عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

زود گذشت...

چقدر زود گذشت!

دوران ویار و سختی رو می گم...اردیبهشتم هم که زودی تموم شد و به قصه ها پیوست...

حیف! از اول اردیبهشت امسال  برای رسیدن به روزهای خاص،لحظه شماری کردم و اون روزهای خاص خیلی زود گذشتند و در نهایت این ماه دوست داشتنی هم تموم شد...

دوران سختی ویار و ترش کردن و معده دردهای وحشتناک و حالت تهوعهای داغون و قرصهای رنگارنگ هم طی شد.باورم نمی شه که به این زودی گذشتن.شاید چون شاغلم،گذر زمان رو نفهمیدم.اما تو این چند روزه که خونه خوابیده بودم،بهم ثابت شد که آدم خونه داری نیستم! اصلا زمان از دستم در رفته بود!دیروز که تونستم از جا پاشم و غذایی درست کنم،از صبح تا شب فقط تونستم یه قورمه سبزی بار بزارم...همین.

خلاصه می خوام بگم هم اردیبهشت زود تموم شد،هم دوران بارداری زود طی شد و هم من آدم خونه نیستم!!