عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

شهریوری...

بالاخره ماه دوست داشتنی من از راه رسید...

شهریور رویایی...

هوا امروز یه جوری شده!انگار غم داره...یه غم ملایم که با کمرنگ شدن خورشید و آفتاب،تو دل آدم می ریزه...

امروز صبح به ابو می گم من و تو هر دو تو یه ماه ملایم به دنیا اومدیم...

تو متولد 17 فروردینی و من متولد 4 شهریور...

تو آغاز بهار رنگارنگی و من آغاز پاییز هزاررنگ...

نگام می کنه و می خنده...

بعد من سرم رو از شیشه ماشین بیرون می گیرم تا نسیم خنک شهریوری صورتم رو نوازش کنه...

در همون حال آروم می گم:سلام شهریور من...سلام...

پینوشت: موژان جونم!تولد تو هم مبارک دخترک شهریوری...

اصلا" هر کی شهریوریه تولدش مبارک...