سلام به دوس جونای خودم...
تازه از سفر برگشتم... خوش گذشت : همه چی عالی بود:هوا زمین زندگی!
۲ تا هتل عوض کردیم: اولیش یه کلوپ قدیمی بود که تبدیل شده بود به هتل.
دومیش کنار ساحل بود و رویایی.
من به یه حقیقتی درین بین دست یافته ام: ابو تو مسافرتا خیلی خوب منو جمع می کنه! اگه اون نباشه من گیج می زنم و دور خودم می چرخم
یه جورایی بهش وابسته شدم.اولین سفری بود که من و ابو تنهای تنها بودیم و من بودم و دریا و ابو
مدیر هتل دومی خیلی سوژه خفنی بود: یه مرد ۴۵ ساله که همیشه خدا زنا با لهجه های مختلف رو موبایلش زنگ می زدن و با ناز و عشوه اتاق رزرو می کردن! (خلاصه از اون ببخشید ببخشید زن باره های خفن بود)
زندگی مشترک خیلی قشنگه! توصیه به مجردا که اینقده جفتک پرونی نکنن و سخت نگیرن و زودتر ازدواج کنن .
بازم می آم و از سفرم می نویسم .
فعلا!
جای قلم توانای شما در حرفه ای ترین جامعه مجازی ایرانی ها خالی ست...
عزیزم چقدر خوشحال شدم که بهت خوش گذشته . امیدوارم همیشه از زندگی در کنار همسرت راضی باشی . زودتر بیا و مفصل همه چیز رو تعریف کن .
منونم عزیزم.
حتمن!
به به! چه عکسی ! چه جاده ای!
خیلی بهت خوش گذشتا!
بهله آقای همسر ! به تو که خوش گذشت به من نگذره؟؟
یعنی همش ۲ روز مسافرت بودین ۲۱ رفتین و ۲۵ پست گذاشتی؟!!
نه عزیزم!
۴ روز مسافرت رفتیم! شمال از ۳ روز بیشتر خسته کننده می شه!
انشا الله همیشه شاد و خوشبخت باشی
دیدی گفتم اول یک دلخوریایی پبش میاد به دل نگیر بعدا همه بدب کمرنگ و خوبیا پر رنگ میشه
شاد باشید
آره راست گفتی خانومی!
تو هم شاد باشی دخملم!
چه منظره هایی
شمال همین منظره هاش زیباست
جه وب شیرینی
تا آخرش همین باشین ایشالا
ممنونم