عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

برو جولو بترک!!

یعنی اسم منو باید بزار شانسی الممو جون!چون وقتی یه بلایی از نوع سبک سرم می آدُ یه خفنترش بعد سرم می اد و بعدش یه دبل ایکس لارجترش بعد اون خفنه سرم می آد!

چهارشنبه ای با هزار مکافات و پرسون پرسون از بقال و چقال،واسه خریدن عصر یخبندان 3 و دوبله فیلم برباد رفته،واسه تمرین صدا،سر از سی دی فروشی میلاد نور در آوردیم.

با هزار مکافات فیلم و کارتونو گیر اوردم،روش تمرین کردم و ضبط کردم تو موبایلم...دقیقن شنبه که دیروز باشه،4 ساعت مونده به کلاس که باید تمرینامونو نشون بدیم،موبایلم پٌکید! عروس تعریفی از آب دراومد!

هرکاریش کردم،آدم نشد که نشد! هی ارور می داد! نه می تونستم به جایی زنگ بزنم نه می تونستم برم تو منوی گوشی و حتی هاردشو ببینم!حالا تو شرکت یه عالمه کار مسخره ریخته رو سرم و معلوم نیس بتونم برم کلاس.تو خیابونام که این لامصبا ریختن مث هشت پا و سفره ماهی همه جا رو پوشش دادن!!...مدیرمم هی واسم جفتک می ندازه و چش و ابرو می آد: که به این زودی می خوای بری؟؟کی کلاسات تموم می شه؟

دردسرتون ندم،با بدبختی اومدم بیرون و بدو بدو رفتم موبایل فروشی دم کلاس!یارو برگشته می گه: موبایلت ویروسی شده! باید فلش بشه! منم تو دلم گفتم: تو غلط کردی! می برمش جای دیگه!

بماند که سر کلاس به خاطر نداشتن تمرین کلی خجل شدم و حسابی از نظر اعصابی خودمو له کردم!

بعد کلاس ابو دودو زنگ زده بیا برو خونه،من می برم درستش می کنم! تو یه گوشی پیدا کن تو خونه و سیمو بنداز توش من می برم فلشش می کنم! گفتم: تچ!الان می رم می دم درستش کنن! دوباره تمرینام می مونه خووووووووو!

مغازه بعدی ازم گرفتشو و برام فلشش کرد! هرچی اطلاعات ،تمرین،عکس،فیلم بود پرید! شماره دوس جونامم پرید!

بعدش با بدبختی اعد،تو اون شلوغی که گاومیش با بارش گم می شه،آش و لاش بعد از 3 ساعت پیاده روی تو گرمای 200 درجه فارنهایت، با ابو رسیدیم خونه...دیگه این پشت ساق دستای من از زور خاروندن و گرما شده بود اندازه بادمجون!

یعنی اگه این گوشی قزمیت من بعد ساعت 7 (بعد کلاس)ویروسی می شد و می ترکیداااااااااااا،نعوذ بالله،قرآن خدا غلط می شد!

خلاصه هر چی داشتم و نداشتم به بیب...رفت! چرا؟چون دیروز روز شانس من بود!

پینوشت:دوس جونای وبلاگی(خورشید،آلما،گیتی،نانازی،گوشیُ بلوط جان!حاج خانومُ گلدونه جان!البته اگه اینجارو می خونی) که شماره منو دارن بهم اس ام اس بدن لوفطن! چون همه شماره هاشون پرید! خورشید و آلما خانوم شماره های خونه تونم بزارین برام...

نظرات 24 + ارسال نظر
سایه یکشنبه 23 خرداد 1389 ساعت 12:02 http://didarema.persianblog.ir

خانوم شماره بدم خدمتتون ؟

خواهش می کنم...بدم نمی آد!

آلما یکشنبه 23 خرداد 1389 ساعت 12:14

اس ام اس کردم
در ضمن ممنون بابت عکسا یکیش در وبلاگ استفاده شد اساسی

جدی؟؟ایول!! خواهچ می شه!

حسین یکشنبه 23 خرداد 1389 ساعت 12:35 http://www.akslar.com

سلام . مطالب وبلاگتون بسیار جالب بود . خوشحال میشم از سایت من هم دیدن کنین . در ضمن اگه براتون مشکلی نیست خیلی خوشحال میشم من رو با نام "برترین سایت عکس" لینک کنین

جز تو تمومه دنیا پر یکشنبه 23 خرداد 1389 ساعت 12:40



وااای چه بد.. انقده بدم میاد از این فلش.. اهاه اه.. هر چی داری به باد میدهه...من که دیگه از ارتباط کامنتی با تو ناامید شدم چه برسه تلفنی..البته شاید مارو قابل نمیدونی خانوم خوشگله..

این حرفا چیه؟/من هرکی که تو لینکام باشه رو دوس می دارم...

نانازی بانو و آقا خرسی یکشنبه 23 خرداد 1389 ساعت 14:32 http://www.nabat.blogfa.com

اس ام اس دادم عزیزم. عیبی نداره براش خوب بوده سبک شده

اره...دیگه هیشی توش نیس!مرسی جیگر!

افسون شده یکشنبه 23 خرداد 1389 ساعت 15:50

آخ آخ درکت می کنم چون خودم الان دچار این مصیبتم گوشیم کپ کرده اس ام اس نمی فرسته!
مثل هش پا و سفره ماهی هاها خیلی خندیدم

مال من درس شد! اما سبک شده!

دزی یکشنبه 23 خرداد 1389 ساعت 16:44

آخیییییییییییی
نازی
من هر دوتاشو داشتم قبل از خرید میگفتی بهت میدادم

سفره ماهی ها خیلی جالب بودن

ای جان...

سحربانو یکشنبه 23 خرداد 1389 ساعت 22:09 http://samo86.blogsky.com

آی گفتی. دقیقااااااااااا

به خدا!

بانو یکشنبه 23 خرداد 1389 ساعت 23:23 http://typesetlife.persianblog.ir

به قول سایه شماره بدم خدمتتون...
حالا دوباره باید بخونی و تمرین کنی و صداتو ضبط کنی..

آره والا...
دیشب ضبط هم کردم...

جودی آبوت دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 09:41 http://www.sudi-s@blogsky.com

وااااای کلاس گویندگی و دوبله میری؟این از آرزوهای منه

الهییییییییییییییییییی!

بهاره دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 09:41 http://rouzmaregiha.blogsky.com

ای بابا چقدر بد شد اینجوری کهاین حال تو رو من چند ماه ژیش داشتم وقتی گوشیم و ازم زدند و همه تلفنام و از دست دادم... حتی هنوزم که هنوزه تا یکی بهم اس ام اس میده و شماره اش ناشناسنه فوری ازش میخوام خودشو معرفی کنه
دلم برای تمرینای از دست رفته ات هم خیلی سوخت
از خودت مواظبت باش دوست جون:-*

هی هی ...دوس جونم...

بهاره دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 10:02 http://rouzmaregiha.blogsky.com

ممو جونم
چه بگویم که دل افسردگی ات
از میان برخیزد ؟
نفس گرم گوزن کوهی
چه تواند کردن ؟
سردی برف شبانگاهان را
که پر افشانده به دشت و دامن ؟
م.سرشک
عزیز دلم درست میشه... انقدر خودت را اذیت نکن

برام خیلی دعا کنین...

سایه دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 11:34 http://didarema.persianblog.ir

تو مشهد حتما به یادتم و برات دعا میکنم

مرسی..دستت درد نکنه!

نسیم دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 11:54 http://www.karenn.blogfa.com

برای پست آخری : اندکی صبر / سحر نزدیک است .....

عزیزم...

ممنونم...عزیز...

جز تو تمومه دنیا پر دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 11:59

خانومی گاهی این حسا میاد سراغ ادما.. زیاد تحویلشون نگیری خودشون میرن...

چه می دونم والا؟؟

می می دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 15:16

یوست گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غم دیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور

به یادتم ممویی

هی...هی...می می جونم...

من دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 15:27 http://minevisam123.blogfa.com/

توی هفته گذشته سه تا خبر بد شنیدم ( دختر خواهر دوستم توسط ترکیدن آبگرمکن به شدت سوخته. شوهر خواهر دوست خالم هم متاسفانه با بنزین سوخته دوست همسریم هم تصادف کرده و توی کماست.)و اینا فقط عنوانشه وخامت اوضاع از این حرفا بیشتره هر وقت خودم یا خواهرام از موضوعی به تنگ میائیم به هم یادآوری می کنیم مشکل ما هرچقدر هم سخت باشه ولی قابله حله قبل از اینکه مشکلات بزرگتر. کوچیکه مشکلمون رو بهمون یادآوری کنه باید همش به خودمون نهیب بزنیم این یکی هم قابل حله و از عهده ما برمیاد
ولی اگه فکر می کنی حل شدن مشکلت نیازی به شخص خاصی نداره روی من حساب کن. این نه تعارفه نه هر چیز دوست نداشتنی دیگه . این خواست دنیاست.ما بهم نیاز داریم به صورت متقابل

مرسی عزیز دلم...همین که گفتی خودش خیلیه...ممنون که به یادمی...

دزی دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 17:41

مثل الان من

:((((

گلبانو دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 22:05 http://golbanoo-khatoon.blogsky.com

ممو؟؟
چه حسای مشترکی داریم ما
برات دعا میکنم، چون با تمام وجود درکت میکنم.
باز خوبه تو میخوری، من بس که نمیخورم شدم 40کیلو

الهیییییییییییی....
بابا تو که از من بدتری دختر...

افسون شده دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 23:42

الهـــــــــــــــــی
ممو جون عزیزم غصه نخور، همیشه لحظه های بهتری تو راهند

ایشالا....امیدوارم...

دزی سه‌شنبه 25 خرداد 1389 ساعت 10:10

قربونت برم من...

هانالو سه‌شنبه 25 خرداد 1389 ساعت 14:08

حسسسسسسسسسساااابییی خودتو خسته میکنی که دختر...یه کم به خودت مجال بده عزیزم ...مطمئنم یه کوچولو استراحت به جایی بر نمیخوره ..ازین طور مسائل همیشه وقتی انتظارشو نداری پیش میاد ...
گور بابای کلاسو اینا
ببین چقدر خسته کردی خودتو عزیزم
خدارو شکر که درست شد گوشی...فدای سرت بازم شماره ها رو میگیری...بوووسسس

نمی دونم دوس جونم...

مانیا سه‌شنبه 25 خرداد 1389 ساعت 17:24 http://shaghayegh-e-ashesg.blogfa.com

مطلب سهم من خیلی قشنگ بود راستش یه جورایی حسودیم شد.

ونوسی سه‌شنبه 25 خرداد 1389 ساعت 23:28

وای امان از این روزا که از در و دیوار میباره!!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.