عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

یادداشتهای یک زن شاغل!

بعضی وقتا کار آدم روی مخ آدم می ره!اما بعضی وقتا هم بر عکس همه چی رله ست و ازش لذت می بری...اما این مساله خیلی ربطی به چیزی که الان می خوام بگم،نداره!

گاهی اوقات با خودم فکر می کنم کار کردن همچینم بد نیست!باعث می شه آدم فعالیت اجتماعی داشته باشه،به روز باشه و پیشرفت کنه.اما از طرفی استرس و خستگیش خیلی اعصاب خورد کنه!مخصوصا اگه کارت مهم باشه و مسوولیتت هم زیاد!مخصوصا اگه یه کار لحظه ای دستت باشه که در آن واحد باید تصمیم بگیری که باید چی کار کنی و اون تصمیم تو بستگی به چند تا چیز مهم داشته باشه که اگه یه ذره اینور یا اونور بشه،همه چی به هم بریزه!

واقعا" لازمه خانوما بیرون از خونه هم کار کنن؟این سوالیه که بارها و بارها از خودم پرسیدم اما جواب درست و حسابی ای براش پیدا نکردم!

از یه طرف با خودم می گم کار به آدم شخصیت می ده و روح آدمو صیقل می ده!به آدم جرات و اعتماد به نفس می ده و باعث می شه نزاری حقتو جاهای دیگه بالا بکشن یا سرتو کلاه بزارن!در اینکه خانومای شاغل زبونشون از خانمهای خونه دار درازتره(این اصطلاحو باید به کار ببرم چون مصداق داره!!) و تکلیفشون با خودشون روشن که شکی نیست!از یه طرف هم گاهی این بیشتر فهمیدنها و فعالیتهای اجتماعی آدمو دلزده و خسته می کنه!آدم ترجیح می ده هیچ چیز ندونه و فقط تو خونه بشینه و از آرامش آشپزی و پختن قورمه سبزی و ته چین و نظافت خونه ش و اینکه همه جا رو بسابه و برق بندازه و بعد از یه مهمونی زنونه با خانواده و دوستاش لذت ببره،حظ وافری ببره...

اما باز هم اگه بخوای دو دو تا چهارتا کنی در هر دو صورت یه جای کار می لنگه!!اونی که چند ساله داره کار می کنه،نمی تونه تو خونه بشینه و اگر هم بر فرض مجبور شد،اولش خیلی سخته!

تازه وقتی بیشتر در رابطه با این مساله فکر می کنم می بینم که تاثیر کار تو زندگی خانوما خیلی زیاده!یعنی خواه ناخواه مشکلات کار رو کم و بیش می آرن خونه.چون احساساتین و بعضی وقتا منطقشون مغلوب می شه!اگر هم خیلی تمرین کنن،شاید بتونن فقط یه بخش خیلی کوچکش رو به خونه انتقال بدن اما به هر حال تو روحیه شون چه مثبت و چه منفی،تاثیر داره!

کما اینکه خیلی از دوستانی که وبلاگهاشونو می خونم،از شرایط شغلی و همکاراشون راضی نیستن و بعضی وقتا مدیراشون آدمهای درستی نیستن!

حالا واقعا می خوام نتیجه گیری کنم که جدا از بعد مالی قضیه، آیا واقعا" لازمه خانوما برای پیشرفت و فعالیت اجتماعی داشتن و آپدیت بودن،صرفا" کار کنن و خستگی و آزردگی رو به جون بخرن و بعد از چندین سال کار کردن براشون نه اعصاب بمونه نه روحیه؟

پینوشت:۵شنبه شب یه شب عالی بود!در کنار دوستان گل...تعریف خاطره های دور...کنار اجاق کور!!دور هم و چسبیده به هم!تو سرما و یخ!بعد یه شام خوشمزه و دوباره هرهر و کرکر!

نظرات 44 + ارسال نظر
هستی شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 10:10

آره خانومی جدا از مسائل مالی من کارکردن و به خونه داری ترجیح می دم و کار دوست دارم

چی بگم والا!

می می شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 10:19

سلام عشقولی. پنج شنبه واقعا عالی بود. دستت درد نکنه .حسابی خوش گذشت. کلی از خاطرات مستفیذ شدیم از همه باحال ترش خاطره معملیت بود .

قابلی نداشت عزیزم...آره!دیدی!خود ابو تعریف کرد و اعتراف کرد که من چقدددددددددددددر!خواهون داشتم!!

اطلسی شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 10:23

اگه بعد مالیش نبود شاید بعد از علاقه میشد تصمیم دیگه ایی گرفت.کلاسهای مورد علاقه هم راهی برای اپدیت بودنه و پیشرفت و تو اجتماع بودن گزینه خوبیه!
من میدونم نمیتونم ت و خونه بشینم ولی صب زودم دوس ندارم!
کارم دست خودم باشه!!

منم همین عقیده رو دارم!اینکه کارم دست خودم باشه بهتره!

زهرا شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 10:30 http://zizififi

میدونی ممویی در حال حاضر و اوضاع فعلی ما که بنده شدیدا به کار نیاز دارم...خب خودت که میدونی قسطها و مشکلات مالی زندگی به حدی زیاده که چرخ زندگی فکر نکنم با یه نفر بچرخه..البته با این اوصاف گاهی که شرایط کاریم خیلی بد میشه و با رییسم مشکل پیدا میکنم دوست دارم کارمو ببوسمو بذارم کنار...میدونی کاره من یه جوری هستش که تمام مدت باید انکال باشم و این خیلی بده....یا گاهی مجبورم تا ۲ شب بیرون از خونه باشم(به ندرت شاید در ۲بار در سال)و این خودمو و همسرمو به شدت آزار میده..کلا کار من کار پراسترسیه..یعنی اگه یه لحظه حواسم پرت شه نتیجه اش میشه شنیدن صدای وق وق رییسم..اما میدونی بارها شده مثلا یه روز برای استراحت مرخصی گرفتمو خونه موندم کلی حوصله ام سر رفته..کلا من آدمی نیستم خونه بمونم..نمیدونم والله...ضمن اینکه من فکر میکنم یه زن باید از لحاظ مالی مستقل باشه..بالاخره بحث بیمه و امنیت برای روزهای پیری و این حرفا دیگه..

از نظر مالی که نمی شه گفت!اما من از استرس فراریم!!

می می شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 10:36

در مورد کار نظر من اینه که کار کردن و استقلال مالی واسه زن لازمه اما کار داریم تا کار
کار باید به آدم احساس هویت و رضایت بده
کار باید واسه آدم تفریح باشه نه بلای جون
کار مخصوصا برای زن باید در کنار زندگیش باشه نه همه زندگیش
باید درآمدش مکفی باشه / به اندازه زحمتی که میکشی
کار باید توی محیطی باشه که باعث رشد روحی و معنوی بشه.
اگه شرایط بالا باشه یعنی توی مسیر درستیم ولی اگه نباشه یعنی باید عوض بشه
من الان توی مرحله ای هستم که به تغییرش فکر می کنم. یه سری شرایط رو هم براش آماده کردم ولی خب یه خورده سخته. یه خورده که چه عرض کنم

آخه دوستم!اینی که گفتی عملا نیست!یعنی هیچ کاری اینقدر ایده آل نمی تونه باشه!کما اینکه داریم تو اداره جات می بینیم...

ساینا!. شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 10:55

سلام ..اول بگم ..اون پست رمز دارت به به!. خیلی عالی بود..

راستش نه من زیاد موافق نیستم..فعالیت اجتماعی صرفا کار اداری نیست..
خوب من خونه دار بودن رو دوست ندارم اما فعالیت اجتماعی رو صرفا کار کردن و تو اجتماع بودن نمدونم..خیلی کارها هست که بهتر از صبح زود بیدار شدن و اعصاب خوردی گرما و سرما و مرخصی و ارباب رجوع و...هست که ادم میتونه انجام بده خیلی هم اجتماعی تر باشه!.

خوب مثلا چه کاری؟مثال بزن!

هلیا شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 10:57

خب گلم من اینطوری جواب میدم که بستگی به نوع کار داره.من با کار شخصی و نیمه وقت برای خانمها کاملا موافقم و معتقدم از خونه داری بهتره یعنی کاری که وقت تا حدودی دست خودته و نتیجه مستقیم تلاش و زحمتت رو میبینی و جای پیشرفت هم داری مثل تدریس ارایشگری کارهای ورزشی و .. ولی کارمندی در هرشکلیش ابدا و خونه داری از اون بهتره.چون همیشه یه اقا بالاسر داری استرس و اعصاب خوردی و و ÷یشرفت چندانی هم نمیکنی

کاملا؛ درست می گی!منم دنبال یه همچین چیزیم!کار هنری و نیمه وقت!

هلیا شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 11:00

ممو جونم نمونه اش خودمه 12 ساله دارم مستقیم و غیر مستقیم کار میکنم سوپور بودم الان سرسپور شده بودم اما هنوز لنگ یه روز مرخصی باید التماس کنم وضعیت مالی هم که خودت میدونی دیگه.نه درسی که خوندم باعث پیشرفتم شد نه تلاشم هیچی به هیچی هر روز هم ده بار تهدید که بیرونت میکنیم ها.خودت ببین یه خنگم بودم میرفتم ارایشگاه بعد13 سال وارد شده بوم و مشتری ها التماسم می کردن وقت میگرفتن

حالا چرا سوپور دوستم؟؟آرایشگری هم تایم مشخص نداره خوب!!

هلیا شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 11:02

طرف یه ناخن فرنچ میکنه یک ساعت نمیشه 10 میگیره کلی هم باید منتش رو بگشی من خیر سرم با فوق و سابقه و ... روزی7 تومن درامدم نیست ببخشید دلم پر بودها

اون دیگه خیلی زور داره! راست می گی!!

هبه رضوی شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 11:10 http://www.hebeyerazavi.blogfa.com


همیشه به شادی و گردش
بیرون کار کردن زن خیلی خوبه ولی خیلی حقشون رو میخورن

اون که بعله!!

گندم شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 11:13 http://saghf.persianblog.ir

خوب کارکردن زن بیرون از خونه بهش حس استقلال و اتکا به نفس زیادی میده. زن یاد میگیره که گلیم خودشو از آب بکشه بیرون و حرفشم قاطعانه تر باشه. اما خوب به هرحال ما توی یه جامعه ای زندگی میکنیم که معمولن فرعیات بیشتر از جزییات اهمیت دارن. توی ایران وقتی زنی بیرون از خونه کار میکنه به خاطر اینکه خانواده ها سنتی ترن و تبعاتش، زن خیلی زودتر شکسته میشه. البته در حالت عادیم اینطوریه اما خوب زنی که بیرون از خونه کار میکنه مجبوره که هم مسئول کارای بیرون از خونه باشه و هم کارای خونه. اینه که فشار زیادی رو باید تحمل کنه. من 10 ساله که کار میکنم. اما الان که ازدواج کردم فکر میکنم بهتره که زن بعد از ازدواج بیشتر به خودش برسه. البته خودم کماکان سرکار میام

آره!زن زود شکسته و فرسوده می شه!این حرفیه که همیشه ابو بهم می زنه!و می گه بشین تو خونه! زن که نباید اینقدر کار کنه!!

خورشید و جمشید شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 11:16

خیلی خوش گذشت باحال بود جاش در ضمن چقدر خندیدیم راستی پیگیری نی نی باش .........
داره به واقعیت میپیونده........
دستت درد نکنه خیلی به موقع بود قرار

گندم شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 11:16 http://saghf.persianblog.ir

میدونی؟ توی ایران هستن کسایی که وقتی بعد از ازدواج بیرون از خونه کار میکنی، اینطوری نگاه نمیکنن که تو یه زن مستقل که برای حفظ شان اجتماعیت داری کار میکنی. به چشم یه آدمی که باید کمک خرج شوهرت باشی نگاه میکنن. یعنی فکر میکنن زن فقط باید در صورتی کار کنه که خرج زندگیش کنه.

تو ایران دقیقا برعکسه!!!ما کار می کنیم که فعالیت اجتماعی داشته باشیم!!وگرنه می پوسیم!

بهاره شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 11:27

سلام دوستم
خوبی؟
راستش این موضوعی که مطرح کردی مدتیه فکر منم به خودش مشغول کرده اینکه نرم سر کار و بمونم خونه ولی از تو چه پنهون حالا که نزدیک ده سالی میشه که از کار کردنم میگذره و عادت کردم به فعالیت خارج از خونه... با خودم فکر میکنم اگه بمونم خونه میتونم تحمل کنم؟ راستش من نمیتونم بدون کار و فعالیت یه گوشه بشینم... ممکنه اولش راحت باشم و لذت ببرم از اینکه وقتم در اختیار خودم باشه و کسی بهم نگه بکن نکن عشق بکنم اما در بلند مدت فکر کنم اذیت بشم و افسردگی بگیرم... حالا دیگه شاید به تغییر شغل و جابه جایی فکر کنم ولی به خونه داری مطلق اصلا فکر نمیکنم
همیشه به شادی باشی دوستم

منم همین فکرو می کنم!!خیلی وقته دوستم...مرسی عزیزم!

پرنیان شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 11:41 http://delk00k.persianblog.ir/

خب من سر کار نمیرم . یعنی خب هنوز نرفتم شاید فردا رفتم ! ولی آرامش و توی خونه و قرمه سبزی و بساب و بشورم ندارم ! هممممششششش سرو شلوغه ! از کارای بانکی و مالی و اداری شوهر بگیر تا مامانم اینا و مشورت با اونا و سرکشی و خرید و کارای خودم لبریون از خونه ...... یه ذره هم بذارم برای دوستام .... دیگه وقتی باقی نمیمونه بخوام خونه رو بسابم !
خب من با این برنامه هر روز فکر میکنم اگه برم سر کار مسئولیت هام کمتر میشه تو زندگی که بیشتر نمیشه ! البته تا چه کار ی باشه

بر عکس!!هرچقدر هم بیرون کار کنی کار خونه هست!این می شه دو تا مسوولیت!تازه استرس بیرون به خونه هم سرایت می کنه!

آواز شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 11:53 http://www.radepayezendegi.persianblog.ir

آها ... اگه رمز دارم رمز و بزنم ! اگه رمز ندارم رمز رو چی کار کنم؟؟؟

عزیزم! برداشتمش!ایمیلتو برام بزار!

آواز شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 12:01 http://www.radepayezendegi.persianblog.ir

من قبلاً که شاغل بودم و حقوق خوبی میگرفتم تنها چیزی که نگهم داشت حقوقم بود وگرنه گاهی دلم میخواست کیلومترها بدو ام و از اون فضا دور شم ! من فکر میکنم این که خود اون شغل با روحیه طرف جور باشه خیلییی مهمه ! دیدی بعضی تو کارای پشت میزی اینقدر میمونن و جیک نمیزنن و تازه دوست هم دارن . ولی یکی مثل من !!!!! اوووپس ! نه !
من شاغل بودن رو برای یه زن اگر انتخاب خودش باشه نه جبر اقتصادی تایید میکنم ! در عین حال یک زن خانه داری که خانه دار بودن رو انتخاب کرده نه جبر عرف و اجتماعی رو هم تایید میکنم! من میگم اونچیزی که مهمه انتخاب کردنه ! اون هم بر اساس موقعیت و رحیه خود آدم .
زن خانه داری رو میگم که واقعاً این کار رو خوب بلده ! که کتاب هم میخونه ! فیلم هم میبینه ! ورزش هم میکنه ! به انجمن های مختلف سر میزنه ! و از بودن در کنار خانوادش و ساپورت کردنشون بدون احساس فدایی بودن لذت میبره!

زن شاغلی رو تحسین میکنم که شغلش باعث رشدش میشه نه آزار و عذاب و رخوتش . شغلش رو با جون دل انجام میده . سر کار بودنش با عث تنظیم وقتش میشه نه از دست رفتن زمانش . روحیه اش رو قوی و مستقل میکنه . با افرادی که اون رو به چالش میکشن در ارتباطه و زندگی شلوغی که برای خودش ساخته اون رو از آرامشی که میتونی شب کنار خانوادش داشته باشه دور نکنه !

میدونم اینها هر دو ایده اله ! میدونم که من الان هیچکدوم از اینها نیستم ! ولی یه جورایی ملاکه برام! و به نظرم هرکی سعی کنه کمی از این فاکتورها رو داشته باشه باز به اون رشدی که نیاز داره نزدیکتره ....

شاید!! اما یه چیزیم هست که اینا آرمانیه!عملا نمی تونی کسی رو پیدا کنی که اینطوری از شغلش راضی باشه!

ازاده شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 12:09

سلام ممو جان ...مدینه گفتی وکردی کبابم...این فکریه که داره منو دیونه میکنه اینروزا...منت دانشجوی ممتازی بودم تو یسه دانشگاه مطرح واز رشته های علوم پایه خوندم...سال اخر ازدواج کردم وفکر کن از غرب کشور رفتیسمن شرق کشور محل کار همسر زندگیو شروع کردیمبعد دوسال هم همسر برا دکترا اقدام کرد و5 سال غربت بودیم وکلی هم خوش گذشت غربت خواهرومن اونجا بچه دار شدم الان یه اقا پسر 4 ساله دارم ولی دیگه درس نخوندم وهمون لیسانس موندم...ودوباره برگ
شتیم همون شهر محل کار همسر ودوز از خانواده وتقریبا محروم وکوچیک وکم امکاناتسنم هم الان دیگه 32 حالا نمیدونم قید ادامه تحصیلو بزنم وبه فکر بچه دوم باشم یا بچبم ادامه تحصیل وبرم دنبال کار...این که میگم ادامه تحصیل برا اینکه با لیسانسم وشرایط سنی هیچ امیذی بکار نیست واگه میخوتام کار کنم حتما باید فوق بگیرم ...از طرفی کلا همسر وخانتواده اش همگی خیلی مقتصد تشریف دارن( خسیسن دیگه)باورت نمیشه همسر به من ماهی 50 تومن میده برا هزینه ارایشگاه وکارت شارز موبایل ولوازم ارایشی بهداشتی وکلا پول تو جیبی دیگه...وهزینه دکتر ودوامبرا همین خیلی دوست دارم برم سرکار که اینقدر اذیت نشم واز طرفی اصلا نه تو خونه نه تو بچه داربی کمکی نمیکنته واز سرکار میاد تا اخر شب اینترنته ...اگه من شاغل بشم چطوری حوضله کله زدن با بچه رو دارم....حسابی د ارم دیونه میشم....نمیدونم بخونم مخصوصا که ازاد چون امکیدی به دوئلتی ندارم وچطوری شهریه تاامین کنم؟ بعدش کار گیرم میاد؟بچه چی میشه؟دارم دیونه میشم....تو رو خدا اگه جای مننت بودی چی میکردی؟اینم بگم همسر حقوق بالای سه تومن میگیره سه تا اپارتمتن داریم ولی همون که گفتم خسیسه

وای!!۵۰ تومن؟بالای ۳ تومنه؟خیلی دیگه بابا!من بودم به بهانه های مختلف ازش پول می گرفتم یا می رفتم سر کار!!

راستش این قضیه ای که من هر روز باهاش درگیرم.هر روز.
چون من دیگه به پولش زیاد نیاز ندارم.
ولی وقتی یک هفته یا بیشتر خونه بمونم.افسردگی میگیرم.حتی وقتی که استخر میرم.کلاس رقص میرم.
ولی باز هم وقتم پر نمیشه.و نا خودآگاه افسرده میشم.

برای همین تصمیم گرفتم یک کاری برای خودم دست و پا کنم که هم حوصله ام سر نره .هم احساس بی بوتگی نکنم. هم پول داشته باشم.خواشتم کادو چیزی بخرم.

منجوق شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 12:39 http://manjoogh.blogfa.com/

من از بچگی هم تصور اینکه خانه دار بشم رو نداشتم انگار تو ژنتیکم بوده

چی بگم والا!

بانو شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 13:34 http://heartplays.persianblog.ir/

من آرامش خونه رو با هیچ کاری عوض نمی کنم... حاضر نیستم یک بار دیگه تو اضطراب و کش و قوس کارهای بیرون قرار بگیرم..

خوش به حالت!کاش منم می تونستم!

صفورا شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 13:51 http://bahareomr-2.blogfa.com

ایشالا همیشه خوشحالو خندون باشی.

خب من اگه بعد مالیش هم نبود واقعن دوست نداشتم از اجتماع دور بمونم. منظورم محیط خارج از خونه و خانواده و بازار و ... ! یه جور مسئولیت رو دوست دارم.
ولی گاهی اوقات هم می گم اگه میلیاردر بودم در حد چند تای اول توی ایران ، نمی گم جهان که دور از ذهنه، بیرون از خونه توی هیچ اداره و شرکتی کار نمی کردم.

وای منم از کار برای دیگرون متنفرممممممممم!

گلی کپل شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 14:32 http://goliiiii.persianblog.ir/

همیشه به خوشی عزیزم.
من که عمرا بتونم تو خونه بشینم. می دو نم خستگی و هزار تا مشکل داره اما نمی تونم درس خونده باشم و ازش استفاده نکنم.

اطلسی شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 14:39

نظر من کوووووووووو؟!

قاصدک شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 14:58 http://http://sandoghchehayyam.blogfa.com/

نتیجه آخر به نظرم وقتی حادث میشه که کارت رو چندان دوست نداشته باشی ..
ولی در کل .. من خودم فکر می کنم جام اینجا نیست .. فکر می کنم اگر کارم اینقدر فنی نبود و کمی لطافت داشت بیشتر بهم خوش می گذشت .. البته من جزو خصوصیاتمه که از داشته هام راضی نباشم ..
ولی اگر من خیییییییییلی پولدار بودم .. سر خودم رو با انواع و اقسام کلاس ها گرم می کردم .. با دوست های شادم که اونها هم خیلی پولدارن و کار نمی کنن دوره میذاشتیم و سفر می رفتیم و گاهی هم پروژه ای چیزی می گرفتیم ..
اگر بتونم برای خودم کاری راه بندازم .. هیچوقت روتین 8 ساعت و بیشتر در روز کار نمی کنم .. هیچوقت ..

منم کار نیمه وقتو بیشتر دوست دارم...

ستاره شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 18:16 http://www.twolover.com

من که فعلا سر کار نمیرم
البته خونه هم بیکار نیستم
برای مشتری سایت طراحی میکنم
البته طراحی سایت رو زیاد دوست ندارم
و الان ترجیح میدم کارایی رو بکنم که دوست دارم مثه نقاشی طراحی گرافیکی فوتو شاپ و 3D max
و مطمینا اگر تو این موارد حرفه ای بشم تو خونه هم میتونم در آمد داشته باشم هم استرس کار بیرونو نداشته باشم
راستشو بخوای من اصلا تحمل اینو ندارم که برم سر کار و یکی بهم دستور بده چششو در میآرم
انشالله در اینده اگر خدا بخواد وقتی شرکتمون با خسرو سر و سامون گرفت میرم اونجا سر کار برا خودم رییس میشم

خوب کاری می کنی...

آواز شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 20:56 http://www.radepayezendegi.persianblog.ir

آره یه جورایی آرمانیه ! ولی نشدنی نیست ! مخصوصاً اون زن خونه دار خوشبخت بودن ! بعضی وقتها مشکل اینه که ما به سختی میتونیم خودمون رو تو شرایطی که هستیم دوست داشته باشیم !

یه شدت با کار پاره وقت موافقم ! یا کاری که آقا بالا سرش خود آدم باشه ! یا بیزنس های خانوادگی !!!

*ایمیلم رو اضافه کردم!

یه گونی پول هم خوبه ! البته همش 500 دلاری

منم با بیزینس خانوادگی خیلی موافقم!

tecton یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 01:02 http://S-parlos.blogsky.com

خوب رشته ی من در طول ترمش هم مثل کار کردنه...همون چیزایی که تو کاره با کمی تغییر...چون درس خوندن خیلی کمه و همش عملیه..اگه قرار باشه کار کنم مربوط به درسمه حتما و اینکه کار من در خانه هم میشه انجام داد که از این بابتم خیلی خوبه چون بحث طراحیه...من صد در صد کار مربوط به رشتمو دوست خواهم داشت در آینده:))

واقعا عالیه! قدرشو بدون!

[ بدون نام ] یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 07:30

من که یک عمر ارزوم بود مدرسم تموم بشه که مجبوری از صبح تا ظهر نرم! اخه همیشه سر صف در حالت چرت به سر می بردم!

کلا هم از قبل فکر می کردم به کار نیمه وقت نیاز دارم و یا کاری که ماموریتی باشه! کلا از پشت میزی و یا کاری که مدام تکرار میشه بدم میاد!

ایران بودم هم قبل عروسیم یک دوره ی ۶ ماهه کار کردم...یکیش ۶ ماه و یکیش ۳ ماهه که اولیش که هیچی ولی دومیش رو هر وقت دلم می خواست می رفتم و اخر ماه باید کارو جمع میکردم...خیلی خوب بود واسم .... ولی چون قبلا کاراموزی کار ازمایشگاه رفته بودم می دونستم ادم کار ثابت نیستم

راستش الانم که اینجامرغبتم نمیاد واسه پول کم برم سر کار کارمندی! مگه دیگه حقوقش اغفالم کنه که خوب با عدم سابقه کسی همچین کاری به من نمیده...
دارم برنامه میریزم واسه کار خودم هرچی داشته باشه مهم نیست ولی ارامش که داره....

اسمتو نزاشتی عزیزم!

نیلوفر یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 09:12 http://www.niloufar700.persianblog.ir

باز هم ممو و بحث های جالبش
من به عنوان کسی که ۱۰ ساله دارم کار میکنیم میگم بعد مالیش خیلی مهمه. حتی برای اونایی که نیاز مالی ندارن. حس خاصی میده. از اون نظر شخصیت اجتماعیش و حس خود آدم هم که بگذریم کلاْ نگاه دیگران هم به زن شاغل فرق میکنه و طوری باهاش رفتار میکنن انگار فهمیده تره (این نظر من نیستا اشتباه نشه)
اما در کل به نظر من کار به صورتی که امروزه ما داریم میبینیم مناسب یه خانوم نیست. چون خانوم ها کار کامل رو انجام میدن و حقوق نصف رو هم نمیگیرن این ۱
۲- هم روحیه خانوم ها زمخت میشه توی ین مشکلات کاری
۳- جسمشون زود فرسوده میشه. یه خانوم به خودی خود بعد بچه دار شدن زود می افته حالا اگر شاغل هم باشه روندش سریع تر میشه.
خلاصخ اینکه من بعد ۱۰ سال به این نتیجه رسیدم که باید کار نکنم. اگر نبود کمتر میخورم اما خودم رو داغون نمیکنم (که البته داغون شدم دیگه کمی دیر فهمیدم)

اره واقعا زن همینجوریش زود فرسوده می شه!!

فلفل خانم یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:04 http://fellfooli.persianblog.ir

منم دلم بعضی وقتا تو خونه نشستن و شستن و سابیدنو و به قول تو قرمه سبزی درست کنم میخواد و بگیرم تا لنگ طهر بخوایم ول یاحساس میکنم خسته کننده میشه واسم مگر یکه انقدر پول داشته باشی که با پولات بتونی یه کار راحت راه بندازی .منم کارم خیلی بهم استرس میده مدیرمون بد نیست ولی استرس کارم زیاده و اونو بعضی وقتا به خونه هم منتقل میکنم

منم بعضی اوقات منتقل می کنم خونه!!

ساینا!. یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 11:37

خیلی کارها عزیزم...
یکیش تدریس دانشگاه دو روز کلاس ورداری بجای صبح زود بیدار شدن..کارهای که خودت اقا و نوکر خودت باشی...
من خودم همیشه شغلهای مثل کتابفرشها مزون عروس و رستوران دوست داشتم...

البته مسائل مالی روب اید فاکتور گرفت...ادم وقتی نیاز مالی نداره به نظرم نباید خودش تو محیط کار فرسوده کنه...
اینکه خونه باشم حوصلم سرمیره یه کم درست نیست این همه کار سرگرم کننده...

دقیقن!!البته من تدریسو زیاد دوست ندارم!

حکیمه یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 12:03

منم 5 - 6 سالی هست که بیرون از خونه کار میکنم
قبل از ازدواجم میگفتم من ازدواجم بکنم کارمو کنار نمیذارم اما بعد از ازدواج میگم میشه یه روزی دیگه بعد مالی کار برای زندگیم مهم نباشه و منم با خیال راحت به خونه و کارهای مورد علاقه م برسم؟!!!!
واقعا بعضی روزا از کار خسته میشم اما بازم باید کار کنم!

کار زیاد برای زن خوب نیست! اعصاب و روحیه شو داغون می کنه!

موژان دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 09:03 http://soghaati.blogfa.com/

آخه یه مسئله ای که هست اینه که الان تو خونه کار خاصی نیست. در واقع همه کاراها ماشینی شده یه پنجشنبه اونم نصفه روز کافیه که خونه شکل قشنگی به خودش بگیره. بعدهم مهمونی مگه چندتا در ماه مهمونی خانوادگی یا دوستانه هست وقتی هم که اطرافیان همه مثل هم هستن ودرگیر کار. خوب بازم اینجوری آدم تنها می مونه . کلاس هم چون اجبار آنچنانی پشتش نیست آدم می تونه از زیرش در بره و تنبلی خوبی می تونه پشتش باشه. بنابراین فعلا با شرایطی که توش قرار داردم و بررسی مسائلی که گفتم ترجیحم به کار کردنه. تا بعد با تغیر شرایط شاید نظرم هم عوض شد.

البته کار هنری هم تو خونه می شه انجام داد!خیلیها از همین خونه به خیلی جاها رسیدن!کار کردن به نظر من صرف تو شرکتها و اداره جات بودن نیست!بعد هم اگه تو خونه بشینی خیلی ها رو مثل خودت پیدا می کنی!

زهرا دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 10:25 http://zizififi

من آش دوغ رو یه بار اونم خونه یکی از دوستام که مامانش اردبیلی خوردم خیلی خوشمزه بود لامصب..مرسی بابت گذاشتن دستور پخت..خدا کنه اراده پختنش رو هم داشته باشم حالا

اتفاقا خیلی هم راحته!

لیندا دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 11:24

خب گلم من این ماه و ماه بعد یعنی اسفند اخرین ماهاییه که دیگه دارم کار میکنم و استعفا میدم . میام بعدا بهت میگم که الان که سر کار میرم بهتر بوده از نظرم یا بعدا که نمیخوام برم سرکار .
میدونی خسته میکنه کار بیرون ادمو . فرسوده میکنه ما زنها رو . همیشه همه کارامون رو دور تنده و این یعنی استرس که به ما وارد میشه .
راستی اشت خیلی خوش رنگ و لعایه . برا ما ولی انقد سفت نیستش . همون اشه . ابکی ولی خوشمزه . نخود هم نمیریزیم . دوغ و برنج و سبزی چغندر و در نهایت می تونی نعنا هم بریزی حتی خشک . و با سیر تازه . به به

خوب منم برنج و نعنا خشک و سیر تازه ریختم دوستم!!
آره کار زیاد برای زن خوب نیست!!

ساراسارا دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 13:27 http://jadeyezendegima.blogfa.com/

اون بی اسمه من بودم

گوش مروارید دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 14:58

من بدبخت ۸۰ خط نظر دادم واسه این پستت وقتی سند کردم پوکیده شد وارور داد....حالم دیدنی بود

آخی!جدی می گی!!بعضی وقتا این بلاگ اسکای قاط می زنه!

روشن دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 20:01

اینا همه سوالاییه که منم هر روز از خودم می پرسم. ولی نمی تونم به نتیحه برسم

مژگان سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 10:27

عزیزم وبت برایه من سخت باز میشه!!!!!!!
من چقدره نیومدم اینجا.
در مورد شاغل بودن من در عین اینکه گاهی خسته میشم و غر میزنم ولی اصصصصصصصصصصصصصصلا نمیتونم بهش فکر کنم که یکروزی کارمو کنار بگذارم.بخصوص الان که دارم درسمو ادامه میدم و تو رشته خودم پیشرفت میکنم.....
در مورد آش و سوپ هم باهات شدیدا موافقم و خیلی هم درست میکنم.
5 شنبه آش رشته....دیشب سوپ جو...یعنی هر شب آش و سوپ بخورم دوست دارم.
آش دوغ را باید حتما امتحان کنم

یه نفر پیدا شد که از شغلش راضی باشه!خدا رو شکر!

نوشین سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 10:33

سلام خانم عطر برنج. روزتون خوش. میشه لطف کنید اسم توری که باهاش سفر دبی تشریف بردید رو بهم بگید. می بخشید من یه ذره با دیلی سوالم رو پرسیدم. از اون پست چند وقتی گذشته. ممنون از لطفتون.

عزیزم..با تور خاصی نرفتیم!به هر آژانسی زنگ بزنی این هتلو داره!

نازلی سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 15:19 http://darentezarmojeze.blogsky.com/

سلام عزیزم
خوبی؟ ببخش که من اینهمه تنبلم و دیر دیر میام .
البته گاهی میام خاموش میخونما .
من خودم کار کردن رو دوست دارم ولی نه هر روز و تعداد ساعات زیاد خوبه که زن کار کنه و استقلال مالی داشته باشه . خوبه که در اجتماع باشه بهتر از اینه که همش توی خونه باشه ولی نه اینهمه که ما کار میکنیم به نظر من اگه یه خانوم مثلا سه روز تو هفته روزی ۵ ساعت بره خوبه هم یه منبع درآمد هم اینکه خونه دار نیست ولی اینحور کارا کم پیدا میشه و اینکه تو از سمت همسرت مطمئن باشی.
بخصوص خانومهایی که بچه دار اگه حداقل یک سال تا دو سال سر کار نرن خیلی برای خودشون (در درجه اول) بعد بجه شون خوبه.
خیلی سخنرانی کردما.
راستی برات ایمیل هم زدم من با اون رمز نتونستم وارد بشم بالاتر از ۶ بار هم تلاش کردم نمیدونم چرا.
میبوسمت.

عزیزم...آخه دیر رسیده بودی من رمز رو همون روز عوض کردم!!

مهرناز سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 15:50

کار خوبه که تفریحی باشه..تفننی باشه... برای پول یا از سر اجبار نباشه.... کاری باشه که ازش لذت ببری

دقیقن!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.