عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

این ملت عجیب الخلقه سنبل خانی!

یه وقتایی با یه چیزایی برخورد می کنم که از تعجب خنده م می گیره...

اگر یک نفر بیاد تو یه جمعی از یه حرکتی(مثلا" اینکه باید با تندی جواب خوانواده شوهرو داد تمام و کمال!!) تعریف کنه،یه عده هستن که مدام تاییدش کنن: وای چقدر ماه گفتی...آفرین به تو! باریکلا...الهی قربون کلامت...گل گفتی آی گل گفتی! فدات بشم الهی (این "شین" فدات شم رو کشیده و غلیظ بخونید!)خلاصه هی مجیزشو می گن...

بعد درست برعکس وقتی تو یه جمع دیگه یه نفر دیگه بیاد از همون حرکت ایراد بگیره و انتقاد کنه،همون آدمهای تکراری گذشته شروع می کنن به تایید انتقاد این یکی: آره واقعا! راست گفتی...زشته! عیبه! آدم باید حرمت داشته باشه اونا بزرگترن...آدم باید شخصیت خودش رو حفظ کنه...دور و بر مسایل خاله زنکی نچرخه...و الی آخر...

بعضی وقتا برام خیلی جالبه! یه عده اصلا از خودشون ایده ای ندارن و باد هر طرفی بیاد می رن اونطرف!

مثل همین سن*بل خان سریال حلیم سلطان!! همیشه حزب باده و طرف قدرت...یه مدت برای ماهی د*وران خبر می برد و می آورد و دسیسه چینی می کرد علیه خرم!

جدیدا" پریده رفته طرف خرم و هی علیه خدی*جه و ماهی د*وران و عفیفه خاتون ،توطئه می کنه تا جایی که می خواست خدیجه رو بکشه...

واقعا می شه که آدم یه عقیده واحد داشته باشه و حداقل اونقدر بهش اعتقاد داشته باشه که بتونه ازش دفاع کنه!! نه اینکه هر کی هر چی گفت فقط همسرایی کنه و بره اونطرف...اراده داشتن و صاحبنظر بودن و نچسبیدن به عقاید این و اون واقعا خیلی چیز خوبیه...