عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

گنجشکک اشی مشی...

گنجشک کوچک من...

ای کاش امروز صبح نمی دیدمت...ای کاش آنطور تند و تیز وسط اتوبان پر از غولهای آهنین فرود نمی آمدی...

آخر قربان آن بالهای کوچکت!تو که می دانی به تو رحم نمی کنند!تو که می دانی این مردمان پر خشم بعضی وقتها همه چیز را به گند می کشند و کورند و بدن کوچکت را باور ندارند!

امروز صبح نمی دانی چه حالی شدم وقتی نتوانستی پر بگیری و بلند شوی و بعد به زیر ماشین رفتی!به زیر چرخهایش که نه!به زیر ماشین...

پشت سر را نگاه نکردم،مبادا بدن کوچک خونینت را ببینم!اشکم در آمد...

ای کاش پر گرفته باشی...از خدا می خواهم که تو را زنده نگه دارد،کوچکم...

بدجوری دلم هوای گریه دارد امروز...بدجوری دلم می خواهد بازگردم و دوباره ببینمت که اوج گرفته ای!

گنجشکک من...اگر زنده ماندی دیگر از حوالی اتوبان نگذر!دیگر به آدمها اعتماد نکن!روی همان درختت بمان...اوج را به موج مرگ بفروش و بمان...

ای کاش زنده مانده باشی...فقط ای کاش...

نظرات 10 + ارسال نظر
جودی آبوت چهارشنبه 31 خرداد 1391 ساعت 10:41 http://joudi-aabot.blogsky.com

بابا رفته حتماگنجشکها خیییییییییییلی زبل هستن .بارها دیدن میرن زیر ماشین و از اون طرف میان بیرون .خیالت راحت دوستم

خدا کنه!!

زهرا چهارشنبه 31 خرداد 1391 ساعت 11:28 http://zizififi

دلم گرفت..وقتی میبینم یک موجود زنده به خاطر ما ادمها زندگیش این جوری میشه دلم میگیره..وقتی تو خیابونیم و وقتی میبینم یک گربه زیر ماشینا له شده و اون ادم نامرد که این کارو کرده حتی نکرده اون بدبختو از خیابون بیرون بکشه که لاشه اش زیر ماشینای دیگه نره حالم از هرچی به ظاهرانسانه بهم می خوره ممو...

منم... ببخشید سر صبحی حال همه رو گرفتم!!

بچه تیر دوقلو چهارشنبه 31 خرداد 1391 ساعت 11:49

جرا نسبت به بچه های پایین شهر همیشه با نفرت حرف میزنی؟ مگه گناه که بچه پایین شهر باشی؟ خانم عزیز فکر نمیکنی این مرز بندی به لطف تکنولوژی منسوخ شده؟خواهش میکنم کمی مراعات کنید

تیردوقلو؟کجا هس؟
آخه می خوام جنجالی باشم!!یه کم لج در آرم!

سیرترشی متاهل چهارشنبه 31 خرداد 1391 ساعت 12:08



از حال گنجشک اگر پرسیده باشی ....خوب است انشالله
خودت خوبی دوست قدیمی؟

به به!ببین کی اینجاست!!!کجا بودی تو؟؟دلم تنگ شده بود برات!!

ادیسه چهارشنبه 31 خرداد 1391 ساعت 12:21

قربون اون دل مهربونت بشم من

تو عزیزمی همیشه...

ادیسه چهارشنبه 31 خرداد 1391 ساعت 12:22

ممویی جونم
واقعن نمی‌دونی چقدر از اینکه آدرست رو بهم دادی خوشحال شدم
خیلی خیلی ازت ممنونم
دوستت دارم

منم خیلی...

فیروزه چهارشنبه 31 خرداد 1391 ساعت 14:04

حتما رفته ... به امید خدا تونسته بال بزنه و خودش رو نجات بده ...

خدا کنه! از صبح دارم بهش فکر می کنم!

آمارینای چهارشنبه 31 خرداد 1391 ساعت 21:44

ای جونمممممممم مهربون دل رحم:*

یک محمد هستم پنج‌شنبه 1 تیر 1391 ساعت 14:00 http://yekmohammad2.persianblog.ir/

سلام وب جدید مبارک. ممنون که منو هم لینک کردین.
منم لینکتون میکنم.
چقدر بااحساس درباره گنجشک نوشتی.

مامان خانومی چهارشنبه 7 تیر 1391 ساعت 09:14 http://asemanema.blogfa.com

ببخشید تورو خدا ها یه سوال داشتم راجع به این تیرامیسو . تو دستورش نبود . اینارو لایه لایه درست کردی ؟ یعنی یه لایه بیسکوئیت یه لایه مواد آره؟

آره عزیزم...آره...تو دستورشم لایه لایه ست...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.