خدایا!!این منم؟..
دمرو افتاده بر بالین چوبی...اشک_ خشکیده بر صورت...با شیارهای عمیق در ذهن...
خدایا!! این منم؟...
پریشان-مو بر پیشانی...بی حس و نابود...با چشمانی بر هم...
خدایا!! این منم؟...
لرزیده بر سرشاخه عمر...با بن بستی در مشت...لبهایی به هم فشرده...
...
این خود خود منم...