عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

یه کاری دست خودم می دم!

آخ خدا چه هوایی!وای...چه بهاریه!یعنی الان من خمار بهارم ها!دلم می خواد بدوئم بیرون و خودمو پرت کنم وسط این سبزه های خنک و کاهویی رنگ...نفس بکشم...وای خدا!انگاری بهشت اومده پایین!خداییش بهار یه معجزه ست...وقتی نسیمش می وزه و این شاخه های ریز کوچولو که جوونه ها رو تو بغلشون گرفتن،می رقصن و وز وز می کنن،آدم شاد می شه...صدای این قمری ها رو پشت بوم عجب حس قشنگی رو تو آدم برانگیخته می کنه...آدم دلش می خواد بچلونتشون!

سهراب راست گفته که دل خوشیها کم نیست!!

آخه من الان باید پشت میز اداره باشم؟نه واقعا" عدالته؟آخه درسته؟هاین؟

یکی بیاد منو ببرههههههههه!وگرنه من یه کاری دست خودم می دم!نگین نگفتی!!