عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

یکریز و تند و ریز...

۵ شنبه بعدازظهر ساعت 6 وقت آرایشگاه داشتم برای مهمونی شب.کوچیکه(خواهر کوچیکم)چت کرده بود که منم می آم و می خوام یه تغییری بکنم تو این مهمونی.

من زودتر رفتم و تا اون به خودش بجنبه شده بود 7.کار من که تموم شد،کوچیکه نشست و شروع کرد به دستور دادن به آرایشگره که اینطوری کن و اونطوری کن!

حدود نیم ساعتی منتظر موندم،وقتی دیدم که کارش خیلی طول کشیده،با اینکه ماشین آورده بود تا باهم برگردیم،از آرایشگاه زدم بیرون.مسافت بین آرایشگاه تا خونه،حدود یک ربع بود.

همون موقه رگبار و باد شروع شد.من پیاده زیر رگبارمی دوئیدم و هر چن ثانیه یک بار صاعقه تمام آسمونو روشن می کرد و بعد صدای به هم خوردن ابرها،مو به تن آدم راست می کرد.هر لحظه حس می کردم،ممکنه صاعقه بزنه و در جا ماکتم کنه و بشم یه مموی تاکسودرمی شده!!

به خودم هی بدو بیراه می گفتم که چرا منتظر نموندم و موهام زیر بارون درب داغون شده و سرتا پام گٍلی!جلوی راهم،پر از چاله های پر آب و برگهای سبزی بود که به دست باد و بارون کنده شده بودند.

سرتاپام خیس خیس بود و داشتم از عصبانیت منفجر می شدم.بارون هم بی امان شلاق میزد.

پامو که گذاشتم تو خونه،جیغم در اومد!! جلوی آیینه،روسریمو که برداشتم،دیدم هیچ اتفاقی نیوفتاده!با اون همه بارون،موهام سرجاشه و تکون نخورده و لباسامم نه کثیف شده نه گلی!

بعد حس کردم چقدر سبک شدم...و یه حس عجیب و خوشایند اومد سراغم...

تا حالا زیر رعدو برق نمونده بودم و همیشه فقط از پشت شیشه صداش رو می شنیدم و بعضی موقه ها بهش دهن کجی هم می کردم.تا حالا اینقدر واضح و نزدیک برق صاعقه و تن رگبارو لمس نکرده بودم.

ازون شب تا حالا،صدای رعد و برق یه آرامش خاصی بهم می ده...

دیشب انگار تختم شه بود نئنو و صاعقه برام لالایی می خوند...

خیلی دلم می خواد امشبم رگبار بزنه و قطره های تگرگ و بارون خودشونو با تمام قدرت بکوبن به پنجره...

باز دلم می خواد بباره...اونم یکریز و تند و ریز...

                                              

نظرات 23 + ارسال نظر
حمیدرضا شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 10:14 http://www.TakClub.com

سلام دوست عزیز وبلاگ قشنگی داری اگه با تبادل لینک موافقی من رو با نام ★۩۞۩ تک کلوب دات کام ‌ ۩۞۩★
لینک کن و به من خبر بده تا لینکت کنم. برای حمایت از ما ، روی تبلیغات سمت چپ سایت (فروشگاه) کلیک کنید .

http://www.TakClub.com

ممنون

من حوصله ندارم....

نیکا شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 10:59 http://www.man-you-who.blogfa.com/

وای چه رعد و برقی بود.. این دعاها چیه تو میکنی من که دیشب نتونستم بخوابم چشام میسوزه

من که آروم خوابیدم...

من شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 11:41 http://minevisam123.blogfa.com/

والا چی بگم / بگم ببار یه مشکل دارم بگم نبار دل دوستم میشکنه
نه اینکه خدا ازم نظر خواسته .
باشه ببار ولی بی زحمت یه جوری ببار که مشکل دیشب تکرار نشه.

الهیییییییییییییییییی!چقدر تو مهربونییییییییییی!

خانومی شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 12:04 http://khanoomi.blogsky.com/

مطمئنی خیس نشده بودی؟؟
میشه مگه بابا جان

نوشتم که خیس خیس بودم!
فقط گلی نشده بودم!

می می شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 13:52

ناززززززززززززی
چه حس نابی

:))))

آلما شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 14:10

این چه حرفیه. قابلتو نداشت عزیزم

اختیار دارید...خیلی لطف کردی خانومییییییییییییی...

هلیا شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 14:24

منم خیس شدن زیر بارونو دوست دارم وای نه تو رعد و برق .میگم به اون خانم ارایشگره هم باید افرین گفت ها بابا ادم هرجا میره دو دقیقه نشده موهای ادم خراب میشه

آره والا!تافتش چسبش زیاد بید!!

نانازی بانو و آقا خرسی شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 15:18 http://www.nabat.blogfa.com

من فکر کردم آخرش می خوای بگی همه اون رعد و برقارو توی خواب دیدی!
از مهمونی چرا نگفتی؟

نه نانازی! خواب کجا بید!!
حالا یه تیکه شو براتون می ام!
راستش اتفاق خاصی تو مهمونی نیوفتاد که...

سلام قالب نو مبارک

ممنون یاسی...

ارتباط مستقیم با طبیعت همیشه زیباست.
اما ماها می ترسیم تیپمون خراب شه وگرنه یک لذتی داره وصف ناشدنی. که ما محرومیم ازش.

دقیقن!! خیلی حال کردم پریشب...خیلی...

افسون شده شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 16:36 http://afsoonshodeh.persianblog.ir

کاملا ملموس بود توصیفت آدم کلاااافه می شه

من که کلافه نشدم...اولش آره! ولی بعدش نه!

سحربانو شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 16:49 http://samo86.blogsky.com

من خیلی از رعد و برق می ترسم:(

من دیگه نمی ترسم...

سحر شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 19:30

ممو جون بیزحمت نظرقبلیمو تایید نکن.

چشم عزیزم...
حتما بهت سر می زنم...
خوشحال می شم...

گلابتون یکشنبه 22 فروردین 1389 ساعت 10:40 http://golabi-golabatoon.persianblog.ir/

کار خدا .... آدم حیرت میکنه!

اوهوم...:)))

Free2Upload.Com یکشنبه 22 فروردین 1389 ساعت 12:11 http://free2upload

با سلام
آیا دوست دارید تصاویر خود را، رایگان و برای همیشه آپلود نمایید؟
آیا می دانید تقریبا تمامی آپلود سنتر های دنیا، تصاویر شما را بعد از چند ماه حذف می کنند؟
سایت » Www.Free2Upload.com « با امکانات بیشتر و قوی تر دوباره راه اندازی شد!!
این بار با سرور اختصاصی و بسیار قدرتمند، همیشه آنلاین و ایمن!
برخی از قابلیت های این سایت شامل:
- آپلود رایگان و بی نهایت تصویر.
- ایجاد بی نهایت گالری.
- آپلود تصاویر بصورت خصوصی (Private) و عمومی (Public)
- نگهداری تصاویر شما برای همیشه
- قابلیت آپلود از سایر سرورها (جدید)
- پشتیبانی بسیاری از فرمت های رایج نظیر (JPEG, .JPG, .GIF, .PNG)
- پشتیبانی از تصاویر با حجم بالا.
- ساخت آدرس ها و کدهای مورد نیاز برای سایت ها و و بلاگ ها
- سرعت بسیار بالای سرور اختصاصی جدید و در دسترس بودن 99.99
- پشتیبان گیری روزانه بصورت رایگان (جدید)
و ...
منتظر حضور محترم شما هستیم
http://free2upload.com

اسم سایتتون سخته! بعدشم ما پیکوفایل داریم!!!
فعلا؛ نُچ!!

افسون شده یکشنبه 22 فروردین 1389 ساعت 13:28 http://afsoonshodeh.persianblog.ir

بازم بارون؟
بهار بهار بهاره
بهار اومد دوباره
فصل گل و بارونه
بلبل چه خوب می خونه
به به به
چه چه چه
داروگ هم خوب می خونه
قور قور قور
قور قور قور

چه خوب شعری گفتی ها!!
من منظورم چیز دیگه ای بود افسون جان! نه بارون!

جودی آبوت یکشنبه 22 فروردین 1389 ساعت 16:00 http://www.sudi-s.blogsky.com

خیلی بارون خوبی بود ولی دیگه آخریاش قاطی کرده بود گندشو درآورده بود سنگ پرت می کرد (کنایه از تگرگ)

:))))

کلوچه خانوم دوشنبه 23 فروردین 1389 ساعت 01:52

اومد دیگه! سدا هم که پر شد. زیادشم خوب نیست از چشم میوفته
تازگیا تند تند اپ میکنی

کمال همنشینه دیگه کولوچ!!تازگیا از آپای تو من عقب می مونم...

شاپرک دوشنبه 23 فروردین 1389 ساعت 11:35 http://www.iloveyou37.persianblog.ir

سلام ممویی من اومدم

خوش اومدییییییییییییییییی

بهاره دوشنبه 23 فروردین 1389 ساعت 15:41 http://rouzmaregiha.blogsky.com

وای ممو من از هیچی تو دنیا اندازه خیس شدن بدم نمیاد... دیگه اگه برم آرایشگاه و بعدش این اتفاقات هم برام بیفته که فکر کنم به مرز جنون برسم... ولی خوشحالم که موهات چیزیشون نشده بود و همونجور خوشگل مونده بودند...
چقدر آخرش رو قشنگ توصیف کردی
از خودت مواظبت باش دوست جون:-*

اما من خیلی دوس دارم اینطوری خیس شم دوست جون!!

لیندا سه‌شنبه 24 فروردین 1389 ساعت 09:10

هواشناسی که روز جمعه گفت شنبه و یکشنبه خبری نیس از بارون ولی از دو شنبه شب دوباره شروع میشه . امروزم که هوا واقعا ابریه و کمی هم بارید . به آرزوت میرسی ممویی

ایشالا..............

سمیر سه‌شنبه 24 فروردین 1389 ساعت 17:50

خصوصیه؟:دی

ونوسی چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 21:37

نظر من نیس؟
باز خوبه موهات خراب نشد وگرنه چه افتضاحی بودااااااااا

نه بابا! خرابم می شد خودم درستش می کردم!! همچینم افتضاح نبود!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.