من با این رختایی که دارن تو دلم شسته می شن،چی کار کنم آخه؟؟از دیروز یه سری مورچه و زنبور ریختن تو معده م و با هم جلسه دارن!هی چایی نبات می خورم درست شم،نمی شه...
هی سعی می کنم فکرمو منحرف کنم و اینقدر بهش فکر نکنم و مغزم درگیرش نشه!نمی شه!
از الان تا دو ماه دیگه ،من رو ویبرم!!!از الان تا دو ماه دیگه بنده باید سماق بمیکم و منتظر باشم...
وااااااااااااااااااااااااااااااای!چقدر انتظار سختههههههههههههههههههههههه!