عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

زندگی در تره بار!

یعنی خدا نکنه آدم یه بار 5 شنبه بزنه به سرشو  و بره تو این تره بار محلی خونه دونه اینا واسه خرید!!

ملت،یعنی(با عرض شرمندگی و معدرت از حضور شریف مادربزرگ،پدربزرگا) همون پیرمرد پیرزنا،مغز آدمو لوله می کنن!بگذریم از اینکه همیشه وقتی چیزی می خوای،این مسوولین میوه پر کن!!برات فله ای می ریزن تو کیسه و به جای یک کیلو لیمو ترش، ۵ کیلو گوجه فرنگی تحویلت می دن!!

به یارو گفتم: آقا یه کیلو هویج می خوام...فقط یه کیلوها!‌بیشتر نشه!

گفت:باشه...

بعد یه دفه پلاستیکو  زد زیر هویجا و چند تا نره خرشو واسه م ریخت تو پلاستیک!

منم نامردی نکردم و نرسیده به صندوق دو تا ازون خرس گنده هاشو ریختم بیرون!منتهی دستم نرسید به ریل هویج و گذاشتمشون تو ریل گوجه فرنگی!یارو همون موقه اومد و جمعشون کرد و برد!در همین حینُ یه خانوم پیر که ریزه میزه و بامزه هم بود و روسریشو بیخ گلوش سفت بسته بودُ  با یه صدای تیز گفت:اینا جاش اینجاس خانوم؟برش دار از تو گوجه ها!

ممو:(آخه بگو صاحابش هیچی نمی گه!تو مدعی شدی؟؟)

۱۰ دقیقه بعد:

بعد از تحمل یه صف ممتد و کج و معوج پای صندوق!همه چی رو حساب کردم و می خواستم کیسه فلفلو بزارم رو ترازو که یه پیرزنه ریزه میزه دیگه سرشو از تو یقه من با یه پلاستیک گل کلمُ که رو شونه ش گذاشته بودُ آورد بالا و گفت:اینجا جای منه!‌میوه گذاشته بودم جام!برو کنار!

ممو:خانوم من داشتم جنسامو حساب می کردم!‌این آخریشه!

خانومه ریزه میزه: نه!من داشتم خرید می کردم...شما اینجا نبودی که!

ممو: ای بابا!همین یه کیسه فلفل مونده...الان می زنه تو صندوق! یه دقیقه صبر کن شما...

خانومه ریزه میزه:خیلی خوب حالا! چون جوونیُ بهت اجازه می دم این دفه خارج از نوبت حساب کنی...

ممو: دست شما درد نکنه!خیلی لطف دارین شما به خدا

موقه بیرون اومدن از تره بارُ یه بابابزرگ خوش تیپ هم گیر داده بود به ما که کیسه کرفس منو کجا می بری خانوم!!!تا بیایم ثابت کنیم که کرفس مال ایشون نیست ُ تره بار تعطیل شد!

نظرات 35 + ارسال نظر
بهاره سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 09:10 http://rouzmaregiha.blogsky.com

مردم از خنده ممو:))))) عجب ماجراهایی داشتی سر یه میوه خریدن... حق داری این افراد مسن نه حال و حوصله دارند و نه یه ذره حواس درست و حسابی زبونشونم که ماشالا از تیغ موکت بریم برنده تره...باید در ارتباط باهاشون آدم از سیستم یه گوش در و یه گوش دروازه استفاده کنه
دوست جون اون آشیانه ی پرنده ات خیلی هوس انگیز و چشمک زن شده دستت درد نکنه

وای راست گفتی به خدا!دوستم

خانم خانما سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 09:29

منم همیشه با این آقایون تره باری مشکل دارم.هر چی میخوام 2 برابرشو میریزن، منم نصفشو خالی میکنم میگم همینو میخواستی؟

تو هم ...؟

روشن سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 10:59

خیلی باحال بود. حالا جالب اینه که پیرا نظرشون راجع به جوونا هم همینه. اصلا حوصله جوونا رو ندارن. هرکی با نسل خودش راحتتره.

سایه سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 11:29 http://didarema.persianblog.ir

ما هر وقت میریم همسری اول میگه ببینم میدونی یه کیلو یعنی چقدر ؟ بعد طرف مجبوره کم بریزه .
اون غذای خوشمزه پست قبلو من نتونستم دستورشو پیدا کنم . خیلی خوشمزه به نظر میاد .میخوااااااااااااااااااام

ایول!یاد گرفتم چی کار کنم!!! الان لینکشو عوض می کنم...درستش می کنم!

پریسا ادیسه سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 11:51 http://www.parisaodiseh.persianblog.ir


مردم از خنده به خدا ممویی.
من تا حالا نرفتم تره بار خرید مرید کنم
ولی تو اینقده باحال تعریف کردی که انگار خودم اونجا بودم از بس که خندیدم ولو شدم

آ قربونش...

هلیا سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 12:07

خودمونیم داستان باحالی بود خرید از میوه و تره بار پس بگو همسری ما چرا گاهی از اونجا میاد قاطیه طفلی میگم کرفس کو گوجه رو نشونم میده

فیروزه سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 12:13 http://2nimeyeroya.blogsky.com

من فکر می کنم معیارهاشون یه کم ضعیفه ... بهتره بگم وزنه خیالی شون خرابه ... چون منم همیشه همین مشکل رو دارم! ... میگم ۲ کیلو بعدش دم صندوق فاکتور میزنه میشه ۵ کیلو
این پیرزن و پیرمردهایی که میان خرید خیلی بامزه هستن ... با عشق میان خرید

آره والا!

مژگان سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 12:24 http://sarinavahid.blogfa.com/

یعنی من با خودم عهد کردم که دیگه بدون وحید پامو تره بار نذارم.بیچاره میکنن آدمو.بابا هر چی میگی ما دو نفریم نمیخوام کمش کن.انگار حالیشون نیست10 کیلو بارت میکنن
باز اگه مرد باشه حالشونو جا میارههمشونم لهجه دارن غلیظظظظظظظظ
تازه یبار من اسفناج گرفتم مثلاً 1 کیلو ولی خوب در واقع 5 کیلو.پیاده هم رفته بودم.با چه بدبختی تا خونه آوردم غرق گِل شدم.بعد پاک کردن انقد آشغال بود که 2 بسته هم نشد.وحید هم کلی دعوام کرد.گفت میریم از همین سر کوچه میخریم بی دردسر
نتیجه میگیریم که تره بار فایده نداره واسه دو نفر.اگرم واجب شد برید با یه مرد گردن کلفت برید
چه دل پری داشتما

باید با خودمون بادی گارد ببریم!! وگنه اینا یه کلاه می زارن سر آدم تا پایین پا کش دار!

×ستاره سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 13:06 http://WWW.KHODAYESETARE2.BLOGFA.COM

عیب نداره گناه دارن نازن

پیتی سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 13:08

وای یاد خودم افتادم..
ممو من هر وقت برم تره بار همیشه می گم نیم کیلو می خوام تا بلکه 2 کیلو بریزه!
همیشه هم همونجا خالی می کنم..
اون دفعه می گم آقا ماشین ندارم کم بریز نمی تونم ببرم.. پدسسگ همچین خوشحال سوئیچو تو مشتم دیده می گه پس این چیه!!
ولی خدائییش بعضی وقتا که سر کار حوصلم سر میره می گم کاش الان خونه بودم می رفتم تره بار یه گشتی می زدم دلم باز می شد!!

عجب تیز و بٌز بوده یارو!!

ونوسی سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 13:12

پیتی سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 13:18

کامنت من کوش!

افسون شده سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 13:24

هاهاها خیلی باحال بود اون پیرزنه قضیه شاه بخشید شاقلی نبخشیده
منم قبلنا که می رفتم همین بلا سرم میومد بعضی وقتا که پیاده می رفتم چرخ خرید هم نمی بردم به هوای خرید دو کیلو میوه، انقد زیاد می ریخت که موقع برگشت دستام آویزون می شد

می می سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 13:37

عجب حکایتی بوده ها. من یه بار به زور پیامو کشوندم بریم تره بار که ارزونتر در بیاد. جات نه خالی که اونقدر غر زد دیگه از خیر تره بار گذشتم.

واقعا آدم از خیرش می گذره!!

خورشید و جمشید سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 14:14

وای چقدر خندم گرفت از دستت دختر خیلی باحال بود این پیرزنه

دخملی سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 14:16

من که هر بار میرم میدون تره بار از اون جلوی در با همه دعوا میکنم
به فروشنده ها هم همیشه میگم 4-5 تا دونه می خوام تا 1 کیلو برام بکشن ! بگی یه کیلو همون 4-5 کیلو میشه !!

راس می گی؟دعوا می کنی؟

یلدا سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 14:26 http://khanoomtala20.blogfa.com/

یه بار که آقا کیسه پر کنه میخواست خود منم بندازه تو نایلون..نکه گنده ام گفته قاطی گل کلما بفروشتم

غزل سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 14:34

وای چقدر خندیدم
من ایندفعه که رفتم تره بار هویج گرفتم و پیاز دیدم هر چی هویچ قطع نخاعیه ریخته برای من پیازام که نگو منم خیلییییییییییی شیک جدا کردم یعنی چی

خوب کردی !!

ستایش سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 14:59 http://setayesh87.blogsky.com

فرهاد سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 15:47 http://sayehayesepid.blogfa.com/

چرا فقط پیرمردها و پیرزنها می رن میدون تره بار؟؟ محدودیت سنی خاصی داره؟؟ نه واقعاااا چرا؟؟

کی گفته فقط اونا می رن تره بار؟من در مورد برخوردم با اونا نوشتم....

وسوسه خانومی سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 16:56 http://vasvasei-noghrei.blogfa.com

احتمالا من بودم در دوران پیریم چون منم ریزه میزه می باشم و سه متر زبونی

.ساینا!.. سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 16:58

اخر خرید بود ..اخرش ها

گلابتون سه‌شنبه 9 آذر 1389 ساعت 17:19 http://golabi-golabatoon.persianblog.ir/

اوخی ....
یاد گذشته ها نداختیم ممو .....
اصفهان که بودیم یه بازار تره بار بود دوره گرد بودن و کشاورز . چهارشنبه بازار !
اونقدر دلم تنگشه که نگوووو
با اون لهجه های بامزشون ..... اونقدر میخندیدیم.....
یارو یه نفس میگفت : گوجه را ... گوجه را ... گوجه را ... گوجه را ...... ببر سه کیلو 1000 !!!!!!
چقدر زود گذشت !!!!

اوخیش...

بلوط چهارشنبه 10 آذر 1389 ساعت 10:56 http://balooot.bloghaa.com/

من رفتم توی سایت و بهت رای دادم دوستم!

مرسی قربونت برم بلوطم...

سایه چهارشنبه 10 آذر 1389 ساعت 11:28 http://didarema.persianblog.ir

ما دوباره رفتیم و به شما رای دادیم بانو

مرسی عزیز دلم...

من و هسملی چهارشنبه 10 آذر 1389 ساعت 14:46 http://manohasmali.blogfa.com

مردم از خنده خیلی باحال تعریفیدی

لذت یک خرید آسان و مطمئن در کنار همسرتان با قیمت های مناسب را در سایت ما تجربه کنید .

جدید ترین مدل های لباس خواب ترک ، تاپ و شلوارک ، ست و جوراب های فانتزی ، ساپورت ، لباس های زیر مردانه و زنانه و ... خرید به صورت پستی در فروشگاه ترمه .


وبلاگ اطلاع رسانی فروشگاه ترمه : http://www.termeh-shop.blogfa.com

کاغذ سیاه شنبه 13 آذر 1389 ساعت 07:19 http://www.moeinaddin.blogfa.com

چی شد؟

نیلوفر شنبه 13 آذر 1389 ساعت 07:45

عجب جریانی داشتی
اشکال نداره یواش یواش عادت میکنی

بانو شنبه 13 آذر 1389 ساعت 09:55

تبریک می گم عزیزم..
قلم به این شیوایی داری.. باید نفر اول می شدی...

فدای تو!!

گیتی شنبه 13 آذر 1389 ساعت 10:31

قربونت برم... مبارک باشه عزیزم

تو عزیزی...

مژگان شنبه 13 آذر 1389 ساعت 10:58

تبریک عزیزم.
درکه خوش بگذره

من و هسملی شنبه 13 آذر 1389 ساعت 11:01 http://manohasmali.blogfa.com

تبرکی ممویی مبارک باشه دوم شدنت واسه ما همون اولی

روژین شنبه 13 آذر 1389 ساعت 11:56

خیلی خنده دار بود :))))))))من میمیرم برای اشپزی ... عاشق بوی غذاممممم

مطبخ رویا یکشنبه 14 آذر 1389 ساعت 11:30 http://liliangol.blogfa.com

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.