سفر به دوبی

بعد از یک هفته سلام دوستان عزیزم...

باورم نمی شه یه هفته ست که به اینجا سر نزدم و وبی رو نخوندم...این هفته اخیر مثل یه رویا تموم شد و به خاطره ها پیوست و برای همیشه رفت تو آلبومم...

با خانواده دوبی بودیم و اگه از گرفتن عکس چشم تو فرودگاه فاکتور بگیرم،واقعا" عالی بود...هم تفریح و هم خرید خیلی چسبید...

اول اینکه دوبی پر از آدمهاییه که از اهواز و بلوچستان ایران و هند و فیلیپین و بعضا" ایتالیا و فرانسه اومدن اونجا برای کار.یعنی اصلا" عربها کار نمی کنن و فقط شکم گنده کردن!خارجیها رو استثمار کردن.

هندیا خیلی مظلومن و برعکس فلیپینیا خیلی بداخلاق و بدرفتارن...

برای پست امروز سر فصل عکسها و مراکز خرید رو می زارم و بعدا" همه رو با جزییات براتون تعریف می کنم...

هتل ما درست رو به روی سیتی سنتر و بانک دوبی و کارفور بود.یعنی دقیقا" اونور خیابون...مکان و دسترسیش عالی بود و اراده می کردیم تو مرکز خرید بودیم.

این هتل ماست...

برای دیدن بقیه عکسها رو ؛بقیه ش؛ کلیک کنید...

این هم یکی از دو سوییتی که بهمون داده بودن و خیلی شیک و تمیز و بزرگ بود.

اینجا هم رستوران هتله که به واقع غذاهاش عالی بود.مخصوصا؛ سالاد بارش!

سیتی سنتر که یکی از مرکز خریدای دوبیه و بیشترش مارکه!مخصوصا؛ زارا ُدبنهمز و مارکز اند اسپنسر...

کاخ پدر شیخ محمد که حیاطش پر از طاووس بود و توریستها مجاز به ورود نبودند.شیخ محمد به خاطر ازدواجش از پدرش جدا شده و ۴ تا زن داره!یعنی مردک میزون به قاعده عمل کرده!!

مرکز خرید ابن بتوته که ۷ تا دروازه داشت و هر کدوم از دروازه ها که نمایانگر یه تمدن از آسیا بود...این تمدن چینه!لیدرمون می گفت شبها پسرا برای نشون دادن ماشینها و موتورهاشون که رنگ کردن و مدل بهشون دادنُ می آن اونجا واسه کل کل!

بازار قدیمی جمیرا...تو این حوضچه یه عالمه گل خوشبو و شمع ریخته بودن که آدم مست می شد...

دریاچه جمیرا که کنارش پر از میزهای کوتاه بود با فانوس که توریستها برای گذروندن شب و نوشیدنی کنار دریاچه به اونجا می اومدن...

روز دوم ما تور جت اسکی گرفتیم...واقعا حال داد!مخصوصا وقتی که می دیدی دریاچه جلوت بازه و گازیدن با جت اسکی برات بلامانعه!!

بعد از جت اسکی ما سوار این ماشین شدیم تا صحرا نوردی رو شروع کنیم...چه تکون تکونی خوردیم و چه هیجانی داشت بماند!

اینجا هم امارات ماله...جاییکه برف مصنوعی درست کردن و پیست اسکی داره....

این قسمت از دوبی مال رو خیلی دوست داشتم...آکواریومش!اون سفره ماهیه رو می بینین؟ انگاری داشت پرواز می کرد!

و بالاخره وایلد وادی معروف و زیبا با سرسره های هیجان انگیز و گاهی وحشتناکش!یه بازیهایی داشت که قلب آدمو می کند!اما به مراتب از پارک آبی آنتالیا ایمنی تر ساخته شده بود و نجات غریقاش درست و حسابی تر بودن!

و این هم زیباترین منظره در کنار منطقه ای که برای تور سافاری رفته بودیم و آدمو یاد فیلمهای ایندیانا جونز می نداخت...

تا اخبار بعدی به تفکیک!جیگر طلاهای خودمو به خدای بزرگ می سپارم...

سفرنوشت:و یه تشکر ویژه از دوستانی که در مورد مراکز خرید مشاوره دادن...