عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

تعطیلات 92

خوب! این تعطیلات هم گذشت و به آخر رسید.منکه یه عالمه لباس نشسته و یه چمدون گنده دارم برای جا به جایی تو کمد.

تعطیلات خیلی خوبی بود و بهم چسبید.چون فقط استراحت کردم و فیض بردم از کوه و دشت و جنگل و دریا.

از شما چه پنهون رفتیم نمک آبرود و من با شجاعت تمام موتور سوار شدم و سورتمه!! هر کی گفت سوار نشو،گفتم: عمرا! این خوشیهای آخرمه! البته ایشالا که با بچه هم بتونم این کارها رو بکنم اما خوب قابل پیش بینی نیست که!

همه ویلادارا اومده بودن امسال.فامیلهایمان هم آمده بودند و دونه برنج به افتخار اومدنش،حسابی عیدی جمع کرد.

روزها مهمون بازی و ویلای خودمون و دایی و عمو و عمه بود و ناهار ها اکبر جوجه.شبها هم که یا نارنجستان بودیم یا آرین.سرد بود اما خوب چسبید!

اما دریغ از خوندن یه کلمه کتاب!نمی دونم چرا وقتی کتاب دستم می گیرم،حسش نمی یاد که بخونم.

یکی دو تا انتقاد از این مردم مسافر دارم.واقعا کثیف کاری زیاد می کنن مثل قوم مغول می مونن.هر چی آشغاله می ریزن تو طبیعت!طوری که شمال مشکل زباله پیدا کرده.این استاندارش هم بیغ بیغه!! یه فکری به حال مناطق مغول زده نمی کنه.حداقل چند نفرو اجیر کن بیان پاکسازی کنن.

یه توصیه هم دارم:تا 5 روز اول عید نباید مکانهای عمومی شمال رفت.پر از ادمهای درب داغون و دهاتیه!نه فرهنگ دارن،نه شعور.همه ش با هم سر چیزهای احمقانه دعوا می کنن.سر ناموس و پول و صف!!انگار دعوا تو خونشونه و تنشون می خاره واسه کتک کاری.بلند بلند به بغل دستیشون حرف یکی دیگه رو می زنن و شر درست می کنن.خلاصه اینکه تا می تونید ازین مکانها دوری کنید.

ایشالا همه سال خوبی رو شروع کرده باشن و تا آخرش هم برای همه خوب باشه.امسال سال ماره.مار هم که می دونید،پیغام آور پوله اما زیر زیری و نیش نیشی هم هست.

از 7 سینم هم عکس انداختم،به زودی براتون می گذارم.