عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

شبکه های اجتماعی...

همیشه از اینکه کسی توی زندگیم سر بکند و خاموش برود پی کارش خوشم نمی آمد...

چند وقتی بود یکی که خیلی کم و سن و سال بود و بقیه هم می شناختنش،آمده بود توی یکی از شبکه های اجتماعی که نمی گویم کدام است.کمی فعالیت کرد و وقتی اطمینان پیدا کرد به پیج من دست یافته غیبش زد.می دانستم از دور و بر آمار مرا دارد و دنبالم است تا ببیند چه می کنم...می نویسم نمی نویسم سا کتاب جدید دارم و در مورد بقیه چه فکری می کنم.

از یک دوست خیلی خوبم شنیده بودم که مشکل دارد...مشکل شخصی.با مادر و خواهر ناتنی اش!

اما خب این به من مربوط نمی شد! هر کسی یک جور بود دیگر...

بعد از چند وقت دیدم،دوز خود شیفتگی اش زد بالا! شروع کرد فتوی دادن برای این و آن.تو اینطوری باشی بهتر است! اینطور بنویسی بدتر است! فلانی عجب خر است!...بعد از آن حسی بهم می گفت می اید پستهای مرا می خواند دزدکی و بعد بی ردپایی می رود.

راستش را بخواهید اصلا خوشم نیامد!

اصلا!

دوست نداشتم کسی از من بیش از حدی که مجاز است چیزی بداند.

برای همین حذفش کردم.

گذاشتمش توی بلک لیست!

کمی برایم سخت بود اما واجب بود.

از اینکه سر توی زندگیم بکنند،خاموش و بعد بگویند نمی خوانند و نمی دانند و خودشان را بزنند به بی خبری،زیاد خوشم نمی آید...

حالا بعد از دو سه روز آمده شکایت که تو چرا اینکار را کردی...من که همیشه بودم...

رک و راست به او گفتم که حس می کردم دزدانه می خوانده و دید میزده و می رفته.برای همین بلک لیستش کرده ام.

دیگر چیزی نگفت...

نمی دانم من حدسم درست بود یا او حساب کار خودش را کرد؟

نظرات 7 + ارسال نظر
me پنج‌شنبه 21 خرداد 1394 ساعت 12:39 http://metoyou.blogfa.com

سلام چقدر دلم تنگ شده بود واست عزیزم..
۲۰ماهگی خوشگل خانومت مبارک..
بلاگفا خراب شده انقدر دلم واسه نوشتن تنگ شده که حد نداره..

نیلوفر جمعه 22 خرداد 1394 ساعت 18:51 http://www.niloufar700.persianblog.ir

سلام مموی عزیزم
دلم برای نوشته هات تنگ شده چقدر خوب شد که نوشتی
ماهگرد گل دختر نازت هم مبارک باشه. انشاله تولد 20 سالگیش.
منم یه روزی از این برخورد ها خیلی اذیت میشم
بعدش دیدم توی دنیا مجازی پر این رفتارهاست

قربونت برم عزیزم...زیاده متاسفانه...زیاد...

پیتی شنبه 23 خرداد 1394 ساعت 15:13

اون هلوی یه وجبی را گاز گاز کن لطفن! :)

قربونت برم....

مهسا شنبه 23 خرداد 1394 ساعت 23:36

سلام ممو جان امیدوارم خوب و سلامت باشی
فکر میکنم تو این زمونه خیلی نباید آدما رو جدی گرفت وگرنه رفتار و برخورد دیگران سوالای زیادی تو ذهن آدم بوجود میاره که واقعا ارزشی ذره ای درگیری ذهنی رو ندارن.
راستی عزیزم دونه برنج ناز شیشه شیر میخوره یا گرفتی ازش؟اگه گرفتی میشه راهشو بگی

آره...واقعا همینه...نه عزیزم! هنوز نه!

مونیکا یکشنبه 24 خرداد 1394 ساعت 22:03

سلام. امیدوارم خوب و سلامت باشید .من فکر می کنم تمام این بی اخلاقی ها به خاطر اینه که ارزش ها توی جامعه ی ما سقوط کرده و آدمها برای هیچی احترام قایل نیستن انگار...این مساله ی حریم شخصی هم که تو جامعه ما اصلا وجود نداره... ولی خوبه که علیرغم همه ی اینها ماندگارید هنوز... بودنتان و ماندنتان را سپاس....

ممنون عزیزم...

ترلان دوشنبه 25 خرداد 1394 ساعت 09:07 http://tarlancafe.persianblog.ir

آدم فضول رو باید دمش رو گرفت و از زندگی انداخت بیرون! هیچ کار دیگه ش هم نمیشه کرد... تنها راهش همینه!
پس اگه نسبت بهش حس خوبی نداشتی و از فضولیاش و سرک کشیدناش توی زندگی شخصیت اذیت می شدی بدون که بهترین کار رو کردی!!

بلیییی عزیزم! دقیقا همین کارو کردم! شوتش کردم بیرون از زندگیم...آیدین خان من خوبه؟ببوسش!

مهناز پنج‌شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 18:11 http://www.mahnaz-daneshjoo.blogsky.com

سلام ممو جون. امیدوارم در کنار خانواده و به خصوص دونه ی عزیز سلامت و شاد باشید و این اذیت های برخی انسان نماها زندگی شیرینتون رو خدشه دار نکنه. این همه کنجکاوی و سرک کشیدن در کار دیگران رو درک نمیکنم!به نظرم شما بهترین کار را کردید .
مشتاقانه در انتظار رمان بعدی شما هستیم :*


حتما اینجا اطلاع رسانی می کنم عزیزم...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.