عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

دله!

یعنی من اون روز  یکشنبه می خواستم با شکم خودمو بندازم رو این میزه و چهارچنگولی برم تو اون ژله شیرینیای نمی دونم مال کجا و چی چی!!

آخه 2 روز بود غذا نخورده بودم واسه همین!!

۵ شنبه ای هم چون دیگه طاقت نداشتم و نمی تونستم خودمو کنترل کنمُ  چهارچنگولی رفتم تو این میزه!یه انگشتم تو اون سالاد میگوئه بود و مچ دست چپم تو اون الویه هه!دخملی جان...دیدی گفتم هوس الویه کردمُ خدا مُراد شیکممو داد!!

برین رو ادامه مطلب

خداییش این کیکه آخر کیک بود!یعنی شکل خود دو تا میزبان درست شده بود!


پی نوشت 1: این بلاگ اسکای یه ایکون خوشمزه ازونایی که این صورتکه آب دهنش می ریزه،نداره ،حداقل ما احساستمونو نشون بدیم لامصب!!

پی نوشت 2:دوس جونم! من مرده سلیقه تم....

شاکی نوشت 3:از دس بعضیهاتون واقعن شاکیم!!

پینوشت 4:آخیش! 2 قطره اشک ریختم،بهتر شدم...