عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

شهر سفید

این هوا آدم رو خمار می کنه...

بیخود نیست بهش می گن بامداد خمار...

البته اون بامداد خمار فلسفه ش یه چیز دیگه ایه!

اما خوب من اسم روز اول اردیبهشت رو گذاشتم بامداد خمار...

هوا یه جوریه! ابری و سفیده...انگاری خدا اون بالا یه شهر سفید ساخته که درهاش به روی زمین باز شده...

آدم خیال می کنه تو این شهر سفید،یه عالمه پری زندگی می کنن با موهای بلند که تا کف پاشون می رسه...بعد این پریا صبح زود که می شه می شنینن جلوی خونه هاشون و با میلهای سفید و بلند، ابر و شکوفه می بافن و می ریزن روی زمین...

 اونوقت هوا اینطوری سفید و خمار و خواستنی می شه...

تصورش هم زیباست...نه؟