عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

راننده بهشت...

طفلکی یه تاکسی زرد قناری داشت..زرد زرد!.پژو بود...وقتی سوارش شدم،خیلی آروم سلام کرد و روز بخیر گفت و مسیرمو دوباره ازم پرسید.عرق از موهای سفیدش چیک چیک می کرد.یه لحظه با خودم فکر کردم: این با این سنش چرا الان باید کار به این پر استرسی داشته باشه و تو خیابونا بگازه و با مسافرای نه چندان خوش اخلاق و طلبکار دهن به دهن بشه؟

نزدیک مقصد که رسید،500 تومنی رو به طرفش دراز کردم و گفتم :بفرمایید آقا! وقتی با لبخند پولو ازم گرفت و 200 تومن برگردوند...تعجب بود که از چشام بیرون زد...آخه کرایه همون 500 تومن بود!

بقیه رو بهش برگردوندم و طفلکی اونقدر تو فکر بود که متوجه نشد چقدر کف دستش گذاشتم...حس اینکه براش توضیح بدم رو نداشتم...تعجبم وقتی بیشتر شد که از یه پیرزن پول نگرفت و گفت حلالت باشه مادر!!

مسیرش رو عوض کرد و از اتوبانی که می خواستم پیاده بشم،دور زد و من همراه یه مسافر دیگه یه جایی که نزدیکتر بود ،پیاده شدم..همونطوری هم ازم معذرت خواست و دوباره می خواست دور بزنه و منو تو همون نقطه پیاده کنه...با خجالت می گفت دخترم! بیا بشین برسونمت سر اتوبان!

اما من تو اون لحظه هیچی به زبونم نمی اومد! از اون همه محبت و مسوولیت پذیری یه پیرمرد مو سفید که راننده تاکسی بود و معلوم نبود تو اون روز گرم تابستونی از کجا اومده بود و به کجا می رفت!،فقط دو تا قطره اشک تو چشمام جمع شده بود...

شاید هنوز انسانیت نمرده باشه!

آبگوشت نوشت:گیتی نازنین...همه چی عالی بود...بابت سورپرایزت هم ممنون...

خورشیدک جان!دلت خوب شد؟؟

نظرات 26 + ارسال نظر
نازلی شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 09:22 http://darentezarmojeze.blogsky.com/

مطمئن باش که انسانیت از بین نرفته. هنوز هم آدمهای خوب هستن ولی شاید جلوی ما کمتر در می یان.
مراقب خودت باش عزیزم

مرسی نازلی جونم...

خورشید و جمشید شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 09:33

سلام دوستی خوبی چقدر جالب بود راننده بهشت
نه دوستم فردا میخوام حتما برم آزمایشگاه
تو حالت خوبه
دست دوستی جونی درد نکنه

امروز باید می رفتی...!زودتر برو!

بهاره شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 09:43 http://rouzmaregiha.blogsky.com

آخی.... چه آدم جالبی بوده... نه ... انسانیت هنوز نمرده... وقتی هنوز امثال این آدم مهربون هستند و وجود دارند و زیر این آسمون پر دود شهرمان نفس می کشند میشه به وجود انسانیت در هم نوعانمون امید داشت...
مرسی که با شریک کردی این حس خوبتو دوستم

قربونت برم عزیزم...

سایه شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 09:46 http://didarema.persianblog.ir

آخه چقدر تو مهربونی دختر . هر کی بود خیلی راحت از کنار این راننده تاکسی رد میشد و میگفت وظیفشه ولی تنها ادمایی مثل تو میتونن انقد لطیف فکر کنن دوستم

خجالتم می دی عزیزم...

سایه شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 09:47 http://didarema.persianblog.ir

آخه چقدر تو مهربونی دختر . هر کی بود خیلی راحت از کنار این راننده تاکسی رد میشد و میگفت وظیفشه ولی تنها ادمایی مثل تو میتونن انقد لطیف فکر کنن دوستم

مجی شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 10:05 http://minevisam123.blogfa.com/

حتی اگه توی دنیا فقط یک نفر این شکلی باشه هنوز این دنیا جای زندگی کردنه.
خدا مثل خودش رو توی همه مراحل زندگیش جلوی راهش قرار بده

ایشالا...

مژگان شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 10:52

مرسی از اینکه همیشه مارو تو حسای خوبت شریک میکنی...دوست مهربون نکته سنج
آبگوشت هم نوش جون...

مرسی عزیز دلم...

آبانه شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 10:54 http://abaneh.blogfa.com

بنده خدا ، دلم سوخت

آره طفلونکی...

فرزانه شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 11:38 http://balot.persianblog.ir/

اینا بازمانده نسل فردین ها و قیصر ها هستن
تربیت شده دورانی که خوبی و مردانگی حرف اول رو می زد
آدمهائی که فقط خاطراتشون باقی مونده

یعنی واقعا حرف به جایی بود...

بانو شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 11:41 http://mymindowl.persianblog.ir

خیلی ها هستن که هنوز این اخلاق خوب و انسانیت رودارن... حلالشون باشه و روزیشون بیشتر...
خصوصی..

ایشالا...

زهرا شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 13:09 http://Zizififi.persianblog.ir

من همیشه فکر میکردم نسل این جورادمها مثل نسل دایناسورها منقرض شده..انگار اشتباه میکردم

نه هنوز!

هومن شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 13:10

میدونی.خیلی وقتا ما خودمونیم که انسانیت رو میکشیم.
یکی رو میشناختم که خیلی تلاش میکرد خوب باشه.اما بهش خیانت کردن.آزارش دادن.باهاش بدی کردن.میخواستن مثل خودشون بد باشه.
خوبی رو توی وجودش کشتن.
الان اونم بده مث بقیه.
الان دیگه هیشکی ناراضی نیست.چون اونم بده مث خودشون.
یادمه چه شبایی که از صدای گریش تا صبح خواب نرفتتم.
خیلی ها مثل من و تو با یه قطره اشک از کنارشون رد میشن.عده ی زیادی هم از خوب بودنشون ناراحت میشن.
اما کمن کسایی که بخوان خودشون هم خوب بشن و اونو ترویج بدن.

واقعا درسته...توی همین اداره جات! هرکی مهربونتر و دلرحمتر و درستکار تر باشه کلاهش پس معرکه ست...

غزل شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 13:21

خدا خیرش بده و به زندگیش برکت بده

ایشالا...

ماهنوش شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 14:03 http://bottom-of-my-heart.persianblog.ir/

معلومه که هنوز انسانیت نمرده .. این ما هستیم که با وجود تمام بدیها و پلیدی ها باید نگذاریم که انسانیت در درون ما پژمرده بشه .. شاید یکی هم با دیدن ما انگیزه بگیره مثل این پست شما که پر از انگیزه و روحیه بود .. مرسی ممو جون

مرسی از تو ماهنوش عزیزم...

نانازی بانو و آقا خرسی شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 14:54 http://www.nabat.blogfa.com

اینجور که می گی هنوز نمرده شاید نفس های آخر یه کمی انسانی تره!!
ممو تا دلت بخواد من بی عدالتی و پست فطرتی می بینم. اونقدر که گاهی بغض می کنم و می گم کاس یه شهاب سنگ از آسمون بیاد و همه با هم بمیریم. ببخشید که از همه مایه می زارم.

گاهی وقتا از اینکه زورمون می کنن که بد باشیم دلم می گیره!

رگبار شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 15:39 http://www.ragbarha.blogfa.com

به نظرم اولا این بنده خدا تا حالا راننده نبوده و تازه این کاره شده دوما چند وقت که پشت رل بشینه اخلاقش عوض میشه

نه ! یه جورایی مشخص بود که راننده ست...

حنا شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 19:26 http://manoookhodam.blogfa.com

چه عنوان به جایی
ممو نه فیلم میبینه نه آشپزی میکنه

چرا گلم!‌اتفاقن چند جور درست کردم و عکس انداختم ولی یادم می ره آپشون کنم!اونم به چشم!

mi86 شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 22:22

سلام خانومی. هدا حفظش کنه برا خونوادش.
راستی خیلی وقته فیلم نوشت نداری!!! اگه وقت کردی اینو ببین: a little bit of heaven

چرا عزیزم می بینم...منتهی فرصت ندارم بنویسم درباره ش!به شدت مشغله م زیاد شده...
به روی چشمم!

نیلوفر یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 10:35 http://www.niloufar700.persianblog.ir

حسین اینا واحد بالایی ندارن
کلاْ خودشونن و صاحب خونشون
اما خوب معلومه تو با مهسای ما هم سلیقه ای
عروسی تو هم نمیتونسته اینجا توی این باغ بوده باشه
اگه گفتی چرا؟؟ چون این جایگاه رو ۱ ماهه ساختن دوستم. جایگاه قبلیش خیلی زشت بود.

ولی بیشتر باغ ها شبیه همن.
کاش تو هم عکس گذاشته بودی.

حالا می آم بهت می گم!من از خونه م عکس گذاشته بودم...

می می یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 10:44

خیلللللللللللللللللی خوب بود دوست خوشگلم.

قلبون تو مو خوشگل!!

نیلوفر یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 13:23

عزیزمی

خانومی...

رضا افشاری یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 17:20 http://kolivar.blogfa.com

تو با اسب زرد مهربونی اومدی

بانوی سرزمینهای شمالی دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 00:45

منم یکی دو سال پیش یکی از این راننده ها دیدم اتفاقآ اونم پیر بود و مهربون .انرژی ای به من داد که تا اخر اون روز شارژ شارژ بودم .خدا حفظشون کنه و این فرشته ها رو زیاد کنه

ایشالا...

مجی دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 09:44

خصوصی داری تایید نکنی نازنین

مشاور دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 10:03 http://www.khoshbakhti20.blogfa.com

با سلام

وبلاگ روانشناسی خانواده با موضوعات:

[گل]آنچه زن و مرد برای ایجاد یک زندگی شیرین باید بدانند

[گل]تفاوت های رفتاری زن و مرد

[گل]روش های تربیت فرزند

www.khoshbakhti20.blogfa.com

منتظر حضور گرمتان هستیم

نمرده. کمیاب شده. هر جادیدی بهش احترام بذار.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.