عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

روزهای بهاری...

به به! می بینم که همه خوابالو دارن وبلاگ می خونن و چسب چشماشون هنوز باز نشده!

اما من بی خواب بی خوابم!یعنی تو کل شبانه روز 6 ساعتم بخوابم به هیچ جام بر نمی خوره...

هوای صبح عالی بود...منم دلی دلی اومدم شرکت و تاخیر هم خوردم و گفتم به درک!! فدای سرم!

تعطیلات خیلی طولانی بود.من که دیگه خسته شده بودم.هی می خواستم یه کار مفید انجام بدم اما بدبختانه از هر چی کار مفیده حالم به هم می خوره.آشپزی که دیگه نگو!! زورکی یه نیمرو درست می کنم...

اصلا ولش کن!

می خواستم بگم این چند روزه که ما از مسافرت برگشتیم،انقدر مهمونی و شام با این و اون بیرون رفتیم،که من بیچاره شدم.مدام این قرص و شربتم دنبالم بود،تا یه لقمه می خوردم،یه قلپ شربتم روش می خوردم.

می بینین باز رفتم سمت ویار! هر کاری می کنم نمی تونم ازش حرف نزنم.چون واقعا معده روده م رو به هم ریخته!هر چی هی بهش فکر نمی کنم،خودش می یاد برنامه هامو به هم می ریزه.

اصلا بی خیال!بزارین برم مخمو جمع کنم،بعد بیام یه پست خیلی داغ در مورد غیرت مردونه بنویسم!!

مرگ نوشت:عسل جان!اسوده بخواب که تو به 7 بیمار زندگی بخشیدی...چقدر خوب است که آدم با مرگش هم زندگی ببخشد...

نظرات 21 + ارسال نظر
خانم خانما شنبه 17 فروردین 1392 ساعت 10:54

سال نوت مبارک ممویی
میگم این ویار تا کی ادامه داره؟بعد آیا شما به همه چی ویار داری یا غذای خاصی؟
اتفاقا خوبه دربارش بگی که ما هم بیشتر بدونیم

چه می دونم والا! مال ما که تا ابد ادامه داره!اتفاقا من به چیزی ویار ندارم.از خیلی چیزا بدم می یاد.بدن هر کس هم یه جوره!همه مثل هم نیستن!

مهناز شنبه 17 فروردین 1392 ساعت 11:32

غیرت مردونه! موضوع جالبی باید باشه :)) منتظرم بخونم

مریم و محسن شنبه 17 فروردین 1392 ساعت 12:21 http://salysky.persianblog.ir

سال نو مبارک
بعدا اینقدر دلت برای این روزهای ویار تنگ می شه
من تجربه اش رو داشتم
خوش باشی

زودتر بگذره !اصلا تنگ نمی شه!

زهرا شنبه 17 فروردین 1392 ساعت 12:26 http://zizififi

ممویی غصه ات نباشه...تا ماه ۳و ۴ این جوری هستی ایشالا بعدش خوب میشی...بعدش ایشالا هی ویار میکنی هی ابوخان باید برات خوراکی بخره

الانم ویار می کنم اما از گلوم پایین نمیره لامصب زهرا جونم!!!

ماه گل شنبه 17 فروردین 1392 ساعت 13:04 http://yekboreshzendegi.blogsky.com

حس فضولی دارم برای خوندن پست بعدی زیااااد

گوشی شنبه 17 فروردین 1392 ساعت 13:38

اگه به خودم رفته باشی تا آخر ماه ۵ ویار شدید داری
ماه ۶کمی سبک میشه وماه ۷ کلا از بین میره

خدا کنه گوشی...

نفیس شنبه 17 فروردین 1392 ساعت 15:27 http://iarynafiis.persianblog.ir/

سال نو مبارک ایشالا که سریع این ویار هم بهتر میشه و با نی نی تو دلت کیف میکنی

ایشالا

ســـــــاینــــــــا!. شنبه 17 فروردین 1392 ساعت 22:50

عزیزم دورش بگذره همه چی خوب میشه...
ایشالله ویارت کوتاه باشه

خدا کنه!

گلی یکشنبه 18 فروردین 1392 ساعت 11:49 http://www.mygreendays.blogfa.com/

عزیزممممممم
سال نو مبارک....میدونم که امسال قراره مهمترین اتفاق زندگیت پیش بیاد و می تونم حالت رو تصور کنم ....امیدوارم سال مار هم برات سلامتی داشته باشه هم پول و هم عشق....مراقب خودت و نی نی مهربونت باش

انشاالله که به خیر و خوشی باشه عزیزم...برای همه.
هر وقت تو می آی اینجا یاد اون پستی می افتم که در مورد بچه ای که داشتی و نمی دونستی نوشته بودی.از اینکه راه نجاتت شد.

ماه گل یکشنبه 18 فروردین 1392 ساعت 12:11 http://yekboreshzendegi.blogsky.com

پینوشتت که در مورد عسل نوشتی اشکمو درآورد از این جهت که جایی خوندم که نباید قهرمان پروری کرد و ازش یاد کرد! واقعا دلم شکست چرا اینجوری شدیم و همه چی رو یه جور ِسختی نگاه می کنیم ..

اون طفلک که قبل رفتنش کسی محلش نذاشت حالا بزارن یادش زنده بمونه... مگه چی می شه؟

زهرا یکشنبه 18 فروردین 1392 ساعت 13:35 http://zizififi

عزیزم تولد مد مهربون فوردینیت مبارک..ایشالا هزاران سال چتر حمایتش بالای سر خودت و دونه برنجت باشه.بوس

قربونت برم دوست بامعرفتم...

مهناز یکشنبه 18 فروردین 1392 ساعت 14:14

تولدشون مبارک ... همیشه در کنار هم و عاشق باشید :X

تاتا یکشنبه 18 فروردین 1392 ساعت 14:14 http://tatamoj.persianblog.ir

ویار الان همه زندگیتو پر کرده طبیعیه که همه چیز رو تحت الشعاع قرار بده طاقت بیار انشا... زود تموم میشه و به دوران خوش بارداری هم میرسی واسه من که ماه 6و7 عالی بوووود

کی می شه اونقدری بشه!!

خورشید یکشنبه 18 فروردین 1392 ساعت 14:49 http://koochedeleman.persianblog.ir

هفت سال پیش دقیقا منم تو ایم عید همین حال و روز تو رو داشتم حتی بدتر چون غیر از آب هیچی دیگه نمی تونستم بخورم و دایم زیر سرم بودم بدتر اینکه شبها هم از زور تهوع نمی تونستم بخوابم .خلاصه یکی از سخت ترین عیدهایی بود که داشتم هرروزش اندازه یک هفته برام میگذشت ولی وقتی تموم میشه تازه از بارداریت لذت میبری . تو هم همش به این فکر کن که زیاد این حالتهات نمی مونه و راحت میشی

همه ش دارم به همین فکر می کنم...به آینده!

نگار... یکشنبه 18 فروردین 1392 ساعت 16:22 http://www.dance-of-life.blogfa.com

ای جااااانم....مموی عزیزممم..
تولدشون مبااارک...عشقتون همیشه پاینده و به همین سرزندگی باشه الهی

ورونیکا دوشنبه 19 فروردین 1392 ساعت 11:22

وای منم فک نمی کنم دل کسی برای روزای ویار داشتنش تنگ بشه.... برای روزای آخر حاملگی و تکون خوردنای بچه چرا اما برای ویار هرگز... عزیزم امیدوارم این روزا برات تندتر بگذره و رد شه....

ممنون عزیز

آمارین دوشنبه 19 فروردین 1392 ساعت 11:37

ممو جان برای ریدر خودت رو اذیت نکن. گوگل ریدر نامهربون تا تیرماه بیشتر در خدمتون نیس. بهتره یه پشتیبان از لینکات تهیه کنی. چون بعدش دیگه نمیشه با ریدر وب خونی کرد

جدی؟ چرا خوب؟

بانو دوشنبه 19 فروردین 1392 ساعت 12:56 http://heartplays.persianblog.ir/

چه سفره هفت سین رنگارنگی... خوشگله...
ایشالله سال دیگه با نی نی تو بغلتون کنار سفره می نشینید...
خصوصی داری...

ایشالا به امید خدا! گرفتم عزیزم...

ماه مون دوشنبه 19 فروردین 1392 ساعت 15:01

متن بالا کامنتدونی نداشت اینجا نوشتم ریدر دیگه داره به تاریخ می پیونده.

وا؟ریدر مساویه با گوگل! یعنی ریدر بپره گوگل می پره خوب!

آمارین سه‌شنبه 20 فروردین 1392 ساعت 12:20

نمیدونم خود ریدر اعلام کرد. قبل از عید که بازش کردم بصورت یه پیغام اعلام کرد.

ژاله چهارشنبه 21 فروردین 1392 ساعت 10:37

سلام چه جوری خوب؟؟؟؟ منظورم این بود که رب انار ملس یک کمش برای رفع ویار کمکت میکنه امتحان کن

رب انار اصلا دوست ندارم!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.