عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

هنوز...

هنوز منتظرم...

هنوز در سفرم...

و هنوز تو را در بطن دارم...

جایی که روزی خالی می شود و می دانم دلتنگ بودنت خواهد بود...

نمی خواهم عجله کنم ...

نمی خواهم زودتر از موعد بخواهمت...

اما امید دارم که انتهای این سفر 9 ماهه،به شیرینترین اتفاق زندگیم،ختم شود...

در انتظار توام..

همه چیز آماده پرواز تو به سوی زمینیان است...

تختخوابت...عروسکهایت...حتی آن شیشه شیر کوچک و آن لباسهای رنگ برف...

دل من بی قرار است...

همه چیز را آراسته ام...خانه آماده حضور توست...

بیا که دلم تنگ است...

ای دوست داشتنی ترین...