رای من،حق من است!

این صفحه سیاسی نیست
و من نه راستیم و نه چپی
فقط از حقم استفاده می کنم
و انگشتم را جمعه روز آبی می کنم.
همان انگشتی که هشت سال پیش
آبی شد و خواست سبز بماند اما سرخ شد.
یادم‌ نمیرود که توی خیابانها می دویدم،فریاد میزدم و می گفتم:من رای دادم،پس کجاست؟
وقتی پدر همسایه مان را با تیر زدند،تشییع جنازه اش هیچ کس نبود!
درگیریهای سخت و روزهایی را که مرگ از خانه ها می ریخت بیرون هرگز از یاد نمیبرم.درختها را از ریشه کندند و یکی یکی خاکشان کردند.
یادم نمیرود که هشت سال ده نمکی شده بود اسطوره ی سینمای ایران و حالا اصغر فرهادیست که توی دنیا می تازد.
یادم هست وقتی توی خیابانهای انتالیا قدم میزدیم و خرید می کردیم و می گفتیم ایرانی هستیم،یکی انگشت شستش را به طرف پایین گرفت و گفت: احمدی؟ استوپید!نانسنس!
هنوز همه چیز همانقدر ملتهب و زنده جلوی چشمانم میرود و می آید.
تاریخ،تاریخ است،فقط یادمان باشد که چهار سال برای سفید کردن آن گنداب هشت ساله ای که اندازه ی صدسال عقبمان انداخت،کم است!
و من‌ می دانم‌ که همان سبزیم که امروز بنفش پوشیده ام.
۲۴/۲/۹۶

داستان کوتاهِ خفنِ من (اتوبوس)

دوستان گل و عزیزم...

ممنون میشم که برید روی این لینک و به من رای بدید.داستان کوتاهمه و امیدوارم خوشتون بیاد.

ممنونم از همه تون.عزیزید...

اینجا کلیک کنید.


سلام عزیزانممم! نمایشگاه کتاب تهران سال 96

سلام و صد سلام به عزیزان این وبلاگ

خیلی وقته اینجا سر نزدم.بالاخره کتابم از قلب کویر وارد نمایشگاه کتاب تهران شد.

من  به همراه کتاب جانم در غرفه نشر علی حضور خواهیم داشت!

مشتاقم که همه ی دوستان مجازیم رو ببینم از نزدیک و با هم عکس یادگاری بیندازیم و گپ و گفت داشته باشیم.نمیدونید بودنتون چقدر برام ارزشمنده! اینکه دوستان مجازیم رو پس از سالها ببینم و ببینم واقعا چه کسانی اینجا رو می خوندن قبلترها برایم هیجان انگیزه!

البته الان توی اینستاگرام خیلیها هستند که قبلا وبلاگ نویس بودند و فالو کردیم همدیگه رو.

روزهای حضور من در غرفه نشر علی : پنجشنبه 14 اردیبهشت 96 ساعت 3 بعدازظهر و پنجشنبه 21 اردیبهشت 96 ساعت 11 صبح در غرقه نشر علی حضور دارم.

آدرس غرفه: نمایشگاه بین المللی کتاب تهران،شهر آفتاب، سالن شماره ی دو ،راهروی 6،غرفه 916  نشر علی.

توی کانالم هم روش آسون برای رسیدن به شهر کتاب هست.فیلمه می تونه دانلودش کنید.کلی اطلاعات بهتون میده در مورد تاکسی و اتوبوس و اینها.

کانال تلگرامم:  @nfcafe

می دونم راه دوره و شاید کمی سخت باشه ولی مشتاق دیدار تک تکتون هستم به پاس روزهای خوب و دوستیهایی که با هم توی این وبلاگ داشتیم.

به امید دیدار.

نمایشگاه کتاب خوزستان سال 95

دوستان عزیزم...برای اهوازیها و خوزستانیهای گل و خونگرم یک خبر خوب دارم.

نشر علی با نمایشگاه کتاب آمده به اهواز شما.تا 12 بهمن هم در محل کیانپارس محل دایمی نمایشگاه استان دایره.

چاپ دوم از قلب کویر با 30 درصد تخفیف در غرفه ی نشر علی به فروش می رسد.

بشتابید و از خوندنش لذت ببرید.مطمئن باشید که پشیمون نمی شید.

هر کسی که خونده راضی بوده و کلی هم برام نقد و تشکر نوشته و عکس کتاب رو فرستاده.

موفق و موید باشید.این هم از اطلاع رسانی نمایشگاههای کل ایران برای خرید کتاب کویر.

پ.ن: دوستتون دارم.

آنهایی که رفتند...

 ان روز وقتی دخترم از مهد
امده خانه و بالا و پایین پرید
و گفت یک آتش نشان امده بود
پیشمان و ماشین اتش نشانی
ان پایین بود،و آقاهه من را بغل
کرد و از پنجره ماشین قرمز را نشانم
داد،نمی دانست که امروز  روز عزای
آنهاست...
وقتی با شعر می خواند صدو بیست و پنج
 نمی دانست که امروز صدوبیست
و پنج اتش گرفته.نمی دانست
که همیشه کوزه گر از کوزه شکسته
آب میخورد نمی دانست که انهایی
که مددکارند،خودشان امروز زیر آوارند.
امروز از من می پرسد صدوبیست و پنج مرده شده؟و من هر بار می گویم :نه!صدوبیست و پنج بهشتی شده...بهشتی...
نمیداند که من از دیماه می ترسم.
دیماههایی که هر سال می آیند و میروند
و خاطره ها را با خودشان می کنند و میبرند
و ادمها را میکشند زیر خاک و توی قبر.
شاید اگر بزرگتر بشود،بداند که یک ماهی
هست که شده ماه نحسیها و من دلم
میخواهد سی روزش را از تقویم خط
بزنم.
پ.ن:انقدر نگویید مردم فلانند و بیصارند! و هشتک گوساله ببندید به ریششان...که همین مردم ماییم...چرا نمی گویید که همین مردم دیروز جلوی مراکز انتقال خون غوغا کردند و خون دادند تا جانی را نجات دهند.
پ.ن ۲:درد را از هر طرف بخوانی درد می ماند...

#مهشاد_لسانی

پست کامل در اینستاگرام خودم

.

مقاله ی من در مورد ادبیات عامه پسند و جدی را در سایت هنرلند بخوانید!

سلام عزیزانممم

این هم مقاله ای که در مورد ادبیات عامه پسند و ادبیات جدی نوشته ام و در سایت معروف هنرلند نشر داده اند.

بخوانید عزیزان


اینجا

بعضیها...

بعضی وقتها بعضیها زیرپوستی مهربانند.
بعضیها یکجوری توی سایه اند اما مهربانیشان
از پشت دیوار هم‌ نمود دارد.
این سایه ها هستند اما عیان نیستند.
فقط میشود حسشان کرد.
مثل وقتی که چشمهایت را می بندی
و دست میکشی روی مخمل سبز جوانه های
ریز و کوچک روی پوستِ درخت.
مثل وقتی که چایت را با عسل شیرین می کنی
و چشمهایت را میبندی و سر میکشیش تا به آخر.
مثل حس روییدنی که توی هوای اسفند ماه پراکنده است و تو بهار را نمیبینی اما  میدانی که خواهد آمد.
بعضیها در پس دیوارند اما سایه شان پررنگ است.سایه شان سایه است.سایه ای که به وقت
آفتاب مثل چتر رویت می نشیند ،هوایت را دارد و تو نمیدانی
کی می آید و کی میرود...
 #مهشاد_لسانی
#دلنوشته_ها

امسال کریسمس قلبت را به چه کسی خواهی داد جورج؟

این رو یادتون هست؟همین پستی که درباره ی جورج مایکل خواننده ی محبوبم گذاشتم؟

باورم نمیشه که الان یک ماهه که رفته...درست شب کریسمس...اصلا انگار خاطره هامو کندن و بردن...

براش یک متن نوشتم که توی اینستا و کانالم هم هست:

امسال کریسمس قلبت را به چه کسی خواهی داد؟
جورج مایکل را از ان جهت دوست داشتم که یاداور خاطرات کودکی من است.همان وقتها که دایی شوهای او و مایکل جکسون و مدونا را می اورد خانه مان و می گذاشت توی ویدئوی تی سون که تازه خریده بودیم.همان وقتها که بین همکلاسیها مد شده بود توی جشن تولدها موهایمان را مثل او پوش بدهیم و چتریها را بالا بزنیم و فوکول درست کنیم. آن جوان چشم روشن موبلند که روی تاب بود و با انرژی می خواند و نگاهش یک جوری بود، اسطوره ی خیلی از دخترها بود.جورج مایکل بود که اهنگهای پرخاطره و حزن انگیز "ان شرلی" و "باخانمان " را برایمان خواند.صدای ساکسیفون اول اهنگ "زمزمه ی بی پروا" هنوز توی گوشم است.وقتی می خواند دیگر "نخواهم رقصید" نمی دانستم چرا دیگر نمیخواهد برقصد؟
وقتی می خواند "کریسمس سال پیش قلبم را به تو دادم و تو ان را برگرداندی،و  کریسمس امسال ان را به یک نفر خاص خواهم داد"،نمی دانستم در عین لطیف بودن ، خاص بودن و شاد بودن چرا انقدر تلخ است...
چرا همیشه از نرفتن،از اخرین کریسمس ،از خواب و از نرقصیدن می خواند...
به زندگی خصوصیش کاری ندارم که چه بود و چه گرایشاتی داشت...
فقط امروز سخت توی کودکیهایم غرقم و به این فکر می کنم که چه زود دیر میشود و خاطرات دور چه زود می میرند...
شاید یک روز ما باید برای رفتن اماده شویم...نمی دانم...
جورج مرده است اما برای من همان جوان قدبلند چهارشانه ی چشم روشن با انرژیست که صحنه را در کنسرتهایش می لرزاند... ؛
پ.ن:هی!جورج!امسال کریسمس قلبت را می خواهی به چه کسی بدهی؟؟؟

سلام سلام بر همراهان همیشگی و نمایشگاه کتاب بندرعباس سال 95

سلام عزیزان...

دوستتون دارم چون هنوز اینجا رو فراموش نکردید...دوستتون دارم چون هنوز بهم سر می زنید.

خبر دارید که چاپ اول از قلب کویر در عرض سه ماه تموم شده؟ و الان چاپ دومش اومده؟

چون ازم خواسته بودید که نمایشگاهها رو اطلاع رسانی کنم،گفتم بیام توی وبلاگ بگم.

خب نمی دونم کدوم یکی از عزیزان تو استان هرمزگان زندگی می کنن؟و یا توی بندرعباس! اما مفتخرم که بهتون خبر بدم نشر علی که کتاب بنده رو چاپ کرده،از 26 دی  تا 2 بهمن با نمایشگاه کتاب به استان هرمزگان تو بندرعباس اومده و چاپ دوم کویر رو داره تازه با 30 درصد تخفیف!!!

دوستان جنوبی خونگرم و عزیز،می تونید کویر رو از نشر علی و آرینا در نمایشگاه کتاب بندرعباس تهیه کنید.

آدرس: سه راه جانباز-محل دایمی نمایشگاه استان هرمزگان در بندرعباس.

غرفه نشر علی و آرینا و ماهین

بازدید از ساعت 9 صبح تا 2  بعدازظهر و از ساعت 4 بعدازظهر تا 9 شب ه.

این هم غرفه ی نشر علی و آرینا و ماهین در نمایشگاه کتاب بندرعباس سال 95.

دوستتون دارم و به همراهیتون مفتخرم....

پریسا حانم!

سلام بر پریسای عزیزم...ممنون از تبریک خالصانه ت عزیز دلم.

پیغامت رو دریافت کردم.

خانومی باید شهرت رو دقیق بهم اطلاع بدی تا با نشر هماهنگ کنم برای فرستادن کتاب.اونها خودشون ارسال به خارج از کشور دارن.برات ایمیل زدم با ایمیلی که به اسم خودمه.چک کن حتما.

دوستان عزیزی که آدرس کتابفروشیهایی که از قلب کویر رو دارند رو خواسته بودند،به این لیست توجه کنند.

چاپ اول "از قلب کویر" رو به اتمام است.زودتر دست به کار شوید تا تمام نشده.

#لیست_جدید
#کتابفروشیها
#از_قلب_کویر
لیست جدید کتابفروشهایی که رمان #از_قلب_کویر نوشته #خانم_لسانی را قطعا و حتما دارند :
چاپ اول "از قلب کویر" رو به اتمام است.زودتر دست به کار شوید تا تمام نشده.
#لیست_جدید
#کتابفروشیها
#از_قلب_کویر

لیست جدید کتابفروشهایی که رمان #از_قلب_کویر نوشته #خانم_لسانی را قطعا و حتما دارند :
#تهران: کانون کتاب صادقیه ( ادرس:کامرانیه)،
 کتابفروشی نیما(آدرس:دولت ،سر چهارراه قنات)
کتابفروشی اردوان (آدرس:دیباجی جنوبی)
شهرکتاب ابن سینا (آدرس: شهرک غرب رو به روی بیمارستان بهمن،خیابان ایران زمین)،
کتابفروشی گاج (سر شهر آرا،بعد از پل جلال آل احمد،نبش پل عابر پیاده)
شهرکتاب گلدیس (پاساژ گلدیس،فلکه دوم صادقیه)
#کرج: #فروشگاه_بهمن (آدرس: ۴۵ متری گلشهر خیابان درختی)
#اهواز: کتابفروشی #مهام و کتابفروشی #رشد
#رشت : بدر_رشت
 #مشهد: #پارس_کتاب و  #علامه_شهر_کتاب و  #کتابفروشی_غفرانی(پارس کتاب و علامه به روزتر از بقیه هستند)
#تبریز : #کتابفروشی_نوشاد

شیراز: مرکز پخش کتاب شیراز خیابان ،بلوار بعثت

#بندرعباس: کتاب شهر خیابان آزادگان


چنانچه کتاب را پیدا نکردید آن را از #کتابفروشی_جمعه بخواهید.با یک پیغام توی تلگرام آن را با  قیمتی مناسب  برای شما پست خواهد کرد.اقای افضلی در کتابفروشی جمعه بسیار قابل اطمینانند و بارها از ایشان خرید شده است.شماره تلفن کتابفروشی و آقای افضلی:


09384635406
و یا از #شهرکتاب_آنلاین که بهترین و مطمئنترین روش است، سفارش دهید