عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

نمایشگاه کتاب و خواب...

خوب خوب می بینم که نمایشگاه کتاب رفتین و به ما نگفتین!!

به نظر من هر کی می خواد نمایشگاه کتاب بره،بهترین موقع،همون روزای اوله... چون هم شلوغی کمتره هم کتابای خوب و درست و حسابی تموم نشدن!در ضمن نویسنده های مورد علاقه تون هم تشریف دارن که امضا بزنن روی جلد کتاب!(درست مث ما!!)

5 شنبه، غرفه هایی که ما می خواستیم بریم،تقریبا" خلوت بودن.البته اینم بگم که ما فقط رفتیم شبستان عمومی که همون سالن اصلیه،و روبه روی حیاط و مسجد نیمه کاره س.در ضمن، شولوغی نمایشگاه کتاب بیشتر به خاطر یه مٌش بیکار و علافه که به خاطر کتاب نیومدن،اومدن اشانتیون و پلاستیک جمع کنن و ببخشید زن و بچه مردمو انگولک کنن!

من نمی دونم این بیو*ک میرزایی تو اون چادره تو نمایشگاه کتاب چی کار می کرد؟که اون همه جمعیت دورش جمع شده بودن و از ش عکس می نداختن!!

شبستان عمومی مختص ناشران رمانهای خارجی و ایرانی ه.رمان خوناش توجه داشته باشن!

از ناشرای ایرانی البرز،پُرسمان،شادان،لیوسا و دُرسا ، انتشارات چشمه،پیکان،محراب دانش و علی و چکاوک می شه نام برد که تو کار رمان های ایرانی و ترجمه ن!!!

غرفه های مذهبی هم که رسمن فاتحه شون خونده س و رفتن تعطیلات تو جزایر ماگاسکار!اینجارو نیگا!این خانومه تو غرفه ش داره چرت می زنه...

البرز که هرجور رمانی بخوای داره:م.مو*دب پور! و نس*رین قدیری ،مر*یم جعفری و ازاین جور چیزا!بین این رمانا،رمانای نویسنده های اسماعیل فصیح و بهیه پیغمبری و نیکلاس اسپارکس و سیدنی شلدون به نسبت از همه بهتره...رمان وانیل و شکلات و عروسک چوبی هم خیلی نانازن که البته ترجمه ن...

فقط موقه حساب کردن تو این غرفه،حواستون باشه پاچه تونو نگیرن!!یکی دم صندوق وای میسته که همیشه و هر سال ناشناسه و ماسک می زنه..همون اون ممکنه پاچه تونو الطافت کنه به سلامتی...

انتشارات پُرسمان ناشر سیمین شیردل و زهرا ریاحی ه که هر دو نویسنده های عالی هستن...حتمن رمانهای هموخونه ، تلافی و آرام رو خوندین!فروشنده های نشر پُرسمان خیلی خانوم و نازن(قابل توجه آقایون مجرد!!)

انتشارات شادان که هم 2 سال بود نمایشگاه شرکت نمی کرد!رفتم پرسیدم چرا نبودین؟قهر بودین؟یارو گفت:قهرمون دادن!بهمون غرفه ندادن!من عاشخ انتشارات شادانم...چون ناشر کتابای تکین حمزه لو و اعظم طیاری،نویسنده های مورد علاقه منه! 5 شنبه خود تکین اومده بود بچه م!خیلی ناز و ملوسه! و صد البته کم سن!اگه رمانای(افسون سبزُ دختری در مه،مهر و مهتاب، ازاین همه جا،از آن سوی آیینهُ و...) تکینو خونده باشین متوجه می شین که هرکدوم از کتاباش ازون یکی متفاوته و توی یه ژانر به خصوص کار نمی کنه...

شلوغترین غرفه همین شادان بود... جدیدترین کتاب تکین "نوبت عاشقی"ه که ناشرش شادان نیس!محراب دانشه!! اعظم طیاری هم بدک نمی نویسه...دوس دارم قلمشو...

من که همه کتابای تکینو خوندم،بدو بدو با دوس جون رفتم کتاب جدیدشواز محراب دانش خریدم بیارم بدم تکین امضا کنه که دیر رسیدم و دیدم رفته و دیگه هم برنمی گرده!!

حالا دیگه واسه ما کلاس می زاری تکین جون؟خداییش خیلی زود رفتی!باید چون روز اول بود،تا آخرش می موندی خوب!!

لیوسا و درسا و چشمه هم ناشر رمانهای خارجی و ترجمه ن!لیوسا و درسا هیچ کتاب جدیدی از پارسال نیاورده بودن!خانومه گفت: ترجمه می شه اما به لطف آقا ا*نه مجوز چاپ نمی گیره بی زحمت!!نشر چشمه ناشر گل صحراس و خیلی خیلی شولوغه و پر از دانشجوئه!

نشر علی هم از نظر من زیاد به درد بخور نیس!چون از یه کتاب 21 هزار تا نسخه می زنه  و می چینه تا طاق غرفه ش!حالا کتاباش چین؟بوق!کشک!ماست!همچین گشاد گشاد چاپ کرده که یه رمان 200 صفحه ای شده شونصد صفه!!موضوعاش چیه؟هیچی!یه دختره س که طلاق گرفته و یه پسره آنچنانی برنزه چش آبی عاشقش می شه!بعدش یه مانع وجود داره که این مانع بعد یه بزن و بکش حسابی برداشته می شه و آخرشم که معلومه اینا به هم می رسن!

نشر چکاوک مال خانم فهیمه رحیمی ، نسرین ثامنی و زهرا اسدیه!هر کی کتاباشونو دوس داره می تونه ازینجا تهیه کنه!این غرفه زیاد هم شولوغ نیس!

تصادفی به یه انتشاراتی خوردیم که تموم رماناش ازین رمانای لمپن-شوتی بود!خلوت و بی صدا! فقط یه آقایی داش اون پشت چلوکباب می لمبوند!فروشنده ش طفلی دیپرس بود...تا رفتیم جلو شورو ع کرد به تبلیغ از یه آقای نویسنده!دهنمو باز کرد و گفتم:اه اه!مرد که نمی تونه رمان عشقولی بنویسه! یه دفه اون آقای چلوکبابیه ه برگشت یه نگاه تیز بهم انداخت که زبونم بند اومد!اون خانومه هم گفت: ایشون همون نویسنده هه ن!

واسه ناهاریه عالمه بوفه با غذاهای سرد و گرم و خوچمزه داره...خلاصه که گشنه نمی مونین!

کتاب نوشت:پارکینگ نمایشگاه کتاب تو مصلی بسته س و شده جاپارک موتور سوارا!پارکینگو بردن خیلی بالاتر! اما بهتره خودتون تو همون کوچه های اطراف جاپارک پیدا کنین،چون موقه برگشتن،جون آدم در می آد تا به پارکینگ برسه...

کتاب نوشت2:دوستم!گل صحرا رو برات خریدم...

نمایشگاه نوشت:بهتره وسط هفته برین نمایشگاه!چون حداقل جمعیت اونقدر نیس که هی هولتون بدن یا بهتون حمله کنن!

کتاب نوشت3 :اینم کتابایی که خریدم...امسال تو خریدن کتاب خیلی وسواس به خرج دادم...

نظرات 40 + ارسال نظر
sepideh شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 11:15 http://lahzehayesepid.blogsky.com/


سلام

همکار من رفته بود که واسه کتابخونه اداره کتابهای باحال (تخصصی) بگیره اما می‌گفت نمایشگاه اونقدر هم که می‌گفتن تعریفی نبوده و در کل راضی نبود!!

اما مثل اینکه تو خیلی راضی بودی ...

مثل اینکه امسال خیلی راضی نبودن

خوب موفق باشی امیدوارم بعد از خوندن کتابهات راضی باشی از انتخابشون

اگه پستو تا آخر خونده باشی،زیاد راضی نبودم!گفتم که خیلی وسواس به خرج دادم و بعضی کتابا مجوز چاپ نگرفته بودن!

خورشید شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 11:24

بابا نمایشگاه کتاب رو عشق هست خوش بحالت تو خیلی خیلی علاقه داری ولی من زیاد علاقه ندارم همین کتابهای اداره رو بخونم بسته دیگه

من مرده این تیکه هاتم!اما یکی دوتا کتاب هم بخونی بد نیس ها!

رها خانه سبز ما شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 12:26 http://www.hosnara26.blogfa.com

سلام عزیزم
خوش به حالتون که میتونید برید نمایشگاه من طبق معمول هر سال لیست کتاب های که میخواستم رو دادم داداشم که رفته نمایشگاه برام بگیره
ممنون بابت توضیحات خوبت درباره نمایشگاه
شاد و تندرست باشی

خواهچ می شه...امیدوارم مفید بوده باشه...

خورشید شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 12:45

خصوصی داری

گوش مروارید شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 13:08

خوش بحالتون منم دلم نماشگاه کتاب خواست
کلا من عاچق کتابم......
من آخرین بار دوسال پیش اومدم...امسال هم همسر قبلنا قول داده بود منو ببره ولی دیگه الان موقش نبود

چرا خوب؟شال و کلاه کن بیا!‌ حیفه! از دسش نده!

هلن شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 13:14

عزیززززززززم آی گل گفتی
که بعضی ها این جور جاها رو میرن فقط واسه علافی و انگولک

:)))))
خداییش دیگه!!

هلیا شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 13:28

نمی دونم چرا همه میرن نمایشگاه خب همون کتابهارو خیلی راحت از کتابفروشی طی سال میخریم دیگه به اون شلوغی و دردسر رفتن و ...نمیارزه.درسته یه تخفیف کوچیک داره اما خستگی و .. هم داره

آخه به زور می شه تو تهران کتاب فروشی پیدا کرد که همه کتابای ژانر مختلف رو داشته باشه!تو نمایشگاه همه جمن!
من که هر سال لذت می برم...آخه عاشق کتابای جدید و موضوعات جدیدو و نویسنده هام که می آن اونجا!

نازلی شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 13:33

سلام ممویی جونم
فکر کنم آخرین باری که نمایشگاه کتاب رفتم سال ۷۸ بود . فکر کنم که حال و هواش خوب باشه ولی من از جای شلوغ خیلی بدم میاد.

آره خوب! به نسبت شولوغ بود! اما با اینکه زیاد راضی نبودم، می ارزید!

نانازی بانو و آقا خرسی شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 14:13 http://www.nabat.blogfa.com


منم فردا مصورش کنم پستمو
می دونی من انتشاراتو هم پیدا نمی کردم. مثلن هستان. کتابای شل سیلور استاینو داشت ولی من پیداش نکردم. بر اساس حروف الفبا بود دیگه .
ماشینو هم که خوب گفتی. ما پارکینگ طبقاتی رسالت پارک کردیم. البته اون طرف ها یه کار دیگه هم داشتیم. که اجبارن باید پیاده میرفتیم

هستان که راهروی 26 به بعد بود دیگه! بر اساس حروف الفبا می تونستی راحت پیداش کنی...
شل سیلور استاین و می تونستی تو انتشارات ثالث هم پیدا کنی!تو ث بود!

شهریور شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 14:32 http://www.shahrevar.blogfa.com

دانشگاه ما هم قراره بچه ها رو ببره ولی من نمیرم
آخه امتحان دارم
جواب سوال منو نمی دی؟

جوابتو تو کامنتای پست قبل دادم عزیزم!

سحربانو شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 15:02 http://samo86.blogsky.com

چه توضیح مفیدی :) ممنون:)

خواهش می شه! تشریف بیارین تهرون در خدمت باشیم...

دناتا شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 15:48 http://donata.persianblog.ir/

مرسی از اطلاعاتت و عکسا عزیزم.. نمیدونم چرا با اینکه هر سال انقد از نحوه برگزاری نمایشگاه انتقاد میشه بازم سعی نمیکنن یکم بهترش کنن. انگار سال به سال داره پسرفت میکنه.
ولی با همه اینا من مطمئنم اگه تهران بودم هر سال میرفتم سر میزدم

مث من دیگه! منم با اینکه زیاد راضی هم نیستم همیشه سر می زنم...خیلی دوس دارم آخه...

یاسر شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 16:47 http://yasersat.blogsky.com

با سلام وبلاگ خوبی داری برای کسب اخرین اخبار از ماهواره ورسیور به وبلاگ من یه سری بزنید پیشاپیش ازتون ممنونم

یا خدا! الان گوشت ارشاد حمله می کنه!!

نیکا شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 16:55 http://man-you-who.blogfa.com/

خیلی گزارش خوبی ارائه کردی.. متشکرم ممو جون

خواهچ می شه!! دوستم!

VpnServ شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 18:25 http://www.3.vpnserv.us

آیا از وضعیت بد اینترنت کشور خسته شده اید ؟ آیا از فیلترینگ گسترده داخلی جانتان به لبتان رسیده است ؟ پس بد نیست چیزهایی در مورد "وی پی ان" بدانید . درواقع همان فیلترشکن خودمان که محدودیتی در استفاده نداشته و به هیچ وجه در کاهش سرعت اینترنت شما تاثیر گذار نیست . برای کسب اطلاعات بیشتر از سایت ما دیدن کنید

افسون شده شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 19:15

خیلی از ناشرای خوبو امسال ندیدم، مثلا کاروان، هرمس ... شایدم جاشون قر و قاطی بوده

نه! اتفاقا؛ همه چی به ترتیب حروف الفبا بود!!

بانو شنبه 18 اردیبهشت 1389 ساعت 22:52

احتمالا دوشنبه برم... می گن غرفه کودک اومده تو چادر و بیرون از شبستانه؟؟.. احتمالا همش اینجا پلاسم... آخه کتابهای کودک با حال تره...

کودک؟واسه نی نی گولوت می گی دیگه؟؟؟ :)))

به روایت یک زن یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 ساعت 02:04 http://khis.blogfa.com/

جای ما خالی

دقیقن!! ما جاتونو خالی کردیم....

بهناز یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 ساعت 11:17 http://bghahremani.blogfa.com/

ممو جونم بیا با هم یک قرار بذاریم من ازت کتاب قرض کنم
عاشق کتابمو عاشق آدمای کتاب خون
ولی اینقدر خوب توضیح دادی که غرق شادی شدم

خواهش می شه عزیزم...
اونم به روی چشم...

بهاره یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 ساعت 11:34 http://rouzmaregiha.blogsky.com

سلام ممو جونم
خوفی؟
دوستم عجب پست و گزارش باحالی نوشتی... هیچی رو از قلم نداختی ها دستت درد نکنه و خسته نباشی
5شنبه روز خوبی بود ولی ظاهرا خیلی شلوغ شده... منم امسال به نسبت پارسال خیلی کم کتاب خریدم پارسال تقریبا 20 تایی کتاب گرفتم ولی امسال همش 13 تا تونستم بخرم که از این 13 تا فعلا 3 تاشو تموم کردم و در حال خوندن چهارمی هستم
از کتابایی که عسکش و گذاشتی من رنگ گل نسترن و وانیل و شکلات و خوندم که از هر دوتاش خوشم اومد قشنگند به نظرم
از خودت مواظبت باش دوست جون:-*

خواهچ می شه دوس جون!!
باچه! اول می رم اونارو می خونم...حیف که دختر آذرو الان شورو کردم...

نانازی بانو و آقا خرسی یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 ساعت 11:35 http://www.nabat.blogfa.com

رمزمو به کسی نده لفن

چشم...

آلما یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 ساعت 11:44

مرسی دوستم
من موبایلم یه طرفه شده ببخشید جواب اس ام استو ندادم

عیبی نداره دوس جونم!!

رویا یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 ساعت 12:17 http://omideroya.persianblog.ir

واااااای چه همه اطلاعات داری درباره کتاااب...
خوش به حالت....

دلم رماااان خواست....
یه چی بگم من وقتی برای کتاب خوندم نزاشتم تویه این چند سالی که کار می کردم
الان میخوام برم رمان بخرم..........
شبها قبله خواب بخونم...........
خیلی نوشته هات سره ذوقم آورد....
برم یادداشت کنم کتابارو......
به نظرت برای اینکه تو ذوقم نخوره چیا رو بخرم.... قبلا خوندیشوناااا...

ممنونم عطره برنج

خواهش می کنم...بگو چه مدل کتابی می خوای بهت معرفی کنم...عزیزم..

جز تو تمومه دنیا پر یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 ساعت 12:47 http://u-r-mine.blogfa.com

سلام عزیزم.. از بلاگ گیتی اومدم اینجا .. نمایشگاه ما دو سال رفتیم البته تو دوستی و امسالم اگه بشه میریم.. خوشبه حالت چقد رمان خریدی..منم خیلی دوس دارم رمانو.. اون مذهبیه از همه باحالتر بود..میبوسمت..

خوش اومدی عزیزم...
ممنونم...

رویا یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 ساعت 12:59 http://omideroya.persianblog.ir

ممنون عزیزم که زود جوابمو دادی...

راستش رو بخوای دلم می خواد عاشقانه باشه ...
و یه چیزی باشه که بشه ازش چیز یاد گرفت.... همون نکته های زندگی توش باشه.....
بازم ممنون...

آرام-همخونه- تلافی-دوستت دارم نوشته رویا مردای-افسون سبز-مهرومهتاب-امشب- نوبت عاشقی-دختری در مه-به رنگ شب نوشته اعظم طیاری) و...
اگه صبر کنی یه پست در مورد تمام این کتابا می زارم و معرفیشون می کنم...تا هفته دیگه! خوبه؟

به روایت یک زن یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 ساعت 13:00 http://khis.blogfa.com/

همینجوری !

:دی

رویا یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 ساعت 15:31

خیلی لطف کردی عزیزم

خواهش می کنم خانومی...

ونوسی یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 ساعت 18:14

مرسی از اطلاع رسانیتون ممو خانوم
من پارسال با رضا فیاضی عکس انداختم

باریکلا ونوسی خانوم...با مام یه عکس یادگاری بگیر تورو خدا!!

گیسو بانو یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 ساعت 18:51

سلام عزیزم
منتازه وبلاگم روراهانداختم
امکانش هست تبادل لینک داشته باشیم؟
http://dastpokht.blogfa.com

حتمن عزیز دلم...حتمن!

سارا... خونه مهربونی ها... دوشنبه 20 اردیبهشت 1389 ساعت 07:48 http://www.khoneiema.persianblog.ir

همه کتابات معلوم نیست...نمی شه اسماشونو بزاری؟

تو یه پست واسه هفته دیگه می زارم....

ساینا!. دوشنبه 20 اردیبهشت 1389 ساعت 08:28

وای من عاشق حمزه لوم!.
تو هم کتابهاش خوندی!.
خیلی دوست داشتنی می نویسه

عزیزمممممممممم

انتشارات شادان هم که دیگه اخر انتشاراته!.
بیشترکتابهاش دارم!.

کتاب جدید داشت حمزه لو؟اخرین کتابش پارسال از نمایشگاه خریدم داستان زندگی مریم بود

از آن سوی ایینه رو می گی؟؟؟

ساینا!. دوشنبه 20 اردیبهشت 1389 ساعت 08:29

منم کتاب جدید تکین میخوام!.
اسم کتاب جدیدش چیه؟

نوبت عاشقی...
اون زندگی مریم نبوده! از آن سوی آیینه بوده عزیزم!!

ساینا!. دوشنبه 20 اردیبهشت 1389 ساعت 08:39

همخونه هم خیلی دوست داشتنی بود تا صبح خوندمش!.

فکر کنم من تو یه سبک کتاب بخونیم متنفرم از این فهیمه رحیمی و نسرین ثامنی و ر.اعتمادی و مودب پور!.

ماندانا مودب پور!.


معمولا کتابهای پیرزاد و حمزه لو ور میخونم
از خارجی ها هم کتابهای سیدنی شلدون و مری هینگز کلارک و جان گریشام کامل خوندم

ممنون واسه معرفی کتاب باید برم پیداش کنم
من یه بار یه سری از کتابهای تکین واسه دوستم کادو خریدم بعد که ازش خوشم امد رفتم واسه خودم خریدم
امادگاه بودیم با خواهر
بعد همه ی کتابهاش خریدم یه خانمه اونجا بود تعجب کرد ازم پرسید مگه می شناسیش منم گفتم خیلی کتابهاش دوست دارم
فروشنده گفت خانم حمزه لوه!.
وای اینقدر ذوق کردم همه کتابهام امضا کرد واسم!.

خوش به حالت!! تکین اون روز خیلی زود رفت!! کلاس گذاشت!!! :(((((
دقیقن! منم پیرزاد و خیلی دوست دارم...
سیمین شیردل و اعظم طیاری رو هم همینطور....
تو یه پست می خوام تمام کتابهای خوبو معرفی کنم ساینا جان!

سمیرا دوشنبه 20 اردیبهشت 1389 ساعت 09:44 http://samirasam.blogfa.com

سلام راستش نمیدونم از کجا رسیدم به وبلاگ شما ولی خوشحالم چون اطلاعات خوبی در مورد نمایشگاه نوشتید موفق باشید

خوش اومدی و موفق باشی...

zeynab دوشنبه 20 اردیبهشت 1389 ساعت 17:21

سلام دوست جون بازهم اومدم یه سلامی عرض کنم
منم دیروز رفتم نمایشگاه کلی خرید کردم خیلی خوشحالم ازاینکه کتابای مورد علاقمو جستم

خدارو شکر که جٌستی خواهر!!
می بینم که یه نفر پیدا شد که راضی باشه از نمایشگاه...

بانو دوشنبه 20 اردیبهشت 1389 ساعت 19:01 http://typesetlife.persianblog.ir

وای که امروز چقدر به یادت بودم..

جدی؟؟کجا بودی خواهر که به یادم بودی؟؟؟نمایشگاه کتاب؟
بوسسسسسسسسس!

رونالی سه‌شنبه 21 اردیبهشت 1389 ساعت 01:04 http://www.ronali.blogfa.com

من عاشق نوشته های فصیح و پیرزادم
هر دوشونو دوست دارم
رفتم تکین رو به نویسنده های محبوبم بیافزایم!!
ممو جونم خوش به حالته دم نمایشگاهی
با این بچه.....هی............

منم باهات موافقم...هردو عالی می نویسن...
آره! تکین رو هم اضافه کن!

نسیم سه‌شنبه 21 اردیبهشت 1389 ساعت 10:49 http://amarin.blogfa.com

سلامممممممممممممممم جیگر جان. ای بابا درسته که تا ع خیلی مونده اما خدا باب تقلب رو همیشه باز گذاشته:D
چه ÷ست تو÷ی گذاشتی از کتاب برم ببینم چیا هست توش.
5شمبه امتحان دارم. ایشالله اینبار قبول شم راحت شم.:*****************

ایشالا! نسیم جان! قابلی نداش!

سمیر سه‌شنبه 21 اردیبهشت 1389 ساعت 13:19

خیلی کتابای باحالی معرفی کردی. از توشون من زویا پیرزاد خوندم. چشمهایش رو خیلی سال پیش نصفشو خوندم که پشیمونم. بامداد خمار هم خیلی عالی بود. سیدنی شلدون هم که اشاره کردی ماهه. من یه عالمه از کتاباشو خوندم.

چه خوب!! زویا رو من خیلی دوس دارم+تکین!
چشمهایش تجدید چاپ شده!می تونی بخریش سمیر جان!

آلما چهارشنبه 22 اردیبهشت 1389 ساعت 08:39

تو این لیست کتابای ایرانیت به نظرم اینا رم اضافه کنی بد نباشه:
سنگی بر گوری(جلال) مدیر مدرسه(جلال)
باغ بلور و نوبت عاشقی(مخملبااااف)
۲۴ ساعت خواب و بیداری(صمد)
مجموعه آثار صمد
سهم من(نویسندشو نمیدونم اما موضوع خوب بود)


آره عزیزم!جلال و صمد بهرنگی رو دوس دارم اما خاصن و عامه پسند نیستن!سهم من رو هم خوندم اما فک نمی کنم هرکسی بپسندتش...اینجا اسم کتابایی رو آوردم که عامه پسند و زنونه ن!
بازم مرسی خانومی از تذکرت... بوس...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.