عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

کنه!

اصلا" دلم نمی خواد به اون لحظه فکر کنم...لحظه ای که برای درست کردن اون دسر کوفتی بوگندو مجبور شدم،تو شیکمت،شکر بریزم و اونقدر بجوشونمش تا قهوه ای رنگ شه،نمی دونستم که خراب می شی...

اون دونه های شکر لعنتی بعد قهوه ای شدن مثل کنه چسبیدن تو دل و روده ت و هر کاری کردم کنده نشدن!ای به گور مرگشون! 

می ترسیدم تفلونت از بین بره اگه با قاشق بتراشمت...!اما چاره ای نبود! اینقدر دلم سوخت وقتی با اون قاشق چوبی داغونه به جونت افتادم!نمی دونستم این شکر سوخته لاسه شده با آب از بین می ره که!...وقتی هن هن کنان و ناامید گذاشتمت تو ظرفشویی و آب شیر رو روت باز کردم ،نمی دونستم که شکرا به مرور آب می شن و تو از دست اون شکرای قهواه ای چسبونکی نجات پیدا می کنی...

نمی دونی چقدر خوشحال شدم ،وقتی دیدم بعد از چند ساعت شکره آب شده و شیکمت پاکه پاکه!

ای گرد و قلنبه من...ای تفلون به سر!!!

منو می بخشی؟

منو می بخشی قابلمه جونم؟


پینوشت:ای مادر! ای دوس جون خوش دستپخت!ای گراتن بادمجون پز!دستت درد نکنه!خیلی خوش گذشت!خیلی خدای خوبی بودی تو!!!...تا باشه ازین 5 شنبه ها باشه به خدا!

بازی نوشت:حالا کی مافیاس؟کی پلیس؟خورشید خانوم لو بده بینم!بالاخره دور آخر مافیا بودی یا کارآگاه؟هاین؟ای می می !!چقدر خودمو زدم و گفتم که پلیسم!!!دور دوم با استدلالای این نامردا به باد فنا رفتم که!!!

بازی نوشت 2: یعنی خداییش پرستار مرد مظلوم کشته شده،ندیده بودیم که 5 شنبه ساعت 2 نصفه شب دیدیم!!!

نظرات 59 + ارسال نظر
پریسا اُدیسه شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 10:48


از دست تو ممویی
قربونت برم که نمی‌دونستی شکر توو آب حل میشه

اون شیکره عین سنگ بود به خدا!

خانم خانما شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 11:08

ای جونم واسه قابلمت نوشتی؟

ستاره شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 11:18 http://www.twolover.com

گناهی قابلمه

گوشی شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 11:24

ای ممو عچق آشپزی...دسرپزی...کیک پزی

می بینم که داشتی تلفات میدادی

شدید! داشتم یه قابلمه رو به خاک می سپردم!

مژگان شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 11:30

آخی عزیزم.منم ازین بلاها سر قابلمه ام آوردم.میخواستی کارامل درست کنی؟سخته و بدقلق

دسر کدو حلوایی!

من:moji شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 11:40 http://www.minevisam123.blogfa.com/

خوب نمی دونستی اشکال نداره خواهر ولی بازم میگم که یه وقت نگی دل این مجی بیچاره رو سابیدم نمی دونستم من رمزی به دستم نرسید.
فقط جهت اطلاع بدون خواهر که یه وقت دل ما سابیده شد ناراحت نشی.
اینم بوسسسسس

وای! من برات ایمیل کرده بودم عزیزم...

tecton شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 12:00 http://S-parlos.blogsky.com


تجربه شد برای آینده ی من

لیلا شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 12:08

شکر که هیچی، اگه سنگ و غیره هم چسبید ته دیگت(!) آب بریز توش و بذار چن دقیقه روی اجاق بجوشه! خود به خود کنده میشه... البته خودت که کدبانویی

به منم رمز لطفا!
البته تعارف نکنی ها! اگه دوس نداشتی خو...

عزیزم! تاریخ انقضای اون پست گذشته!

زهرا شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 12:39 http://zizififi.persianblog.ir

خوشم میاد از این سبک نوشتنت..کلی ادمو تو خماری میذاری خب

بازیگوش شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 12:41 http://bazigooshi7.persianblog.ir/

اوهههه چه قصه تراژدیکییییی

من و هسملی شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 13:04 http://manohasmali.blogfa.com

ممو الان تازه آمدم رمزو می زنم! میگه اشتباهه! رمزو عوض کردی ؟!

دیر کردی عزیزم! اوهههههههه!مال هفته پیشه! رمز همون فرداش عوض شد!

محزون شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 13:24 http://reza70.blogfa.com

آخی
شبیه دیالوگ خودم بود وقتی پالتوی نازنینم رو از ماشین لباس شویی در آوردم و دیدم آستین کوتاه شده ، ولی اوم معلولیتش دائم بود

بیچاره!

محزون شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 13:26 http://reza70.blogfa.com

یه سوال
فیلم های خوب تاریخ سینما رو از کجا باید جورید ؟ ( جور کرد ) ؟

از میدانهای بزرگ شهر تهران بردار! شهرک غرب و میلاد نور!پرن!

می می شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 13:34

سلیم علیکم دوست نانازم. به ما هم در کنار شما بسی خوش گذشت. واقعن ها/// چه خدایی داشتیم ها خیلی باحال بود.

آخی پس قابلمت رو نجات دادی آره؟؟

پریسا اُدیسه شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 13:34

قربونت برم من. . .
اینجور موقعا، قابلمه رو پر از آب کن و بذارش روی گاز
کنده میشن.
من از این تجربه‌ها زیاد دارم

تجربه بدی بود خلاصه!‌نزدیک بود قابلمه هه رو بترکونم!

بانو شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 13:38

آخی دلت برای قابلمت سوخت....
حالا درست شد..

آره!‌درست شد...

خورشید و جمشید شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 14:25

آخی کدوم قابلمه دوست جونی
ای جانم
راستی من مافیا بودم ولی بروز ندادم تا آخرش داشتم نقش پلیس رو بازی میکردم خیلی جالب و باهال بود ما تازه اومدیم خونه ما خوابمان نبرد ممو جون خیلی حال داد انشالله دیدار بعدی به زودی این بازی رو ادامه میدیم

همون دسته داره کوچولوئه!حتما؛ دوستم!!

پا وین شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 14:26

هی وای من!تو ذیگه چراااااااااااااا؟ عزیزمتو این جور مواقع سرکه بریز بذار بجوشه/ راستی من سه کافی شاپ کوچولو دارم خوشحال میشم سعادت همکاری با هاتون داشته باشم

کافی شاپ؟کی ؟ کجا؟ایمل می زنم براتون...میلتونو بزارین...

سمیرا شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 15:17 http://sepideye-eshgh.blogfa.com

آخی.. چه قابلمتو می دوستی..

من و هسملی شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 15:58 http://manohasmali.blogfa.com

خوب من نبودم که هفته پیش!

قربونت برم مطلبشو توشو حذف کردم! توش هیچی نیست!

نهال تنهایی شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 17:51

اخه قابلمه

ساینا!. شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 22:22


واسه قابلمه نوشتی؟!؟

خوشبحال قابلمه چه حالی کرده!.

قابلمه یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 10:12 http://parisaodiseh.persianblog.ir/

ممویی جونم!!
از اینکه منو نترکوندی ممنونم
از اینکه اینقدر دوستم داری که برام پست نویسیدی هم ممنونم
من یک قابلمه خوشبخت استم

tecton یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 11:57 http://S-parlos.blogsky.com

FB همینه دیگه...خوب با یه آیدی جدید می رفتی اونا ول کن نیستن باور کن تا ادشون نکنی ولت نمی کنن

ستایش یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 12:27 http://setayesh87.blogsky.com

ای ممویی شیطون:)

بانو یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 12:56

واییی چه حرصی می خوری ممو.... بی خیال.. خوب اد نکن..
من که دو تا از همکارام تو لیستم بودن.. هر دو تاشون رو حذف کردم... نه کاری انجام می دادن تو صفحه اشون... نه عکسی... الکی اددشون بودم... فقط من رو زیر نظر داشتن... منم حذف کردم...

خوب کردی دوستم...!

دلا (Della) یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 13:13 http://viva-forever.persianblog.ir

ممو جان تو قسمت پرایویسی فیس بوک میتونی کاری کنی که هیچکس نتونه سرچت کنه و فقط خودت بتونی دنبال کسایی که میخوای بگردی ! زبانت هم که خوبه راحت میتونی این کار رو بکنی ... یه جورایی میشه که حریم خصوصی که میخوای حفظ میشه

این کارو کردم! اما ول کن نیستن که!تو لیست دوستامن!

دزی یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 13:55

سلاااااااااااااااااااااااااااااام پلیس فنا شده
به ما هم خیلی خوش گذشت

سلام...ای خوابالوی پلیس!

بهاره یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 14:21

الهییییی.... چه پست عشقولانه ای نوشته بودی برای قابلمه جانت دوست جونمطمئنم بخشیدتت عزیزم
تا باشه از این گردهمایی های دوستانه و دل انگیز باشه دوستم
خوب یه بار خیلی جدی براش پیغام بگذار که اینقدر ادت نکنه یا اصلا بلاکش کن دوستم
انگشتت چطوره ممویی؟

خوبه دوستم...بهتره! تو کجایی؟چرا اپ نمی کنی؟

-Unknown- یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 15:14 http://f-h.blogsky.com

خب اکانتت رو پاک کن یه ناشناس بساز...

مالزی نشین یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 15:49 http://mn64.persianblog.ir

از لحاظ باهوشی دست ما را از پُشت شکاندی! (از بستن رد بود فک کنم!!!) خدا خیرت بده!!!

اطلسی یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 16:47

خوشمان میاید وقتی اینطوری مینویسی!باحاله
طفلیییی قابلمت

قآصدکツ یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 23:09 http://originlife.blogfa.com

افسون شده یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 23:10 http://afsoonshodeh.persianblog.ir

ممو جون بلاکشون کن انقده حال می ده!!!! آدم دلش خنک می شه!
یا اینکه مثل من یه لیست از این فرندهای شوتینا درست کن وال و عکس و همه چی رو به روشون ببند، تو هوم پیجت هم هیدنشون کن که نبینیشون

چه خوب!آره می شه!

ساراسارا دوشنبه 9 اسفند 1389 ساعت 00:12 http://jadeyezendegima.blogfa.com/

خب اد نکن دیگه راحتتتتتتتتتتت

ول کن نیستن خو!

من و هسملی دوشنبه 9 اسفند 1389 ساعت 01:13 http://manohasmali.blogfa.com

خیلی باحال نوشتی پست بالارو!

رونالی دوشنبه 9 اسفند 1389 ساعت 10:59

جیگگگگگگگگگگگگگگگگرتو با این سبک نوشتنت

آبانه دوشنبه 9 اسفند 1389 ساعت 11:19 http://abaneh.blogfa.com/

عجب غذایی پخیدی ممویی ِ کدبانو به نظر خیلی خوچمزه میاد . نوش جونتون عسیسمدستت بهتر شد خانم گل؟

آره عزیز دلم...شست بندمو باز کردم...قربونت بشم که اینقدر ماهی!

آبانه دوشنبه 9 اسفند 1389 ساعت 11:35 http://abaneh.blogfa.com/

خودت ماهی ممویی جوووونممم با این وبلاگ زعفرونیت

تو لطف داری...خیلی..

miss moon دوشنبه 9 اسفند 1389 ساعت 12:00 http://miss-moon.blogfa.com

سلام !
میخواستم خواهش کنم که بیام جزو لینکهاتون و دوستتون باشم ! ممکنه ؟

چرا که نه! گودر از فیلتر در بیادُ لینکت می کنم...

روژین دوشنبه 9 اسفند 1389 ساعت 12:40

ازدست تو من نمی بینم بلاگت بهاری شده چرا اذهان عمومی رو دچار تشویش میکنی ؟
یالا بگوووووو

هدرو حال کن!

فاطمه دوشنبه 9 اسفند 1389 ساعت 14:46 http://www.yukiko.blogfa.com/

سلام ممو جان
کمک می خوام! یه وبلاگ جدید تو بلاک اسکای باز کردم و هیچی سر در نمیارم که چه طوری قالب وبلاگ و قالب قسمت نظرات رو تنظم کنم!
ممکنه کمک کنید!
یکی از دلایلی که بلاک اسکای وبلاگ زدم وبلاگ خودت بود ! شرمنده

عزیزم...باید بری تو مدیریت فایل،اگه می خوای یه قالب جدید داشته باشی،دکمه انتخاب قالب رو بزن.بعد از اون برات چند تا قالب می آد.یکی رو انتخاب کن و بعد برو تو ویرایش قالبها.می تونی روی یه صفحه ورد کد قالب رو کامل کپی پیست کنی و بعد دنبال گزینه های فارسی بگردی تا تغییرش بدی!
راستش این قالب درست کردنو یکی برام انجام داده! خودم که نکردم!

هلن سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 00:42

باور کن هر وقت میام وبلاگت خجالت میکشم آخه خودمم میدونم که چقدر دیر به دیر میام و بهت سر میزنم مموی خوشکل و مهربونم

اما چه کنم که همه جوره وقتم پره
ممویی جون هنرمند ممنون بابت این غذای خوشمزه حتما منم امتحانش میکنم

تو همیشه عزیزی...!باور کن!

منجوق سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 09:28 http://manjoogh.blogfa.com/

برم این احساسات رو که برا قابلمه هم می نویسی
خیلی خوشگل بود.
خواستم منم یه دونه برنج باشم تو همون قافلمه

مطبخ رویا سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 09:46 http://www.liliangol.blogfa.com

miss moon سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 12:02 http://miss-moon.blogfa.com

مرسی ! مرسی ! مرسی !
خیلی خوشحالم کردی !

ورونیکا سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 12:13 http://voroonikaposts.blogfa.com

آخی تو هم مثل من وسایلتو می دوستی...؟
من که هفته پیش تو اسباب کشی دو تا از لیوان خوشگلام شکست کلی آبغوره گرفتم

آخی...حیف...

می می سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 13:17


کامنت بزاری کامنت میزارم. یادته؟؟؟

ستاره سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 15:10 http://www.twolover.com

آهای نویسنده وبلاگ که امروز پست نمیگذاری بدان و آگاه باش که ما هم امروز برایت کامنت نمیگذاریم

بی تا سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 15:15

سلامخ وب کاری میکنی فوتینا منم از اون خاموشها هستم ولی عاشق وبلاگت

افسون شده سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 18:08

فندق چهارشنبه 11 اسفند 1389 ساعت 01:18 http://http://www.leadadvert.blogfa.com/

ما هم کامنت نمیذاریم. فوتینا!‌

هدی چهارشنبه 11 اسفند 1389 ساعت 14:31 http://www.hodamona.blogfa@yahoo.com

سلام دوست خوبمومن امروز برای اولین بار وبلاگ شما رو دیدم.دستت درد نکنه عزیزم خیلی نازه وبلاگت ایشالله سالم باشی وشاد.دوست عزیز منم ۲ روزه که یه وبلاگ ساختم دوست دارم نظرتون رو در موردش بدونم .اخه تجربه ندارم.
دوست دارت هدی

مبارک باشه...

نانازی بانو و خرسی چهارشنبه 11 اسفند 1389 ساعت 14:41

پس دونه برنجای پست بالات کجاست؟

قایمشون کردم ناناز!دستت درد نکنه!

احسانه چهارشنبه 11 اسفند 1389 ساعت 23:14 http://charlotteiran.blogfa.com

ممنون

محزون پنج‌شنبه 12 اسفند 1389 ساعت 08:06 http://reza70.blogfa.com

هم اکنون نیازمند یاری قرمزتان هستیم
لطفا یک سری به وبلاگ من بزنید و نظرتون رو درباره آخرین پستم بدید
خیلی خیلی خیلی برام مهمه

آبانه پنج‌شنبه 12 اسفند 1389 ساعت 11:45 http://abaneh.blogfa.com/

خیلی باحال بود ممو جون. زیادم ترسناک نیستا
ای دون چیپس و ماست موسیر . ای دون ..

یه حالی می ده!

بلوط پنج‌شنبه 12 اسفند 1389 ساعت 12:12 http://balooot.bloghaa.com/

سلام ممو جان
خوبی؟
منم گاهی از این بلاها سرم اومده...بازم شانس آوردی که شکر پاک میشه... ولی بعی از خوراکی ها مخصوصا وقتی خیلی بسوزه به هیچ راهی تمیز نمیشه
خوب و خوش باشی دوست جون

تو کجایی عزیزم؟چرا نمی نویسی؟

رونالی پنج‌شنبه 12 اسفند 1389 ساعت 15:46

ال پاچینووووووووووو
خیلی فیلم قشنگیه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.