عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

تجربیات بچه داری برای نومادران(قسمت سوم)

خوب بریم سر پروژه شیردهی!

یعنی عجیب از آدم انرژی می گیره ها!

 

روی ادامه مطلب کلیک کنید...

 شیردهی:

سخت هست اما لذت بخش و شیرینه.هم مادر رو لاغر می کنه هم نوزاد یه غذای کامل دریافت می کنه و در برابر بیماریها مصون می شه.

اگه طبیعی زایمان کرده باشید که عالیه! همون دقیقه شیر دارید.اما معمولا" یه چند روزی طول می کشه تا سزارینی ها بتونن شیر بدن.

برای زیاد شدن شیر فقط کافیه سعی کنید.کرم هیدرودرم خیلی موثره و ضد شقاق سینه ست.

اولش ممکنه خیلی درد بکشید اما با این کرم تا حد خیلی زیادی می تونید راحتتر شیر بدید.

نوزادایی که ضعیفترن یا رفلاکس دارن،دیرتر سینه مادر رو می گیرن و با وجود خوردن شیرخشک از شیشه ممکنه دیگه سینه نگیرن!اما برای اینکه بچه راحت طلبی رو کنار بزاره و شیر شما رو بخوره،از این سر سینه های شیردهی تو بازار هست که می تونید قبل از زایمانتون تهیه ش کنید و بعد ازش استفاده کنید.

از همون روزهای اول باید سعی خودتون رو بکنید.یعنی با شیردوش برقی،شیر بدوشید تا شیرتون زیاد بشه و خشک نشه.حتی الامکان آغوز رو به نوزاد ندید چون ایجاد زردی می کنه.

اگر هنوز شیرتون قطره ایه و نوزاد گریه می کنه،رازیانه،گل گاو زبان و دلستر و سوپ جو شیر رو زیاد می کنن.

سر شب دو قاشق چایخوری رازیانه بریزید توی قوری و 15 دقیقه مثل چایی دم کنید.بعد با قند بخورید.شیر رو خیلی زیاد می کنه و هورمونهای زنانگی رو هم تنظیم می کنه.اما زیاد خوردنش ضرر داره.نهایتا هفته ای 2 یا 3 شب.

گل گاوزبان هم خوبه.می تونید با لیمو عمانی مثل چایی دم کنید و بعد با نبات بخورید.هم آرام بخشه هم شیر افزا.

یه راه حلی که خودم تجربه ش کردم تا دونه برنج به شیرخشک عادت نکنه رو اینجا براتون می گم.

اوایل وقتی هنوز زیاد شیر ندارید،می تونید جوشونده های بالا رو قبل از خواب درست کنید و بنوشید و شبها که بچه تو خوابه و گیج، بهش شیر بدید تا متوجه نشه شیشه نیست و گول بخوره تا تو خوردن شیرتون بدقلقلی نکنه.مطمئن باشید،جواب می ده.چون نوزاد گرسنه ست  و گرمای بدن مادر رو دوست داره.چند ماه بعد تاثیرش رو می بینید.جوری می شه که دیگه نی نی جان ول کن شما نمی شه و تا شیر شما رو نخوره نمی خوابه...

اگر هم نوزادتون به پروتئین گاو حساسیت نداده،شیرعسل گرم بعد از شام شیرتون رو زیاد می کنه و شیر مادر رو خوشمزه و مقوی می کنه...

مواد غذایی نفاخ مثل سالاد و حبوبات رو کم مصرف کنید.اگر هم مصرف کردید،حتما عرق نعناع و نبات بخورید تا سردی اونها رو بگیره و بچه دل درد نکنه.

این هم از تجربیات اینجانب در امر بچه داری...باز هم اگر چیزی یادم آمد می نویسم.اما فعلا" همینها رو داشته باشید تا بعد!

در امر فرزند داری موفق باشید مادران عزیز...

نظرات 24 + ارسال نظر
حورا شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 08:55 http://WWW.nime.blogfa.com

خیلی عالی

مژگان یک دنیا عشق شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 09:15

من که دوست دارم طبیعی زایمان کنم.ولی نمیدونم جراتشو دارم یا نه!!!!
البته برای نوع قطعی زایمان باید صبر کنم تا ماه آخر.
فکر کنم طبیعی آسونتر از اتاق عمل و بخیه و اینا باشهفعلا که از تصور هر دوش میترسم :دی
ممنون که تجربیاتتو در اختیار ما میذاری مامان مهربون
همیشه سلامت باشید

اگه تونستی طبیعی که خیلی خوبه! اکثرا می گن اما تا دردها شروع می شه همه در می رن!!
خواهش می کنم...

ترلان شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 09:40 http://tarlancafe.persianblog.ir

من خیلی توی شیردهی اذیت شدم. اصلاْ فکر نمی کردم اینقدر سخت باشه. همون روز که مرخص شدم پرستار به من گفت چون بچه ات درشته احتمالاْ شیرت کم بیاد و با این حرفش خود به خود بهم القاء کرد که شیرم کمه (شاید هم نبود! ولی باورم شده بود) اینجا مرخصی زایمان فقط ۴۵ روزه. فکرش رو بکن من برای این که شیرم زیاد شه روزی ۲ بار سر کار شیرم رو می گرفتم تا از همون اول کار زیاد شه و خشک نشه!!! خدا رو شکر پس از ۳ ماه خیلی خوب شد طوری که من پس از ماه ۴ شاید کلاْ ۳-۴ بار بیشتر شیرخشک ندادم و همش از شیر خودم تغذیه می کنه!!! یعنی این خودکشی ها بالاخره نتیجه داد! روزای اول که کارم شده بود شیرخشک درست کردن؛ رازیانه دم کردن؛ شیرموز خوردن و ......

منم روزای اول کارم شده بود جوشونده خوردن!! اما الحق که بهم خیلی کمک کرد ترلان جان...
برای همینه که می گن بهشت زیر پای مادرانه!

فلفل بانو شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 12:53

قطره شیر افزا هم خوبه ولی چون طعمش میره به شیر خیلی نی نی ها مثل دخملک من دوست نداره و نمیخوره
ولی شیردوش برقی معجزه میکنه دوستم
بعدم محال ممکنه که مادری شیر نداشته باشه اینایی که میگن نداشتیم و شیرخشک دادیم به نظرم زود تسلیم شدن
من سزارینی بودم ولی از وقتی اومدم بیرون از اتاق شیر داشتم خدا رو شکر

به من گفتن شیرافزا خوب نیست...هورمونها رو به هم می زنه.منم استفاده نکردم.اما برای زیاد شدن این جوشونده ها خیلی به دردم خوردن.واقعا عالی بودن.

زهرا شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 15:01

مرسی به خاطر این همه اطلاعات مفید
ایشالا که یه روز به درد منم بخوره

خواهش می کنم...زهرایی...

خودم شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 18:12

سلام خانومی
مطلبت همش خوب بود به جز در مورد اغوز که من مخالفم چون اغوز خیلی برا بچه مفیده یه موادی داره که قویترین واکسنه واسه بچه و همیشه همه ی دکترا تاکید میکنن که مادر سریعتر شیردهی رو شروع کنه که بچه بتونه از اغوز استفاده کنه. بازم میتونی بپرسی از دکتر خودت یا از نت سرچ کنی .
بازم مرسی از وقتی که گذاشتی ممول جون

والا من دیدم که نوزادی اغوز رو خورد و زردیش بیشتر شد.ابتدای تولد نوزاد باید سبک بخوره تا کبدش کار کنه و بیلی روبین بیاد بایین.چیزهای چرب مثل آغوز برای کبد نوزاد ضرر داره.مثل ادم بزرگا که چربی کبدشون رو تنبل می کنه.

خانومه خونه شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 19:24 http://ladyhome1.persianblog.ir/

دست گلت درد نکنه.خداروشکر من مشکل کم شیری نداشتم

چه خوب دوستم...من اینا رو برای کسانی نوشتم که احیانا" شیرشون کم خواهد بود!

فلفل بانو شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 23:54

درباره اغوزم اینی که میگن اغوزو بخوره درسته ولی اغوز چی هست
مامان بزرگم همیشه اول اول شیر میدوشه ومیریزه دور که این شامل چند قطره اوله که قدیمی ها بهش میگن کالک شیر یا همون ترشحات داخل سینه
من تو دوران بارداری با یه دستی تو فرانسه اشنا شدم که خدا خیرش بده کلی از تجربیاتشو کللسهایی که اونجا برای تازه مادرها داشتن بهم یاد داد اونجا از پایان ماه هفت بارداری یکمی سینه رو فشار میدن تا سینه اماده شیر دهی شه و ترشحاتشم خارج شه به خاطر همینه که تا بچه دنیا میاد میدنش زیز سینه مادر منم سینمو پاک کردم تو ماه اخر و اغوزم بهش دادم همرده قنداق و بیلی ناستر که خدا رو شکر زردی دخملک بالا نرفت
پس شیر اولش کالک که باید ریخت دور که زرده
بعد تا 5 روز اغوزه که بیرنگه و یکمی زرد
بعد شیرههههه

آخه چی بگم دوستم؟والا بلا! یکی دو تا از آشناهای نزدیک ما آغوزو که دادن به بچه ،زردی رفت بالا!
یه دکتر دیگه هم تو بیمارستان به من گفت نده آغوز رو! کبد بچه چربی رو قبول نمی کنه و زردی می زنه بالا! منم ندادم و دونه برنج اصلا زردی نگرفت!نمی دونم...

sara یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 01:15

مرسی خانمی بابت تمام اطلاعات مفید.واقعا ممنون.

اممنون از اینکه اینقدر فهمیده ای...

مژگان یک دنیا عشق یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 09:06

من عاشق چرخیدن نی نی ها هستم موقع کار .ممکنه خودمم بشینم باهاش بازی کنم.خیلی بامزه میشننننننن موقع اینطور شیطونی ها.البته باید دید برای بچه خودمم همینقدر حوصله به خرج میدم یا نه وقتی داره شیطونی میکنه

می خوام یه کم بترسونمت!!!عمرا بزاره تو کار کنی!!!جزقل بچه همچین برقصونتت!!!

هدی32 یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 09:59

سلام دوست عزیز م
از اینکه وقت می گذاری و اطلاعات و تجربه هات در اختیارمون قرار میدی ممنون
دوستم من یه نوزاد دو ماهه دارم روزا خیلی خوب و راحته شبا خیلی بد خوابه . از هز نظر پزشک اطفال چک کرده مشکلی نداره ولی شبا بیداره و جیغ بنفش میکشه به نظر شما جوشنده یا چیزی هست که بهش بدم بازم ممنونم

خواهش می کنم عزیزم.فقط برای شما هایی که تازه مادر شدید و باردارها می نویسم و ممنون از قدردانیت.راستش برای بچه دو ماهه جوشونده خوب نیست.البته غیر از بحث زردی که من موافق ترنجبینم...باید به دکترش بگی.

زهرا یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 11:39

اخ اخ از طرف من اون فرشته ناز رو که تو تلی از لباس های ساتن و خوشگل خوابیده رو بوس میکردی خو.
عزیزم تو با بچه سخته خونه تکونی کنی خب....کاش در مورد فنگ شویی کمد یکم بیشتر توضیح میدادی تا ماهم اطلاعاتمون بیشتر شه .بووووس

عزیزمی زهرا جان...راستش فقط می دونم باید انژری منفی رو با ریختن لباسهای به درد نخور و دمده از کمدت دور کنی...دقیق نمی دونم.

ترلان یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 11:56 http://tarlancafe.persianblog.ir

الهییییییییییییییییییی......... من که تو همچین موقعیت هایی یه جا وایمیسم هی خودمو فشار میدم و بالا پایین می پرم!!! (برای جلوگیری از وارد آمدن هر گونه خسارت احتمالی به کودک وروجک!!)
چند شب پیش رفتم تو اتاق دیدم فسقلی توی روروک نشسته و رفته سمت دستشویی. مادرم یه سبد داره خیلی بزرگه! وروجک دسته سبد رو گرفته بود و با یه قیافه جدی داشت دنبال خودش می کشوند!!! بعدم تا منو دید چشماش برق زد؛ ابروهاش رفت هوا و زبونش رو آورد بیرون و با شیطنت خندید!!! تو بودی این قلمبه رو در جا نمیخوردی؟؟!؟؟!؟!!

عزیزم...اون کپل پا چلوندنم داره والا...اون زبونشونو که در میارن آدم غش می کنه.

ویدا یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 11:58

ممو من دلم غنج رفت برای اینکه این پست یه بقیه هم داشته باشه ومن کلیک کنم رو بقیه ش وعکس یه دونه برنج خوشمزه رو ببینم وقربونش شم
باور کن خیلی دوسش دارم با اون لپای نرمش

تو لطف داری عزیزم...ما هم مانی رو دوست داریم در حد بنززززز

هدی32 یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 12:31

سلام دوست گلم ممنون ازپاسختون ولی دکتر اطفال هم راه حلی نداره میگه ساعت خوابش اینطوریه کاریش نمیشه کرد.
دخمل گلت از طرف من ببوسس

ممنون...

نیلوفر یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 16:16 http://www.niloufar700.persianblog.ir

الهی فداشون بشم این جوجه های ناز رو. دلم کباب میشه که به خاطر دندون در آوردنشون چیزها رو انقدر محکم رو لثه هاشون میکشن. پریشب با یه بدبختی روسریم رو از توی دهن دها در آوردم که بیا و ببین. فکر کنم تا نوبت به جاوید برسه و بخواد بزرگ بشه رها همه لباسهای عمه اش رو خورده و بر پسر عمه چیزی نذاشته

باید این رها رو من ببینم....دلم آب شد خووووو

مانیا (مالزی نشین) یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 17:43

ممو تجربیاتت خییییییییییییلی خوب بود. خیلی مرسی از اشتراکش. یکی از دوستام تازه نی نی گیرش اومده، بچه هم همش ناآرومه. هر چی من از این تجربیات کولیک و رفلاکسی که نوشتی سواد کسب کردم و رفتم بهش گفتم، گوش نمیکنه! این قد دلم میسوزه... بچه یه ریز داره گریه میکنه تا خوابش ببره. یه ساعت میخوابه باز پامیشه روز از نو روزی از نو!!

الهیییییییییی....آدرس وبلاگ منو بده بهش بخونه.حتما رفلاکس داره.اون بچه هلاک میشه. تا 4 ماهگی.ریه ش داغون می شه که.شاید نیاز داشته باشه از زبون یه مادر این حرفا رو بشنوه.من راهنماییش می کنم.چه دوست دلسوزی هستی عزیزم...

خانومه خونه دوشنبه 19 اسفند 1392 ساعت 00:45 http://ladyhome1.persianblog.ir/

فک کنم اکثر بچه ها اینجوری اند .فندق هم عاشق بازی با لته لوته ...سیم وپریز ودوشاخ وکیبورد ودستگاه پولشمار و...کاش از جینگول طلا یه عکس تو اون حالت می گرفتی

می بینی ؟ ازش عکس انداختم دوستم...

فلفل بانو دوشنبه 19 اسفند 1392 ساعت 13:39

وای ممو بزار بزرگتر شه بزار یاد بگیره کشو باز کنه کمد باز کنه! روزی ده بار کشوهاش رو میچینم میره همه رو میریزه بیرون و با خودش همه جا میبره از دلمم نمیاد در اتاقها رو ببندم حبسش کنم تو پذیرایی!

البته آمارین میگه که خونش همیشه مرتبه و دخملشم همه چیز رو جمع میکنه ! حتی میگه مهمونه یهویی هم بیاد همه جا اوکیه! ولی من خونم اصلا اینطوری نمیتونه باشه نمیدونم چطوری یادش داده که نریزه همه چیز رو وسط! ولی دخمل من میریزه عاشق بازی کردن با لباسهاشه!فکر کنم دونه برنجم همینطوری باشه !

دقیقا!!دونه برنج علاقه زیادی به شلوغ کاری داره...مخصوصا عاشق پارچه ست..عید می خوام روروءکشو ببرم مسافرت.ویلا خیلی خیلی بزرگه..بره واسه خودش شیطونی کنه.عیبی نداره بزار بچه گیشونو بکنن!!آخه نازگل ماشالا بزرگ شده.بیشتر می فهمه.

غزل دوشنبه 19 اسفند 1392 ساعت 15:24

وبت برام باز نمیشه نمیدونم چرااااااااااااااااااااا یعنی باز میشه سریع قطع میشههههههههه

شاید اکسپلوررت خراب شده....

نیره دوشنبه 19 اسفند 1392 ساعت 15:43

سلام عزیزم...منم اولاش خیلی خیلی اذیت شدم..ولی با کمک شیردوش برقی وقطره شیرافز بهتر شدم..راستی گندم شادونه هم شیر زیادمیکنه هم خوشمزه

ممنون گلم.من اولاش زیاد اذیت نشدم چون شیر داشتم.بله گندم شادونه رو همه می گن.

کیمیا سه‌شنبه 20 اسفند 1392 ساعت 10:23

سلام مامان ممو.
مرسی بابت اینکه اینقدر دوستانه و مهربونانه تجربیاتت رو در اختیار مون میذاری. منم تازه اقدام کردم برای بارداری ولی متاسفانه با اینکه پیش دو تا دکتر رفتم که یکیشون خیلی هم کله گنده اس هنوز دکتر ندارم. دلم می خواد یه دکتر مهربون و با حوصله که پولکی هم نباشه پیدا کنم.
اگر از دکترتون راضی بودین لطفا اسمش رو بهم میگین.
مرسی بازم
برای من هم دعا کن که بدون دردسر باردار بشم و یه بچه سالم خدا بهم بده.

عزیزم...یه ایمیل از خودت برام بزار...وبلاگ که نداری؟؟

مانیا (مالزی نشین) سه‌شنبه 20 اسفند 1392 ساعت 15:45

بهش گفتم ممو... خیلی یه دنده اس! میگه رفتم دکتر، دکتر گفته مشکلی نیس! میگم مگه تست بزاق گرفته؟ میگه نه! دست زده گفته مشکلی نیس!!!!!!!!!
این قد دلم برا بچهه میسوزه... از اولش که میگفت 40 روزگی خوب میشه و همه بچه ها همینطورن. هر چی میگفتم بابا من هر چی بچه دیدم اینطوری نبوده، حتی آخرین دوستم هم اینطوری میگه (تو رو میگفتم)، میگفت نه! پسر با دختر فرق داره! (پسر داره!)
حالا هم که گیر داده میگه مادرشوهرم گفته باباش هم همینطوری بوده کوچیک که بوده!!! هر چی بگو حالا! به گوشش نمیره! امیدوارم اصرارهام باعث بشه حتی شده بی اطلاع من هم بیاد بخونه این چیزا رو

ای بابا! بچه بچه ست!پسر و دختر نداره! اتفاقا نوزادای پسر ضعیفترن و رفلاکس توشون بیشتره.دخترا قویترن و رد می کنن زود...حتی تو دوران جنینی.بیشتر سقطها مربوط به نوزادای پسره.اگه می تونستم و سرم خلوت بود، می گفتم شماره ش رو بدی باهاش حرف بزنم!!قدیمیا چه می دونن!!علم پیشرفت کرده...اون دکتره هم باید مدرکشو بزاره در کوزه و آبشو بخوره بی زحمت!اسید معده رو فقط با دستگاه اندازه می گیرن!مگه بارداره که با معاینه دستی می شه نشخیص داد!مگه سرماخوردگیه؟یعنی این مادر از این همه گریه خسته نمی شه که به فکرش بیفته این بچه یه چیزیش هست؟بهش بگو فردا اگه خدای ناکرده بچه یه مشکلی پیدا کنه،تو در برابر خدای خودت و بچه مسئولی...

فلفل بانو سه‌شنبه 20 اسفند 1392 ساعت 17:50

منم رورویکشو گذاشتم خونه مامانم اونجا حال میکنه
اخه میگه نازگل از اولشم همینطوری بوده بریز و بپاش نداشته هیچی رم جمع نکرده نمیدونم شاید من زیادی میزارم شلوغ کنه ! البته امارینم از این مامان سختگیراست

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.