عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

خانم ناصری...

یه خانم ناصری بود و یه مدرسه...

عارف بود،زمینی نبود.مال این دنیا نبود اصلا! 

لاغر بود.خیلی لاغر...چشمهای درشتی داشت.ابروهای اصلاح نشده ش اصلا تو ذوق نمی زد.با اینکه پوستش تیره بود،اصلا" زشت نبود.نگاهش آسمونی بود.بلند بود...

معلم دینیمون بود.هیچ وقت حاضر غایب نمی کرد،براش مهم نبود کسی کلاسش رو دوست داره یانه! به هیچ کس کمتر از 15 نمی داد.اما همیشه کلاسهاش گوش تا گوش شاگرد می نشست.حتی بچه شرهای مدرسه کلاسهاش رو جیم نمی زدن.

یک جوری بود این زن!یک جور خیلی خوبی...

به زور به نماز خوندن تشویقمون نمی کرد.نمی گفت اگه موهاتون بیرون باشه ازش آویزونتون می کنن تو روز قیامت،یا نماز نخونین خدا نامه اعمالتون رو پرت می کنه اونطرف بهتون نیم نگاهی هم نمی ندازه.قهرش می گیره...

می گفت همه چیز بر پایه عشقه.این جهان بر اساس عشق بنا شده.

با خودته اگه نماز نخونی!با خودته اگه روزه نگیری...روحت رو خدشه دار می کنی.این روح دست تو امانته نباید بذاری کثیف بشه.هر چقدر اعمالت بهتر باشن،روحت خدایی تر می شه...بالاتر می ره...سفیدتر می شه...

می بینید؟هنوز یادمه...مثل نقشی که روی سنگ کندند،حرفهاش تو ذهنم مونده.

معلم دینی های دیگه حسرت محبوبیتش رو می خوردن.وقتی سال سوم،به جاش خانم فرقانی اومد سر کلاس،لب و لوچه های همه مون آویزون شد.نقطه مقابل ناصری بود.ازون مومنهای نون به نرخ روز خور و نوحه سراهای الکی...

وقتی قیافه هامونو دید،گفت چی از ناصری یاد گرفتین که اینقدر دوستش دارین؟بگید! یه جمله ازش بگید ببینم این چی تو مغز شماها فرو کرده که اینقدر طرفدار داره!

من بلند شدم و گفتم: ناصری می گه دنیا بر پایه عشق بنا شده...همه چیز خداست...به خدا بگو اگه مشتاق منی،صبح که شد،سپیده که زد،بیدارم کن...بیدارت می کنه...مطمئن باش!

چشماش از تعجب گرد شد،نفهمید انگار.

مسخره کرد و بعد برای اینکه ضایع نشه،درس رو شروع کرد...

و من به این فکر کردم که متفاوتترین آدمی که دیدم معلم دینی سالهای دبیرستانم بود...

کسی که هرگز ما رو از خدا نترسوند و اونقدر به ما غذای روح داد که ما رو عاشق خدا کرد.به همین راحتی...به همین سادگی...

دوست نوشت:شرمنده همه دوستان عزیزمم...می خونتمون با گوشی...غزل! تو رو هم ایضا"..می دونستی؟...کی؟شبها دیروقت!انقدر خسته می شم که نای کامنت گذاشتن ندارم.هرچند که لینکیهای منم دیگه هر روز اپدیت نمی کنن و انگاری خسته شدن از نوشتن اما هنوزم که هنوزه با ذوق و شوق وبلاگاتون رو باز می کنم تا یه پست تازه بخونم ...یه خبر تازه بشنوم ازتون.دوستتون دارم...حتی خاموشهای بی حوصله ای رو که نای کامنت گذاشتن ندارن!

نظرات 16 + ارسال نظر
هدی۳۲ شنبه 5 مهر 1393 ساعت 09:03

سلام خسته نباشی روزخوش

ممنونم...

تینا شنبه 5 مهر 1393 ساعت 10:01

منم هیچ پستی از تو رو از دست نمی دم ممو...
چقدر آدمهای این شکلی خوبن.... آدمهایی که از عشق خدا حرف می زنن .... اصلا خود خدا گفته اگر بندگان من از در مورد من از تو پرسیدند بگو من به آنها نزدیکم ... دعایشان را می شنوم

قربونت برم عزیزم...درسته! خیلی درسته...

غزل شنبه 5 مهر 1393 ساعت 10:09

اخ اخخخخخخ من حرفت رو میفهمم هیچ وقتتتتتتتت به زور و ترس نمیشه چیزی رو توی ذهن و قلب حک کرد
منظورت من بودممممم ارههههههه قربونت برم که وقت میذاری و منو میخونییییییی ممنونم

هرگز نمی شه غزل جان! خواهش می کنم! در مورد خصوصیت اگه مطمئن نبودم که بهت معرفیش نمی کردم.تشخیص این آدم با بقیه کاملا فرق داره.مدرکش رو الکی نگرفته.یکبار که بری پیشش متوجه می شی...

بانو-دل می نوازند شنبه 5 مهر 1393 ساعت 11:57

چقدر این ادما کمن… کاش همه همینطوری ارشاد می کردند

ای کاش...

memol شنبه 5 مهر 1393 ساعت 12:34 http://ona7.blogfa.com

منو بردی به روزای راهنمایی...ما همچین کسی رو توو راهنمایی داشتیم...
چه خوبه کسی بتونه انقدر عمیق روو آدما تاثیر بذاره :)

اینجور آدما نسلشون منقرض شده...

رها شنبه 5 مهر 1393 ساعت 18:25

منم معلم دینی سوم دبیرستانم اینجوری بود تمام هفته رو میگذروندیم ک پنجشنبه ها زنگ سوم خانم تجویدی بیاد امیدوارم همیشه دلش خوش باشه

ایشالا رها...

ویدا یکشنبه 6 مهر 1393 ساعت 08:38

قطعا یه فرشته بوده
ما هم یه معلم قرآن داشتیم همینطور بود اصلا رفتارش قشنگ بود هیچ وقت کسی رو مسخره نمی کرد حرف الکی نمی زد غیبت نمی کرد یه آرامشی داشت این زن که تو کمتر کسی دیدم
اینقدر آروم وشمرده صحبت میکرد که لذت میبردی ومحو تماشاش میشدی

واقعا! اما دیگه این روزا همچین کسایی پیدا نمی شن! نسلشون منقرض شده.

ویدا یکشنبه 6 مهر 1393 ساعت 08:39

چقدر پست امروزت دلنشین بود
یکسالگی دختر رویاهات نزدیکه
مبارکش باشه الهی
مبارکت باشه الهی

مرررسی دوستم! قربونت برم...

شکوفه یکشنبه 6 مهر 1393 ساعت 10:36

ما هم تو رو دوست داریم ایضا....گاهی خاموش گاهی روشن ولی هر روز بهت سر میزنم کلی انرژِی مثبت از نوشته هات میگیرم میرم تا فردا...همیشه خوش باشی

مرسی شکوفه جانم...

هلیا یکشنبه 6 مهر 1393 ساعت 17:38

دوست جون منم میخونمت ببخش گاهی کامنت نمیزارم.بابت گروه هم ممنون خیلی دوستش دارم ولی باور کن با این بچه شر نمیتونم تا گوشی دستم میگیرم میاد شماره باباشو بگیره اینقدر بابایی ولی حتما میام توش می نویسم قول

افسون@ یکشنبه 6 مهر 1393 ساعت 21:01 http://www.sasham.blogfa.com

منم خسته ی خستم از سرکار تازه اومدم به عشقت بلاگستان رو باز کردم عاشقانه هات برا دخترت و ... رو دوست دارم ممو جان

عزیزم...خسته نباشی دوست خوبم.خیلی لطف داری بهم...

رضوان یکشنبه 6 مهر 1393 ساعت 22:25 http://dokhtar0irooni.blogfa.com/

چقدر خوشم میاد از همچین معلمایی.
پستتو که خوندم یاد معلم راهنمایی خودم افتادم.اسمش یادم نیست اما چهره اش خوب تو ذهنمه.
از اونای بود که رو مخ بودن اساسی.
عربی و دینی درس میداد.
یادمه یه بار به خاطر نوشتن حرف ص به من گیر داد و چرت گفت.
میگفت تو حرف ص رو قشنگ نمینویسی و صـ رو باید طوری بنویسی که توی اون گردی اولش قشنگ سوراخ باشه!!!!یعنی این شده بود مشکلش

معلمای اون موقع چند درصدشون عقده ای بودن! خوب من همیشه عاشق معلم دینی ،پرورشی و ادبیات و زبانمون بودم.معلم شیمی آلی و زیست جانوریمونم خیلی دوست می داشتم!

ترلان دوشنبه 7 مهر 1393 ساعت 08:08 http://tarlancafe.persianblog.ir

سلام عزیزم... چیزی هم به تولد دونه برنج خوشگلمون نمونده هاااااااا!!!! انشالله همیشه خدا صحیح و سالم باشه و لبای خوشگلش لبخند داشته باشه
امیدوارم تولدی هم که براش میگیری یه تولد بی عیب و نقص و گرم و صمیمی باشه... هر چی باشه اولین تولد زندگیشه
انشالله همیشه همتون شاد و سالم باشید

آره..مرسی دوستممم...ایشالا خوب برگذار می کنم! دارم نقشه می کشم کیا رو دعوت کنم!

الی دوشنبه 7 مهر 1393 ساعت 16:55

سلام ممو عزیزممن دوست دارم این متن رو برای بارها بخونم.دوست داشتنیلطیفه.

تسنیم سه‌شنبه 8 مهر 1393 ساعت 01:03

خانم ناصری رو خوب یادم هست اما هر چه فکر میکنم شما را نه من دبیرستان حضرت زهرا درس میخواندم

جدی؟ خوب ایشون چندتا مدرسه درس میداد.

زندگی از آ...تا...ی شنبه 19 مهر 1393 ساعت 16:13 http://www.ataye.ir

به این نتیجه رسیدم هرکس که ایمان واقعی داره آرامش عمیقی داره.
عالی بود عزیزم. دوست داشتید کتابهاتون رو توی بخش معرفی کتاب سایتم می ذارم.

حتما عزیزم...دوست داشتی بذار...خوشحال می شم.فقط نمی دونم جواب کامنت رو می خونی یا نه!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.