عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

ولن ولنه!!

امسال هدیه ولنتاینمو من یه روز زودتر گرفتم...یعنی دیروز!اونم نه از ابو!از خود خدا!

از همینجا بهش می گم:چاکرتم!تا همیشه به پات می سوزم و می سازم!منو شرمنده خودت کردی...

می دونم بنده ناشکری بودم و خیلی وقتا پررو پررو ازت توقعات بیجا داشتم!مثل بچه ای که از مادرش توقع داره در مقابل همه شیطونیهایی که می کنه بازم وقتی بی پتو خوابش می برهُ مادرش پتو روش بندازه و همیشه غذای گرم داشته باشه و هیچوقت تنها نمونه...

حالا خدا هم پتو روم انداخته...هم غذای گرم برام رو اجاق گذاشته...البته قول داده دیگه تو پرم نزنه و زیرش نزنه!

حالا من دو تا هدیه دارم...یکی از ابو و یکی از خود خدا....

حالا دیگه بوی بهارو حس می کنم...چقدر عید نزدیکه!مگه نه؟

مناسبت نوشت:به حق این سوی چراغ!! از عشقاتون هر چی که دوست دارین،هدیه بگیرین!!