عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

دنتری لاکد!!

نمی دونم این چه مرضیه که اون موقعهایی که باید حرف بزنم و رودربایستی رو کنار بزارم زبونم چوب می شه و قفل می کنه!نمی دونم چرا جایی که لازمه خواسته مو بگم و ازش نگذرم می شم عینهو یه مجسمه و یه کلمه حرف از اون زبونم بیرون نمی چکه!!

جاهای دیگه خوب بلبلی می کنم ها!!همچین حرف می زنم که طرف می گه ایول!! این ازون احقاق حقوق بکن هاست! واسه این و اون هم خوب نسخه می پیچم و هم خوب راه حل ارائه می دم...

روی ادامه مطلب کلیک کنید...

اما امان از وقتی که یه حرفی یه چیزی تو دلم بجوشه و بیاد بالا و رو مخم رژه بره و بعد نتونم به زبون بیارمش و به طرف مربوطه بگم!!اونوقته که خودخوریا شروع می شه و نارضایتی می زنه بالا و آمپر خونم می چسبه به قفسه سینه م...

بعدشم تا یه پاتک نزنم و حرفمو نگم آروم نمی شم که...شاید ماهها بگذره و من نتونم به زبونش بیارم و هی رو مخم باشه و هر چند وقت یکبار به سلولای خاکستریم حمله ور بشه...

البته اگه حل بشه مشکلی نیست!اما وای ازون موقعی که حل نشه و هی مثل موریانه مغزمو بتراشه...

بعضی وقتا راه حلی واسش پیدا نمی کنم و مجبور می شم یا این حرفه رو بخورم یا فاشش کنم و دودمانیو به باد بدم!!!

اما کلن نظرم اینه که حرفو باید زد!! نباید خوردش!! و گرنه به خودت ضربه می زنه...

به خودم:ممو جان!!می شه یه دفعه تو زندگیت رو در بایستی رو کنار بزاری و حرف دلت رو بزنی؟؟می شه اینقدر عکس عملهای آدمای مختلف برات اهمیت نداشته باشه و تا اونجایی که می تونی حقتو بگیری؟؟می شه؟

پینوشت:آبانه جونم!نمی تونم برات نظر بزارم...

پینوشت ۲:گوشی کوشی؟؟

پینوشت ۳:دروغ خیلی چیز بدیه!! وقتی آدم می خواد دروغ بگه لااقل یه جوری برنامه ریزی کنه که ضایع نشه...!

نظرات 25 + ارسال نظر
مریسام سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 09:15

من هیچ وقت نمی تونم حرف دلم رو بزنم و عذاب می کشم همیشه

اوخیش...

یاس وحشی سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 09:17 http://yaasevahshi.blogsky.com

درود ...
تمرین بهترین کار است ... در آینه و در مقابل خود.

باید امتحان کنم...

پریسا اُدیسه سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 09:36 http://odiseh.persianblog.ir/

منم همین جوری‌ام. . .
بعدنش می‌شینم از دست خودم حرص می‌خورم. . .

منم...تو دیگه چرا نمی نویسی خانوم گلی!

بهاره سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 10:05

ممو کی چی گفته که ناناحتت کرده دوسم؟ اصلا بدخواه مدخواه داری عکس بده جنازه تحویل بگیر... نبینم ناراحت باشیا
ولی دوستم تو میگی این حرفو ولی خوب سخته آدم خیلی وقتها خیلی حرفا رو که باید بزنه، بزنه...یعنی ما رو اینجوری بار آوردن که ملاحظه کنیم و چیزی نگیم که کسی ناراحت بشه... منم مثل تو خیلی وقتها خون خونم و می خوره که حرف دلم و بزنم به اطرافیانی که ناراحتم می کنند ولی خوب تا این لحظه هنوز موفق نشدمولی به قول تو باید کم کم تمرین کنیم که ما هم مثل دیگرون حرفمون رو بزنیم به هرکی که ناراحتمون میکنه

آره والا...انگاری از اول هی بهمون ملاحظه رو یاد دادن...هی گفتن زشته عیبه!!

زهرا سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 10:13 http://Zizififi.persianblog.ir

منم خیلی دوس دارم بعضی وقتها جواب بعضیا رو بدم اما نمی دونم چرا اون لحظه مغزم باهام همکاری نمی کنه و البته هنگ میکنه تازه بعد از یه مدت یادم می افته که ای کاش جواب اون فلانی رو این مدلی داده بودم

دقیقن!

کارانا سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 10:33 http://karana.persianblog.ir

سلام ممو جون خوبی ؟
مدتی پیش از وبلاگ هلیا اینجا رو پیدا کردم و می خونم . دیگه فکر کردم بسه خاموش باشم واسه چاپ نوشته هم خیلی خیلی تبریک می گم

ممنون که روشنی عزیزم...

دخملی سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 10:56

منم متاسفانه این جوریم ! خیلی وقت ها خیلی حرفا دارم که بزنم اما نمی زنم ! و بعد هی خودخوری می کنم و این اخلاق خیلی بده‌!

توحید سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 11:15

راستی فصل برگریزان عمر هر انسانیست...

خورشید و جمشید سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 11:18

دیگران قشنگ حرفشون رو میزن
باید یاد گرفت حرفمون رو قشنگ و منطقی بزنیم توی دلمون نگه نداریم
راستی من با بند ۳ خیلی موافق هستم ای ول
کسی که دست به حقت زد باید حقت رو حتماْ‌ بگیری عشقم

بالاخره درست کردیش؟؟اون پروژه دیروزو می گم ها!

آبانه سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 11:30 http://abaneh.blogfa.com

آخ ممو جون حرف دل منو زدی ، منم خیلی گرفتار این مسئله میشم


دوست جون نویسنده ی من ، فکر کنم بلاگفا طبق معمول مشکل داره ولی الان که امتحان کردم مشکلی نبود

گوشی سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 12:46

من اینجا هستم ممویی

خورشید و جمشید سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 14:10

نه تو ادره جا گذاشتم کپی ها رو به من نیومده دوست جونی

عیبی نداره!

الی سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 14:19 http://man-va-va.persianblog.ir

من کلاً قبلنا زیاد از حقم دفاع نمیکردم ولی الان نه دیگه کاملاً یاد گرفتم که حقم رو بگیرم البته این شاید به دلیل کار کردن تو محیطی مثل اینجا باشه که بیشتر یا شاید بهرته بگم اکثر کارمنداش آقان و فکر میکنم خانوم و حقش بی ارزشه ولی با اومدن ماها فهمیدن نه بابا اینطور هم نیست

واییییییییییی!از دست این آقایون!!

افسون شده سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 14:40

خیلی بده آدم حرفشو نزنه تو دلش قلمبه می شه بعد مثل الان من درونش داغ می کنه وقتی نفس می کشه مثل اژدها از دماغش آتیش میاد بیرون دماغش می سوزه

وای چه خطرناک!!

ارغوانی سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 15:01 http://www.arghavaninevesht.blogfa.com/

درکت می کنم ، می فهم چی می گی !!

چه خوب که یه هم عقیده باهام پیدا شد!

افسون شده سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 15:32 http://afsoonshodeh.persianblog.ir

ممو جون یه بازی وبلاگی گذاشتم اگه دوس داشتی یه سر بهم بزن

arta سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 16:25 http://arta82.blogfa.com

منم تقریبا نمیتونم هیچ وقت حرف بزنم و همیشه رودربایستی دارم .... دارم کم کم ارشیوتو میخونم از اینجا خیلی خوشم اومده با اجازه لینکت کردم رمزم هم برات میزارم دوست داشتی نظر بده مرسی

چشم عزیزم...می آم حتمن...

بانو سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 21:32 http://mymindowl.persianblog.ir

حالا وقتی من حرفی رو می زنم مثلا برد کردم.. بعد پشیمون می شم.. همش می گم کاش نمی گفتم.. کاش حرف نمی زدم... کاش ... کاش ... کاش...
الان طرف ناراحت شده.. بد برداشت کرده...
این دهن ما هم نمی دونه چی کار کنه از دست صاحبش...

آره والا!!!هیچوقت آدم از خودش راضی نیست...

ستایش چهارشنبه 28 اردیبهشت 1390 ساعت 11:20 http://setayesh87.blogsky.com

آی گفتی آی گفتییییییییییییییییییییییییی

بـانــــ وی اجــــــ اره ای چهارشنبه 28 اردیبهشت 1390 ساعت 17:30 http://wff.blogfa.com

بانو پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 13:06 http://mymindowl.persianblog.ir

مرسی از فیلم های خوبی که معرفی می کنی... دیشب فیلم تاوان رو دانلود کردم و دیدم.. اینقدر ذوق کردم..

باریکلا!‌دیدی چقدر ناز بود و گریه دار؟؟جایزه بفتا رو برده!!

یاس وحشی پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 16:33 http://yaasevahshi.blogsky.com

درود بسیار ...
فیلم قوی سیاه را چند بار دیده ام ... نقد خوبی بود و اطلاعات خوبی هم دادید . یکی از بهترین صحنه های فیلم ، جایی است که پورتمن می خواهد خبر انتخابش را به مادرش بدهد ... عالی است .

دقیقن...موافقم...

بهنام پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 23:19 http://www.akbar-4858.javanblog.com



گر آن گلبرگ خندان در گلستانی دمی خندد
در آن گلشن گلی بر گلبن دیگر نمی‌خندد
ز عشرت زان گریزانم که از غم گریم ایامی
در این محفل به کام دل دمی گر بیغمی خندد


زیبا مینگاری ای زیبا نگار

من و هسملی جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 00:44 http://manohasmali.blogfa.com

ممویی اسکار بهترین بازیگر زن رو هم گرفت ناتالی!

می دونم عزیزم...

بر باد رفته جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 15:24

هر چی فکر میکنم میبینم خیلی دوسمت دارم.
خانم نویسنده کتابتم مبارک باشه حتما میخرمش

مرسی گلم...منم همینطور...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.