عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

دچار یعنی؟؟

می دونین دچار یعنی چی؟می دونین عاشق یعنی چی؟

دچار یعنی اینکه عاشق باشی...عاشق یعنی اینکه دلت پر بکشه واسه یه چیزی که خیلی ازش دور موندی...می دونی دل پر زدن یعنی چی؟ یعنی اینکه یه چیزی رو با اینکه داریش خیلی بیشتر بخوای.. می دونی خواستن یعنی چی؟یعنی اینکه وجودت براش بتپه... می دونی تپیدن یعنی چی؟یعنی یه قلب اندازه مشتت داشته باشی که به اندازه دنیا جا داشته باشه و کرور کرور آدما رو تو خودش جا بده...

اگه بتپی،تازه می شی مثل من...مثل منی که کرور کرور دوست خوب مجازی و غیر مجازی دارم و دچارشونم...بدجوری دچارشونم...اما این روزا کارهای انباشته و عقب مونده و یه پروژه که معلوم نیست کی به نتیجه برسه، اجازه نمی ده که پیششون باشی،نوازششون کنی و بخونیشون...

نانازی،بهاره،خورشیدک،می می،،بانو،گیتی،هلی،گوشی،دخملی ،آبانه،طنینی،دزی جونم(زیارتت قبول خانومی)،مجی جونم،ستاره جون،روژین،خانم خانما،ساینایی،دکتر دلژین،غزل و روشن خانوم،نهال تنهایی،افسون شده،مریسامی که دیگه نمی نویسی،آنه نیلوفری من،یلدای کم پیدا،مژگانی،اودیسه دل نازکم،ستایشم،ورونیکای نازنینم،مالزی نشین جان،فندقی!!زهرا جان،نیلویی،بانوی اردیبهشت،رویا جون،و همه اونایی که اسمشون از قلم افتاده،دلم براتون اندازه قطر یه رشته ماکارونی شده...

میثمک دلم برای اون پستهای سوتی و مسابقه تنگ شده...اما مجالی برای اومدن نیست...

می دونم عید دیدنی نیومدم خونه هاتون،اما دیگه همینطوری ازم قبول کنین...