Lost

یه چن سالیه،یعنی دقیقن از وقتی من یه کم به خودم اومدم و به اطرافم دقیقتر شدم،اشیا و وسایلی که خیلی دوسشون دارم و برام خیلی عزیزن،گم و گور می شن...کلن من آدم مرتبی هستم و حواسم خیلی جمعه!حافظه م خیلی خوبه و دقیق یادم می آد چیو کجا گذاشتم...

اولاش دونه هی جا به جاشون می کرد،مثلا" گردنبندای منو  از رو میز آرایش ور می داش می زاش تو دراور و قفل می کرد و کلیدشم قورت می داد! یا وقتی یه چیزی می خریدم و کنار می زاشتم و مدتها سراغش نمی رفتم،می دیدم نیست و نابود شده! تو گویی مانند قطره های بخار شده و به هوا رفته است!

ازون موقه هر چی گم می شه می ندازم تقصیر دونه!چون سابقه دار شده!آخه چن دفه دفترچه قصه و شعر منو داده بود به نون خشکی...یا بازی دبرنا و کوله پشتی کوهنوردی مو عیدیه گذاشته بود دم در،کاسه بشقابی ببره تا جا باز شه!

اما اخیرا" از بس که من جیغ و داد کردم،دیگه دس به وسایل من نمی زنه!اما باز اشیای قیمتیم گم می شن!یه لنگه گوشواره طلام که ابو واسه تولدم خریده بود،گردنبند نقره م که خیلی دوسش داشتم و 10 سال بود گردنم بود...یه بلوز خوشگل که واسم کادو آورده بودن و من گذاشته بودم تو مهمونی نوش نوش بپوشمش،انگشتر طلا م و الی آخر...!! البته یکی دوتاشون پیدا شدن! انگشتر طلا م که تو خونه قبلیمون 7 سال پیش پشت تختم گم شد و بعد تو این خونه جدیده تو کیف آرایشم پیدا شد!اونم چه جوری؟زخم و زیلی و کثیف!نگینشم افتاده بود!

حالا جدیدن کتاب گم می کنم! اونم چه کتابی رو! نایابترین و آخرین اثر تکین حمزه لو،نوبت عاشقی!!!که بنده گذاشته بودمش آخر همه بخونم و هر روز که از بغلش رد می شدم،یه حظ غریبی می بردم از نگاه کردن به جلد خوشگل و سبزش!!یکشنبه ای بعد مدتها رفتم سراغ کارتن کتابای نخوندم...هرچی گشتم پیداش نکردم!ای گریه کردم!آی زار زدم من واسه این کتاب!آی نوحه خوندم واسش!دونه می گه:همین دورو براس!پا نداشته که در بره...شاید به کسی دادیش که بخونه!

منم که رو کتابام حساسم شدید!!عمرن یه کتاب نخونده دس کسی بدم!یعنی بفهمم کسی از من امانت گرفته ،دادتش به یکی دیگه،ناخونا و دندونام تیز می شه و بوی خون می پیچه تو دماغم!

خلاصه به قول یکی از دوس جونا اون اسمشو نیاری که اشیای قیمتیمو بر می داشته و بعد یه هو می آورده می زاشته سرجاش عجب کتابخون و فهیم شده یه دفه!!

هاکی رو مٌخ!

وقتی می آد تو جمع ما همیشه خدا ُیا تازه از انگلیس برگشته ذات الریه کرده،یا تو فرانسه بوده،چپه شده ، یا تو جزایر گور به گوری سوخته یا ماشین ایکس۵۰۰ خریده!

من نمی دونم چرا این دختره هر چی ساعت مچی می خره،بالای 1 تومنه و همه شم از صدف اصل درست شده!

مثلا" همه ما داریم در مورد بچه یکی از دوستا صحبت می کنیم،می پره وسط و می گه:تو فرانسه که بودم،یه بچه هایی داشت!مث کارت پستال!

داریم در مورد هیکل حرف می زنیم،باز پابرهنه خودشو می ندازه وسط و می گه:تو انگلیس که بودیم همه مانکن بودن! ما کف و خونمون قاطی شده بود!

تا داریم واسه مسافرت دسته جمعی برنامه ریزی می کنیم و مثلا" یه زمانیو تعیین می کنیم واسه مسافرت تابستونی دوستانه،یه قر به سر و گردنش می ده و می گه:ما که اون موقه روسیه ایم!!نیستیم!!

یه چیز جدید دست من و این و اون می بینه، با یه حالت خیلی شیکی دماغشو بالا می کشه و می گه:این که چیزی نیس!من بهترشو دارم!

ما که تا حالا ندیدیم این یه جعبه شکلات دستش بگیره بیاد مثلا" بگه:اینو از جزایر بوق بوق آوردم!!

یکی دیگه هم تو جمع هست که خیلی از این تاثیر گرفته...اونم 24 ساعته در مورد کلاسای من می پرسه و یه سری چاخان تحویلم می ده:

هنوز کلاس رقص می ری؟مربی رقص من برام شکلات می آره!این دفه برام از آلمان یه میمون سخن گو آورده!!

(مربی ای که بالای 50 باشه و از رقصش بخواد پول در آره ،اصن می دونه آلمانو با الف با کلا می نویسن یا بی کلا؟)

یعنی رسمن همه رو با خاک یکی کرده با این همه اخلاص!

تازگیا هیش کی به اون اولیه محل نمی ده و تا می آد حرف از این ور و اونور بزنه،همه روشونو می کنن اونور و با هم حرف می زنن و بهش شٌتٌرمحلی می کنن!اما باز از رو نمی ره که!...یقه منو می گیره و می گه:ببین!شنفتی چی گفتم؟مـــــــــــــن دارمــــــــــــــ مــــــــــــــــی رم ماکائـــــــــــــوی چیــــــــــــن!! گرفتی؟

اونوخ دیگه من چی دارم که به این آدم بگم؟اصن حرفی می مونه؟

همیشه هم پای ثابت جمع ه و نشد یه دفه رو مُخ ما هاکی بازی نکنه و نیاد!تا می ریم تا وارد جمع می شیم،می بینیم جلوتر از همه،آرایش کرده و ترگُل ورگُل نشسته و یکی ازون لبخندای مسخره ش رو تحویل می ده!

رو که نیس!چرک سر زانوی بچه دماغوی سرکوچه پٌشتیه!!

ببینم یکی نیس بیاد این بی شوهرو بگیره ما از دسش خلاص شیم؟؟

آهای! آقایون خاموش سایلنت نژاد،یه دوست بالای 30 ندارین که عین کوروکودیل رو مخ شما هاکی بره و به این دختره بخوره؟

باحالی آمارو دارین؟؟

چه جالب!همین الان دیدم! 6 تا 1 با هم! 

آمار 6 تا یکیتو بخورم وبگذر!!


برنج خورده ها:۱۱۱۱۱۱

خلاصه آمار سایت
بازدید امروز: 61
بازدید دیروز: 253
افراد آنلاین: 6
بازدید کل: 80183


فیلم خری

مکـــــــــــــــــــــــــــــان: دی وی دی فروشی درندشت قًد مهدیه تهران!


ممو:آقا بربادرفته رو دارین؟

فروشنده فنقل شوتیانا: چی؟نه! نداریم!

اون یکی فروشنده خنگولیانا:خانوم ما فیلمای ایرانی نداریم!

ممو:هاین؟این ایرانی نیس که! آم*ریکایی قدیمیه! ویوین لی و کلارک گیبل توش بازی می کنناااااااا !همون اسکارلت!

فروشنده فتقل شوتیانا:آهان!‌ گان وید وید و می گین؟

ممو:آره بابا! همونی که شما میگیو می خوام!‌ (ممو تو دلش: من مرده اون انگلیسی سلیستم!‌چه فخریم می فروشه که بلته!)

فروشنده خنگولیانا: فنقل!‌گان وید وید و واسه این خانوم رایت کن!

ممو: آقا این ؛گان ویث د ویند؛ که می گین همون بر باد رفته س به خدا!حالا ؛رام کردن زن سرکش؛ ریچارد برتون  و ؛اتوبوسی به نام هوس؛ مارلون براندو رو چی؟اونارم دارین؟

خنگولیانا:خانوم ما فارسیاشو بلت نیستیم!‌فقط اسمارو به انگلیسی بلتیم!‌انگلیسیشو بگین!

ممو: یه کاغذ بدین بنویسمشون!

خنگولیانا:نه! لازم نیس!همینطوری بگین من سرچ می کنم...

ممو: دٍ بیا!‌بابا چقدر کًل کًل می کنین آخه! یه دو تا فیلم خواستیمااااااااااااااااااااااااا!

فنقل خان:اینا قدیمین!ما ندیدمشون!به درد نمی خورن که!

ممو:چی؟نیمی از عمرت بر فنا!هر کدومشون یه شاهکارن و حداقل 10 تا اسکار بردن!

بعدن نوش:یعنی من کشته مرده تیپ خفن این مارلون براندو اماااااااااااا! واقعن هر کدوم ازین هنرپیشه های قدیمی و اونایی که عکسشون اون بالاس،تک بودن و وقتی مٌردن،مثلشون دیگه نیومد و هرگز نخواهد آمد!(البته الیزابت تیلور هنوز زنده س لامصب!!)

مًلًنگ خاتون!

زمان:

بعد مهمونی،ساعت 2  شب.

موقعیت:

همه پنچر و له و لورده و با مانتو و روسری افقی روی مبل،آماده حرکت به سمت خونه.(البته یکی باید با کاردک و خاک انداز جمعمون کنه از رو مبل!)

دونه:ای وای!!خاک به سرم!منو ببین داشتم همینجوری بی مانتو می رفتم تو کوچه!

مادرجان ببو:اینکه چیزی نیس!من یه دفه چن روز پیشا،تا سوپری بی روسری و مانتو رفتم .خریدمم کردم.رسیدم تو خونه و از جلوی آینه تو هال که رد شدم،دیدم هیچی تنم نیس!

ماها که همه از خواب پریدیم و صاف تو جامون نشستیم،و انگار بهمون صاعقه اصابت کرده:

باغ کتاب-قسمت دوم

خوب خوب!می بینم که همه منتظرن!

2.رمانهای عشقولی-اجتماعی-خارجی معاصر

لیلین پیک:

اول از همه رویای روی تپه رو بهتون معرفی می کنم.اثر لیلن پیک.تاثیرگذار و زیباس.لج و لج بازی خارجکی ندیدن؟خوب...تو این کتاب بخونین دیگه!!

یاغی عشق:این کتاب هم تاثیرگزاره و هم جذاب. تموم حالات روحی و اجزای درونی یک زن رو تشریح کرده.خوندنش رو به خانومای متاهل و غیر متاهل توصیه می کنم.

دخترمریلین:این کتاب نوشته خانم پمبرلتون نویسنده آمریکاییه که خیلی شبیه پرنده خارزاره.به زندگی دختری زیبا می پردازه که فرزند گمنام و پنهان مریلین مونرو هنرپیشه هالی وود و جان اف کندیه که عاشق کشیش زیبایی می شه که ممنوع الازدواجه!

.ترجمه ش عالی بود. حتمن بخونینش.


ناشر این رمانها هم انتشارات لیوسا و درسا ست.

۳.رمانهای خاص قرن 19 و 20.

ویرجینیا وولف:

خیلی ها کتاباش رو دوس ندارن.اما این خانوم یکی از طلایه داران سبک استریم آف کانشسنس (stream of conciusness) یا جریان سیال ذهن،قرن 19 و 20 ه.تو این نوع نوشتن داستان بیشتر تو ذهن راوی و قهرمان داستان می گذره.و راوی با خودش فکر می کنه و حرف می زنه و به اصطلاح مانالوگ داره.

به سوی فانوس دریایی:یکی از بهترینهای ویرجینیا وولفه و آخرش به این حقیقت ختم می شه که همیشه اون چیزی که تو ذهنت می سازی با واقعیت خیلی تفاوت داره.

ویرجینیا وولف یه جمله معروف داره که می گه:زندگی بدون استرس و سختی اصلا" زندگی نیست...

واسه ادامه ش برین رو بقیه ش



ادامه مطلب ...

باغ کتاب-قسمت اول

دیدم تعداد کتاب خونا زیاد شدن،گفتم بیام یه سری کتاب بهتون معرفی کنم تا مستفیض شین حسابی.

عنوان این کتابهایی که اینجا می آن،می شه گفت تقریبا" جز بهترینهای ژانر خودشون هستن.حالا ممکنه بعضیا بهتر و بعضیا ضعیفتر باشن.در کنار هر کدومشون،توضیح کوتاهی اومده و حدالامکان توصیه شده.نظرات من سلیقه ایه اما اکثریت کسانی که این رمانها رو خوندن با من هم عقیدن.دیگه نمی دونم!!


۱.ژانر عشقولی-اجتماعی- خاص رمان ایرانی

پی اس عٌلیا:یادم رفت بهترین رمان قبل از ا*نقلاب رو معرفی کنم...

بزرگ علوی:

چشمهایش:این رمان یکی از بهترینهای ژانر خودش هس.بزرگ علوی کتابهای دیگه ای هم به نام گیله مرد و میرزا داره اما این یکی یه شاهکاره...به خانومها و آقایونی که نخوندن،توصیه می کنم که از دسش ندن.چون واقعن به وقت صرف کردن می ارزه.داستان روند پرکششی داره و بزرگ علوی تو این رمان" رو" بازی نکرده!یعنی همه چی رو لو نداده.پشت پرده یه عشق باورنکردنی نهفته...خوب!بسه دیگه!برین بخرین و بخونینش...البته بدون سانسورشو بخونینااااااااااااااااااا!حیفه!

از نویسنده مورد علاقه م تکین حمزه لو شروع می کنم:

افسون سبز:تمی اجتماعی-عشقی داره که کمی بیدار کننده س.اتفاقهای داستان خیلی واقعی هستن و ممکنه برای هر کسی رخ بده.این کتاب یکی از بهترینهای تکین حمزه لوئه و خوندنش رو به دخملای جوونی که قصد ازدواج با موقعیتهای آنچنانی رو دارن،توصیه می کنم.

بعد از او:تمی عشقی داره.داستان در دوران جنگ ایران اتفاق می افته و در مورد زنی زیباس که با تبعات جنگ و علی رغم میلش مجبوره که به زندگیش ادامه بده.نثر نویسنده پرکشش و جذابه.

ادامه مطلب ...

نادعلی

مکان:مهمونی فامیلی

کی:نوش نوش

در حال: گشتن کیفش واسه پیدا کردن بادبزن

چی می شه؟ دعای نادعلی نوش نوش از کیفش می افته بیرون!(حالا بیکار بودی تو کیف مهمونیت نادعلی بزاری نوش نوشی که حرف دراز کنن برات این هوا؟؟)

زن فامیل شوهر نوش نوش که هم سن و سال خود نوش نوشه:وا؟نوش نوش جان!نادعلی داری تو کیفت؟

نوش نوش:آره! چطور مگه؟

زن فامیل:خوب همینا رو خوندی که حامی اومد گرفتت دیگه!

نوش نوش:یادت نمی آد؟از تو گرفتمش دیگه!همون دعاییه که تو هم واسه قبضه کردن سیبیل خان خونده بودی دیگه!

اخلاقهای خوشگل مردها...

 من به زور می خوام خودمو تو یه بازی وبلاگی بچپونم!

اخلاقهایی که شما در مورد مردان دوست ندارید!قابل توجه آقایون سایلنتی که اینجا رو می خونن!برا آینده تون خوبه!!

۱.همه شون  گلن! بر منکرش لعنت!ما کی گفتیم که اخلاق بد دارن؟؟

۲.جسارت نباشه ها اما آقایون یه نموره خودخواهن! همه چیو اول واسه خودشون می خوان بعد زنشون...

۳.گوینده های خوبی هستن اما شنونده های خوبی نیستن!انتظار دارن که زنشون حرفاشونو مو به مو گوش بده،اما به حرف خانوم که میرسه ،یا می پرن وسط حرفش یا می زنن کانال  دوی تلویزیون!

۴.بد مریضن! یعنی وقتی مریض می شن،دنیا باید بسیج شه و ازشون پرستاری کنه تا انگشت شصت پاشون یه وخ ساییدگی پیدا نکنه!

۵.ماماناشونو بیش از حد دوس دارن! بعضی وقتا قادر نیستن که بین زندگی مشترکشون و خونواده شون تعادل برقرار کنن و مدیریت کنن!

۶. حرف گوش نکنن.اگه خوان یه کاری رو شورو کنن که واسه شون ضرر داشته باشه،به حرف خانوم  گوش نمی دن و در نتیجه با سر می رن تو دیفال و تازه اونوقته که به حرف خانوما می رسن!

۷.فرزند پسرو زیاد دوس دارن واسه اینکه یه وخ نسلشون منقطع نشه و نپکه!!

۸.اکثرشون ابراز احساسات بلت نیستن! مثلا" به جای عزیزم از لفظ ضعیفه استفاده می کنن و اصلا" نمی دونن قربون صدقه با "خ" دسته دار نوشته می شه یا عین غین!

۹.اگه یه روز از یه چیزی ناراحن بشن،تا 2 هفته یادشون می مونه و تا تلافی نکن،سر آروم به بالین نمی زارن!

۱۰.اگه سنگم از آسمون بباره،محاله دنبالت بیان! می گن آژانس بگیر بیا!مگه من راننده تو ام؟

۱۱.تو غیبت نامبر وانن!اگه بتونن تا صب کله پاچه این و اونو بار می زارن!اونوخ اسم خانوما بد در رفته!

مرد نوشت:خلاصه هرچی بگم کم گفتم!

زن نوشت:همه شون سر و ته....چی داداش؟؟ یه تیکه جواهرن!!

همه نوشت:حالا همه تون دعوتین تا بازی کنین!

دنده عقب...

مکان:شرکت

در حال:خاروندن سر و با قطره های بارون یکی از وبلاگا بازی کردن

تلفن وصل می شه به اتاق من!


طرف که صداش از ته چاه درمیآد:من از مرکز آمارگیری رادیو تلویزیون زنگ می زنم!چن تا سوال داشتم.مایلید شرکت کنید؟

ممو در حالی که گیج می زنه:بعله! بفرمایید!

طرف:اخبار رادیو و تلویزیونو گوش می کنین؟

ممو در حالی که داره عق می زنه:بعله!

طرف:فک می کنید تا چه حد درس باشه؟

ممو:همه ش درسته!مو لا درزش نمی ره جون شما!

طرف:از کانالهای بین المللی استفاده می کنید؟

ممو:کی ؟من؟خیر!!!

طرف:کدامیک ازین مجری های تلویزیونی رو می شناسید؟ستا*ره درخ**شش،بهنو*د م*کری و...؟

ممو:هاین؟اینا مگه مجرین؟

طرف: شما مگه ماهپاره ندارین؟

ممو:این حرفا چیه آقا ؟زبونتو گاز بگیر! استغفرالله!معصیت داره!

طرف:تحصیلاتتون؟

ممو:اونش به شما ربطی نداره!()

طرف:چقدر از اینترنت استفاده می کنید؟

ممو:ماهی یه بار!

طرف:شاغلین؟

ممو:بعله! اما نت نداریم!

طرف:نظرتون در مورد کشورهای آ*مریکا و ان*گلیس چیه؟

ممو:ای به گور پدر هردوشون!در مورد بلاد کفر با من حرف نزنید آقا!

طرف:در مورد روسیه و چین چطور؟

ممو در حالیکه می خواد گوشی رو تو سر طرف خورد کنه:عالین آقا!یه ولا*دمیر پو*تین می گم،10 تا از دهنم درمی آد! 

طرف:فک می کنین نظام داره در جهت درستی حرکت می کنه؟

ممو:بر منکرش لعنت!!

طرف:شما در مورد ح*کومت فعلی نظرتون چیه؟

ممو: بی نظرم!کلن نظر داشتن به چیزی گناه کبیره س!

طرف:دوس دارید در نظرسنجی های بعدی شرکت کنید؟

ممو:خیر!!!

پینوش:خیلی خوب!!باشه بابا!! حالا همه جوابای بالا رو برعکس کنین!!