عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

باران...

از کسی که سالهاست با منه و هرگز از غرغرهای گاه و بیگاه من خم به ابرو نیاورده...

از کسی که واقعا برام دوست بوده و از حواشی آزاردهنده این روزها به دور بوده و خالصانه دوستیشو تو طبق اخلاص گذاشته و هرگز من ازش صدای بلند نشنیدم و آزاری ندیدم و همیشه تو سختیها مثل یه خواهر بزرگتر به دادم رسیده...

یه فرشته کوچولو به دنیا اومد...

فرشته ای که به لطافت بارانه و به پاکی آسمان...

فرشته ای که وقتی دیروز صداش رو شنیدم،دلم غنج زد...

قدمش همیشه مبارک باشه...

بالاخره باران کوچولو  بارید...