عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

هاکی رو مٌخ!

وقتی می آد تو جمع ما همیشه خدا ُیا تازه از انگلیس برگشته ذات الریه کرده،یا تو فرانسه بوده،چپه شده ، یا تو جزایر گور به گوری سوخته یا ماشین ایکس۵۰۰ خریده!

من نمی دونم چرا این دختره هر چی ساعت مچی می خره،بالای 1 تومنه و همه شم از صدف اصل درست شده!

مثلا" همه ما داریم در مورد بچه یکی از دوستا صحبت می کنیم،می پره وسط و می گه:تو فرانسه که بودم،یه بچه هایی داشت!مث کارت پستال!

داریم در مورد هیکل حرف می زنیم،باز پابرهنه خودشو می ندازه وسط و می گه:تو انگلیس که بودیم همه مانکن بودن! ما کف و خونمون قاطی شده بود!

تا داریم واسه مسافرت دسته جمعی برنامه ریزی می کنیم و مثلا" یه زمانیو تعیین می کنیم واسه مسافرت تابستونی دوستانه،یه قر به سر و گردنش می ده و می گه:ما که اون موقه روسیه ایم!!نیستیم!!

یه چیز جدید دست من و این و اون می بینه، با یه حالت خیلی شیکی دماغشو بالا می کشه و می گه:این که چیزی نیس!من بهترشو دارم!

ما که تا حالا ندیدیم این یه جعبه شکلات دستش بگیره بیاد مثلا" بگه:اینو از جزایر بوق بوق آوردم!!

یکی دیگه هم تو جمع هست که خیلی از این تاثیر گرفته...اونم 24 ساعته در مورد کلاسای من می پرسه و یه سری چاخان تحویلم می ده:

هنوز کلاس رقص می ری؟مربی رقص من برام شکلات می آره!این دفه برام از آلمان یه میمون سخن گو آورده!!

(مربی ای که بالای 50 باشه و از رقصش بخواد پول در آره ،اصن می دونه آلمانو با الف با کلا می نویسن یا بی کلا؟)

یعنی رسمن همه رو با خاک یکی کرده با این همه اخلاص!

تازگیا هیش کی به اون اولیه محل نمی ده و تا می آد حرف از این ور و اونور بزنه،همه روشونو می کنن اونور و با هم حرف می زنن و بهش شٌتٌرمحلی می کنن!اما باز از رو نمی ره که!...یقه منو می گیره و می گه:ببین!شنفتی چی گفتم؟مـــــــــــــن دارمــــــــــــــ مــــــــــــــــی رم ماکائـــــــــــــوی چیــــــــــــن!! گرفتی؟

اونوخ دیگه من چی دارم که به این آدم بگم؟اصن حرفی می مونه؟

همیشه هم پای ثابت جمع ه و نشد یه دفه رو مُخ ما هاکی بازی نکنه و نیاد!تا می ریم تا وارد جمع می شیم،می بینیم جلوتر از همه،آرایش کرده و ترگُل ورگُل نشسته و یکی ازون لبخندای مسخره ش رو تحویل می ده!

رو که نیس!چرک سر زانوی بچه دماغوی سرکوچه پٌشتیه!!

ببینم یکی نیس بیاد این بی شوهرو بگیره ما از دسش خلاص شیم؟؟

آهای! آقایون خاموش سایلنت نژاد،یه دوست بالای 30 ندارین که عین کوروکودیل رو مخ شما هاکی بره و به این دختره بخوره؟

نظرات 32 + ارسال نظر
آلما سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 11:08

با من بودی اونوقت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به جون خودم با هیش کی نبیدم!! اصن ربطی به دوستی ماها نداره!! تو جمع دوستای اونوریه!!

سایه سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 11:14 http://didarema.persianblog.ir

واای نه کدوم بد بختی بیاد اینو بگیره ؟ هی میخواد بهش بگه منو ببر اینجا منو ببر اونجا و هی میخواد براش خالی ببنده بیا حداقل یه ادم دیگه رو بدبخت نکنیم .
گذشته از شوخی اینطور ادما عقده ای هستن من اگه جای شما بودم دیگه تو مهمونیا دعوتش نمیکردم

قربونت برم ما دعوتش نمی کنیم که! به زور خودشو می چپونه!!

شاپرک سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 12:20 http://www.iloveyou37.persianblog.ir

وای من اگه مرد بودم خل و زشت و بیکار و بی پول عمرا عمرا نمیومدم اینو بگیرم. اخه مگه این اقایون بیکارن ممویی

آخه بعضی مردا م همینن!!

خانم خانما سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 12:24

من یه خواستگار محترم براش سراغ دارم.فقط اونم یه اخلاق خاص داره.مثلا غذای مورد علاقش مغز کلاغ یا گربه گریل شدس.تفریحاتشم داد و بیداد تو حیاط خونشون به هر دلیله...
به خدا این آدم وجود داره....
خوب تازه از تیمارستان در اومده.میتونه تو رو از شر دوست جونت خلاص کنه

یا ابوالفضل!من به این یکی شوهرش نمی دم!

رهی سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 12:31 http://rehii.blogfa.com/

سلام ممو جون
عجب چیز انتیکیه این دختره بد تیکه ای برای سوژه
راستی منو میشناسیاااااا
وبتم دوست داتشتنیه کلی

قربونت عزیز...

بهاره سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 12:39 http://rouzmaregiha.blogsky.com

وای از این آدمای پر فیس و افاده نگو که دلم خونه... متاسفانه تو دور و بر منم چند نفری هستند که اینجوریند و حسابی کفر منو درمیارند هر بار
بهترین روش مقابله با این آدما همانا کم محلی باشد و بس!
از خودت مواظبت باش دوست جون

کم محلی بدترش می کنه!

گلبانو سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 12:39 http://golbanoo-khatoon.blogsky.com

عجب رو اعصابیه این بشر! خدا صبر بده بهت دم بکشی!

خدا صبر داده...

هلیا سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 13:20

بابا این شوهره رو دق مرگ میکنه دوباره به همین روز میفتین ها میگم اینو باید با یکی بدتر از خودش هم صحبت کرد کسی نبود؟

نه والا!!

می می سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 13:39

بزار بگردم توی همکارای مرد متاهل ببینم کدومشون خیلی اذیت می کنن. آخه بدبختی دو سه تا هستن که متاهلین. اشکالی نداره

اکشال نداره !

باران و آقای صبور سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 13:59 http://livingwithyou.blogfa.com

من یه همکار ۶۰ به بالای رو مخ دارم از این خانومه بدتر بگم بیاد؟

یه کم زیاده!

فاطمه سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 14:09 http://www.yukiko.blogfa.com/

امیدوارم با من نبوده باشی!

تٌچ!

مریم سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 14:24 http://fara.blogspot.com

البته بی محلی...کلا دواست...
اما این همکارتون...دلش توجه می خواد...
گاهی بدون دلیل...از چیزی که انصافا توش خوبه. و قابل تعریف و تمجیده...
تعریف کن..ببین چی میشه..شاید جواب داد.. فقط امیدوارم نتیجه عکس نده

نه بابا! رو این هیچی جواب نمی ده! فقط اعصاب می زنه!

دخملی سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 15:58

وایییییییی چه ادم اعصاب خورد کنی ! خوب نمیشه دوستی تو رو باهاش ادامه ندیدن دیگه ؟ یا دعوتش نکنین ؟

نه! نمی شه چون خواهر دوست صمیمیمونه!

دزی سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 16:30

وااااااااااای من که رسما دیووونه میشم با اینجور آدما

من که شدم!

بانوی حروفچین سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 19:35 http://typesetlife.persianblog.ir

من یه دختر خاله دارم... آی اینجور موقع ها با حاله... یعنی نمی بینه طرف کیه و چی کارست و احتمالا ناراحت می شه یا نه.... با هر چی طنز و خنده است این طرف رو زیر و رو می کنه... که طرف مطمئنم کم می یاره و ساکت می شه...
چند باری دیدم و کیف کردم... کیف می کنم از این اخلاقش....

باید این راهم امتحان کنم!‌اما بقیه همینطوری حالشو می گیرن!!‌باز از رو نمی ره!

هلن چهارشنبه 23 تیر 1389 ساعت 00:54

منم از این دوستها داشتم ولی با این تفاوت که آخرش فهمیدیم هرچی گفته فقط خالی بندی بوده و بس

مردمو گیر آوردن!

سحربانو چهارشنبه 23 تیر 1389 ساعت 01:25 http://samo86.blogsky.com

:))))))))))) ایشالا یه شوهر لایق نصیبش بشه:)

:))))

ایران وب چهارشنبه 23 تیر 1389 ساعت 08:22 http://www.iranweb1.orq.ir

با سلام
چنانچه مایل به افزایش بازدید و معرفی وبلاگ خود هستید به وبسایت ما سری بزنید.
برای حمایت از ما ما را لینک کنید و لوگو ما را قرار دهید.
وبسایت مرجع کامل سایت ها و وبلاگهای ایرانی
(حتما ببینید)
عضویت رایگان است
با تشکر
مدیریت ایران وب
www.iranweb1.orq.ir

ساینا!. چهارشنبه 23 تیر 1389 ساعت 08:50

چه ادم ضدحالیه!.

اینم یه مدلشه دیگه!.
پست ناتالی وود خوندممم
بیچاره گناه داشته معلوم نشده اخر چی شده!.

دقیقن!

نازلی چهارشنبه 23 تیر 1389 ساعت 09:06

سلام عزیزم
عاشق این توصیفاتتم عالی مینویسی من اگه بمیرم هم نمیتونم یه متن این شکلی بنویسم.
این بیچاره است که این اخلاقارو داره دلم همیشه برای این آدمها میسوزه و همیشه هر وقت که از این جور آدمها جلو در میو مد سعی میکردم که به حرفاش گوش بدم و با اینکه میدونستم داره دروغ میگه به روش نمی آوردم . میدونی خیلی دلم براشون میسوزه شاید من خلم ولی اونا به نظر من خیلی بدبختن که مجبورن این همه دروغ بگن و به زور خودشون رو به همه بچسبونن.
ولی میدونی چیه این جور آدمها وقتی باهاشون صمیمی بشی میتونن بهترین دوستت بشن من خیلی از این دوستا دارم.
البته گاهی هم آدم رو به مرز جنون میرسونن. قبول دارم.

نه! این آدما نمی تونن دوستای خوبی بشن...چون سوهان روحن!

گیتی چهارشنبه 23 تیر 1389 ساعت 09:25

خوبه حالا بی محلیش می کنین باز اینقدر نطق می کنه محلش می دادین چی می شد!!!

گفتم که گیتی جونم!رو که نیس!چرک سر زانوی بچه دماغوی کوچه پشتیه!!!

بانوی حروفچین چهارشنبه 23 تیر 1389 ساعت 13:58 http://typesetlife.persianblog.ir

منم که تو خونم ... دلم خواست...

اوخیش..

نانازی بانو و آقا خرسی چهارشنبه 23 تیر 1389 ساعت 14:38 http://www.nabat.blogfa.com

منو یاد یکی از دوستان قدیمی انداختی. بدجور شبیهن.خوشبختانه اون شوهر کرد و از کت و کول افتاد دیگه کار به کار ما نداره

خوش به حالتون!اون داماده برادر نداره؟؟؟

رونالی چهارشنبه 23 تیر 1389 ساعت 14:56

منم یه دوست اینجوری داشتم تا افغانستان هم نرفته ها اما ووی از لافاش!

وای وای!

دزی چهارشنبه 23 تیر 1389 ساعت 15:54

مشکوک میزنی
ویارانه ؟؟؟
البته منم دوست میدارم و هوس کرده بیدم
یعنی منم مشکوک می زنم ؟

نه بابا! هوس کردم...

ورونیکا چهارشنبه 23 تیر 1389 ساعت 17:58

میمون سخن گو؟... خدا به دور...
چه نونای اشتها اوری...

:))))

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 24 تیر 1389 ساعت 10:14

s1 رو از اول آدرس بردار درست میشه

جدی؟؟ای جان!!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 24 تیر 1389 ساعت 10:37

نگران نباش بقیش هم مثل هفته پیش بر میگرده مثل جاهای دیگه واسه من هم همینطور
گفته بودم که .......... صاحاب نداره

ممنونم به هر حال... :)))

گل نیک پنج‌شنبه 24 تیر 1389 ساعت 17:14

یا رنگ این فونتها و زمینه رو عوض میکنی یا دفعه اول و آخرم بود اومدم اینجا

کور شدم

هر جور راحتی...

دنیایی به رنگ یاسی پنج‌شنبه 24 تیر 1389 ساعت 18:00 http://www.lilacworld.blogfa.com

یک نسخه کامل از این آدم رو داشتم. دقیقا میدونم چی میگی.
پس با آلما همکارین؟ چه با حال

چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟کی گفت همکاریم؟؟؟؟

مطبخ رویا شنبه 26 تیر 1389 ساعت 00:29 http://liliangol.blogfa.com

:)))))

ونوسی چهارشنبه 6 مرداد 1389 ساعت 02:58

وای از این آدما که اصلا نگو
قابل مطالعه اند جدی نرمال نیستن
میتونن موضوع یه پایان نامه دکترا باشن
کمبود دارن
وااااااای منم دلم ازشون خونهههههههههه دورو برم دارم نمونشون رو

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.