر باردم و جیوانا مزو هستند که شخصیتشون مثل شخصیت تو کتابه!

عشق سالهای وبا به عشقی افلاطونی میان دو نفر بر می گرده که علی رغم تمامی دردسرها و اتفاقات کوچیک و بزرگ عاشق باقی می مونن و فلورنتینو به گفته خودش تا آخر عمر عاشق هیچ کس نمی شه تا به فرمینا برسه...

صورت هنرپیشه نقش اول فیلم خیلی پاک و معصومه و خاویر باردم که مخصوص فیلمهای کلاسیکه و لهجه اسپانیایی قوی ای داره٬بهترین گزینه برای بازی در نقش فلورنتینوست...

به نظر من فیلمهایی که از روی رمانهای بلند ساخته می شن٬یا خیلی خسته کننده می شن یا خیلی زیبا!چون رمانهای گابریل گارسیا مارکز و نویسنده هایی مثل بالزاک خیلی جزییات پردازن که خوندن رمانهاشون لطف بیشتری داره ٬فیلمش زیاد خوب از آب نمی آد...از نظر من فیلمسازهای خیلی قوی باید روی رمانهای برجسته کار کنند.

اما من این فیلم رو با اینکه روند کندی داشت دوست داشتم و توصیه ش می کنم...

Kate & Leopold

فیلم کیت و لئوپولد،محصول سال 2001 و ساخته دست جیمز منگولده.

این فیلم یه نموره فانتزیه که با رمانس خیلی قوی تلفیق شده.

مگ رایان و هیو جکمن(که هر دوشون در نوع خودشون بینظرین!مخصوصن هیو!) دو نقش اصلی این فیلم رو بازی می کنن.

داستان از اونجایی شروع می شه که یه دوک(مقام سلطنتی زمانهای قدیم) به نام لئوپولد از نیویورک سال 1876 به زمان حال سفر می کنه و عاشق یک زن امروزی می شه...

این فیلم خیلی فانتزی و ملوسه...اینکه عقاید دو نفر مختلف از دو زمان مختلف چقدر می تونه با هم تفاوت داشته باشه و مشکل ایجاد کنه!

دیدنش رو توصیه می کنم شدید!

پرتقال قهوه ای!!

ببینم کی به این نیوشا ضیغ*می گفته بیا فیلم بازی کن؟اونم نقش اول؟کی بهش گفته به اون لبات ژل تزریق کن و مثل شه*ناز تهرانی عشوه شٌتٌری بیا و حس آبدوخیاری بگیر و اون ناخونای بیلتو بکن تو دوربین؟این سیروس ال*وند خان!!!فکر کرده هنوز ۳۵ سال پیشه که فیلمفارسی می سازه قد سنش؟

بابا سیروس من! قربون اون مغز و ذهنت!دستهای آلوده کجا و این پرتق*ال خونی کجا؟از تو که کارگردان به نام و حسابی ای هستی، بعید بود به خدا!

حداقل یه چیزی می ساختی که آدم از صرف وقت و هزینه ش٬مثل سگ پشیمون نشه!!سریالای ده من آب این تلو*یزیون کوفتی ۱۰۰ برابر بهتر از فیلم تو بود...

اگه بهت مجوز نمی دن٬اگه فیلماتو سانسور می کنن٬نساز پدر من!نساز برادر من!بی خیال شو!!

والا بلا٬ دوره رضا موتوری و بهروز و*ثوقی گذشت!!اونا ۳۵ سال پیش در نوع خودشون بینظیر بودن!دیگه الان دوره شون گذشته...ازون دوره بیا بیرون سر جْدٍت!

اینی که تو ساختی همون رضا*موتوری و قیصر بود در ورژن جدید و اتو کشیده با صورتهای بوتاکس کرده و لبهای ژل تزریقی!!

هنرپیشه هام که ماشالا انگاری اومده بودن ضیافت شام!همه تا می تونستن به خودشون چیز میز تزریق کرده بودن!انگار فشن تی وی باشه!!از آهو جون بگیر تا زیبا جون!

خلاصه این فیلم فیلمی بود واسه خودش!!

البته هر کی دوست داره بره ببینه ها!!اما اگه مثل چی پشیمون شد و حس کرد به شعورش توهین شده،دیگه به من ربطی نداره!

فیلم نوشت:یعنی الان من این فیلم رو خوب شستم و آب کشی کردم و پهن کردم رو بند!

Sense and Sensibility

فیلم حس و حساسیت به کارگردانی آنگ لی-محصول سال ۱۹۹۵-از روی رمانی با همین نام که نوشته جین آستن(نویسنده مورد علاقه من!!)هست٬ساخته شده.

فیلمنامه این فیلم زیبا و کلاسیک توسط اما تامپسون نوشته شده که نقش اول زن رو بازی می کنه.کیت وینسلت که قیافه ش جون می ده برای فیلمهای کلاسیک نقش خواهر کوچکتر اما تامپسون رو بازی می کنه...و هیو گرانت خوش تیپ و یخ معروف!!!(که انگاری سیب زمینی پخته انداخته تو دهنش و حرف می زنه اما من عاشق تیپ و لهجه بریتیش غلیظشم!!)نقش اول مرد رو.

این فیلم برنده چندین جایزه از جمله جایزه بفتای انگلیس (برای بهترین بازیگر نقش اول زن و نقش مکمل زن و بهترین فیلم از نظر مخاطبان)شده و پس از اکران مورد تحسین منتقدان قرار گرفته.

داستان این فیلم از زندگی یک خانواده انگلیسی معمولی شروع می شه.پدر خانواده٬آقای دشوود می میره و برای زن و ۳ دخترش النور(اما تامپسون) ٬ ماریان(کیت وینسلت) و مارگارت٬چیزی به ارث نمی گذاره و اونا مجبور می شن به سختی گذران زندگی کنن...

عشق و مجالس رقص والس که یکی از لزومات داستانهای جین آستنه تو این فیلم حرف اول رو می زنه!توی این فیلم حس زندگی جاریه و مناظر زیبا و چشم نواز روح مخاطب رو زنده می کنه...

توصیه می کنم تا پاییزه و هوا سرده٬این فیلم رو ببینین و لذت ببرین...

جمعه تون خوش!

امروز نوشت:یعنی من الان دارم فنا می شم از خواب!!ولو شدم رو کیبورد!!تا حالا به عمرم اینقدر بیدار نمونده بودم و اینقدر آلبالو پلوی خوشمزه نخورده بودم!!مهمون بودنم سخته ها!اگه این پستو قبلا؛ ننوشته بودم٬امروزم فیلم نداشتیم!

در پناه تو!

سریال در پناه تو یادتونه؟

مریم افشاری که چادری بود و 3 نفر تو دانشکده هنرهای زیبا عاشقش بودن و دنبالش له له می زدن؟یادتونه منصوری چقدر لج در آر بود و مردک به خاطر دوستش پا روی تمام احساساتش گذاشت و با یه فداکاری الکی گند زد به زندگی خودش و دو نفر دیگه؟اون رامین شوت ملخ رو خاطرتون هست که ناخواسته اطرافیانش رو آزار می داد و چقدر نادون بود!

یادتونه این سریال اولین سریال سنت شکن و عشقی تلویزیون بود و آنچنان مثل توپ صدا کرد که منه فسقله بچه هر یکشنبه شب عین معتادا!! مشقامو می نوشتم و ریاضیامو حل می کردم تا بشینم پای این سریال که از شبکه دویی که اون موقعها برنامه های آبدوخیاریش شهره خاص و عام بود٬پخش می شد!

وقتی دیشب اولین قسمتش رو ساعت ۱۲ از شبکه دو پخش کرد٬یاد خاطرات دوره نوجونیم افتادم!اون موقعها یکی از قیافه اون پسر فضایی خوش تیپه که عکسش رو جامدادیا بود خوشم می اومد یکی از قیافه پارسا فیوزپر!!(ببخشید پیروزفر!)

حالا بعد ۱۵ سال دوباره خاطرات دوران نوجوانی من و احساسات ناب و حسهای خوب٬داره زیر و رو می شه...چون قراره هرشب ساعت۱۲ از شبکه دو پخش بشه!


فیلم!

خوب...!خوب!این هفته معرفی فیلم نداریم...چون چند تا فیلم جدید گرفتم و هنوز ندیدمشون!باید سر فرصت بزارم ببینمشون و بعد در موردشون بنویسم...

قول می دم اون وسط مسطا و لحظه های شلوغ زندگی و کارم٬تا آخر هفته دیگه اون دی وی دی پلیرو به کار بندازم و خاکاشو بتکونم و اینارو ببینم...

می دونین الان چی می چسبه؟

الان می چسبه بپری رو کاناپه خوشگل و راحت جلوی تلویزیون٬یه ماگ بزرگ نسکافه داغ بزاری کنار دستت بعد دی وی دی غرور و تعصب با بازی کیرا نایتلی رو بزاری تو پلیر و دکمه پلی رو فشار بدی!

اونوقته که کلی حظ می بری و یه بعدازظهر پاییزی و سرد تبدیل می شه به یه روز مطبوع که آرامشش اند همه آخر هفته هاست!

The Others

فیلم دیگران محصول سال 2001 ه و الساندرو آمنوبار اون رو کارگردانی کرده.

این فیلم در زمره ژانر وحشت-روانشناختی به شمار می آد و بازی بی نظیر نیکل کیدمن،اون رو باورپذیر و نفس گیر کرده...این فیلم به راحتی تا سکانس آخر رو صندلیت میخکوبت می کنه و به شدت تامل برانگیزه.نیکل کیدمن برای بازی تو این فیلم جایزه گلدن گلاب رو نصیب خودش کرده و در جشنواره بفتا ی انگلیس نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن شده. همچین این فیلم بدون اینکه حتی یه کلمه اسپانیایی توش صحبت بشه،برنده جایزه فیلم اسپانیا،گویا، شده.

شاید خیلیهاتون این فیلم رو دیده باشین چون همین چند وقت پیش از تلویزیون وطنی هم پخش شد...اما دیدن این فیلم به زبان اصلی یه چیز دیگه ست...

داستان فیلم مربوط به بعد از جنگ جهانی  دومه و ماجرا از تنهایی یک مادر و دو فرزندش تو خونه ای بزرگ و درندشت و قدیمی شروع می شه و اتفاقات خاصی بیننده رو به دنبال خودش می کشونه و گاهی وحشتزده می کنه...

توصیه م اینه که این فیلم رو ببینین و از نبوغ کارگردان و نویسنده ش لذت ببرید...

این تعطیلات گاه و بیگاه و با مناسبت و بی مناسبت هم خوش!

کاش نوشت:ای کاش حداقل شماره موبایلشو داشتم و اینقدر دلهره نداشتم...


Emma

فیلم اما از روی ورژن رمانی به همین نام که نوشته نویسنده بزرگ انگلیسی،جین آستن،ه در سال 1996 ساخته شده...چندین ورژن از روی این رمان ساخته شده که بهترینش همین فیلم با بازی گوئینت پالتروئه...

کارگردان این فیلم داگلاس مک گرات ه و با اینکه کمی تو داستان تحریف شده،اما خوب از آب در اومده و گوئینت پالترو با اون لهجه انگلیسی خوشگل مثل همیشه ستاره فیلمه...

داستان در مورد دختری به اسم امائه که کمی خودخواه و مغروره و به جفت کردن پسر دخترها عادت داره و در این بین از مردی زیبا و در شان خودش رو دست می خوره...اما بعضی وقتا عشق تو یک قدمیه آدمهاست و خیلیها اون رو نمی بینن!

دیدن این فیلم تو این برف زمستونی همراه با نوشیدن یه ماگ پر از قهوه داغ حسابی می چسبه!!


The Taming of the Shrew

رام کردن زن سرکش،محصول سال 1967 و ساخته فرانکو زفیرلی ه.

این فیلم از روی نمایشنامه ویلیام شکسپیر،که به همین نام ساخته شده...

الیزابت تیلر و ریچارد برتون(که مدتی ازدواج کردند و بعد از هم جدا شدند)دو نقش اصلی این فیلمن...

بازی الیزابت تیلور چشم بنفش،بی نظیره و ریچارد برتون خوش تیپ اونقدر تو نقشش خوب جا افتاده،که آدم فکر می کنه این مرد بی سر و پا و وحشی اون ریجارد برتون جنتلمن همیشگی قصه ها نیست!

داستان فیلم متعلق به دوران شکسپیر و زنیه که هیچ بویی از زنیت و ظرافت نبرده و به هیچ مردی روی خوش نشون نمی ده...وحشیگری جز لاینفک وجودشه!اما در لایه های زیرین شخصیت این زن،دختری زیبا و ظریف و احساساتی پنهان شده که مردی به نام پتروچیو،عاشقش می شه و در صدد اصلاح کردن و هرس کردن شاخ و برگ اضافی شخصیتش بر می آد...مردی که مثل خودشه!

دیدن این فیلم با دوبله عالی قدیمی یک چیزه و دیدن زبان اصلیش یک چیزه دیگه...

امروز که هوا صاف و بدون ابره،دیدن این فیلم حسابی می چسبه!

آکادمی نوشت:رای من اول آرمین،بعد ماهان،بعد آوا،بعدش مهران و بعد هم امیره! این چند تا دیشب عالی بودن...