عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

قصه آدمها

زندگی آدمها مثل یه قصه ست...

قصه یکی پررنگتره و قصه یکی کمرنگتر...

یکی از زور بدی پررنگه و یکی از شدت خوبی...

یکی انرژیش مثبته مثبته و یکی انرژیش منفی...هر کاری هم بکنه،باز منفی می مونه...

هر روز و روز به روز،این قصه ها نوشته می شن،تو قالب روزمرگی،شعر، داستان یا وبلاگ...

اما هر کی این قصه رو قشنگتر بنویسه،موندگارتره...

هر کی اگه بدی ای هم هست،با قلم موی رنگی قشنگش کنه و بیرون بده،تو ذهن همه به یاد می مونه...

گاهی لازم نیست زیاد بدیها رو به رخ بکشیم و تغلیظش کنیم...گاهی لازمه قشنگش کنیم...با اون همه بار منفی ای که داره،یه شعاع مثبت بهش ببخشیم تا مثل یه گوله برف که هم سفید و پاکه و هم یخ! قابل تحمل بشه...

این روزا ما به اندازه کافی بدی دور و برمون داریم...خودمون هم بخوایم فقط از بدیها بگیم،دیگه نمی شه زندگی...

چشمها را باید شست...جور دیگر باید دید...

اولین نفری که می تونه کمک کنه تا مثبت بشی،خود خودتی...خودت!

نشر آموت نوشت:قابلی نداشت...خدمات خوب رو باید معرفی کرد دیگه!