عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

آخرین روزهای نود و یکی!

وقتی به این یکسال گذشته برمی گردم،می بینم چقدر تغییر خوب داشتم و چقدر خدا پشتم بوده.

سال شلوغ و پرکاری داشتم و کمتر وقت خالی داشتم.

مسافرتهای خیلی خوب و به یادموندنی رفتیم.همدان و کیش.

اوتولمان را عوض کردیم!

با دوستای دوران کودکیم دوباره ارتباط برقرار کردم و مثل همون موقعها با هم رفت و آمد و ارتباط داریم.

چند تا همایش خیلی خوب و مفید شرکت کردم و با آدمهای جدید و مورد علاقه م از نزدیک آشنا شدم.

و در آخر دو تا از بهترین اتفاقهای زندگی رو تجربه کردم که یکیشون از کودکی آرزوم بود و اون یکی خیلی اتفاقی و بی خبر و دور از ذهن شد معجزه زندگیم!

سال 91 با اینکه از نظر اقتصادی برای کشورمون سال خوبی نبود اما خوب با اینکه زیاد خوب شروع نشد اما پایانش برای من به یادموندنی و خاطره انگیز شد...

نمی خوام سال 91 به این زودی تموم بشه...چون واقعا سال خوبی بود!

اردیبهشت 92 رو خیلی دوست دارم ،چون نمایشگاه کتابش،برام امسال متفاوتتره به چند دلیل که بعدا" می گم!

برای سال 92 نقشه هایی بس عظیم داریم...انشاالله که بتونیم و خدا هم مثل همیشه کمکمون کنه تا به اهدافمون برسیم...

از خدا می خوام به هر کسی که نیت خیر داره کمک و لطف بی شائبه ش رو ارزانی بداره.

امسال حس می کنم به خدا نزدیکتر شدم.حس می کنم تونستم لمسش کنم و اون بیشتر از همیشه حواسش به من هست و دستم رو می گیره.هر وقت می خوام پرواز کنم،مطمئنم که زیر بال و پرم رو می گیره و نمی زاره زمین بخورم.

سال نو نوشت:امیدوارم امسال سال 92 یی خوبی برای همه باشه.سال نوی همه تون هم پیشاپیش مبارک...برای تمام دوستان عزیزم صبر،آرامش و عشق از خدا آرزومندم.

تا سال 92 خداحافظ...