سلام و صد سلام به عزیزان این وبلاگ
خیلی وقته اینجا سر نزدم.بالاخره کتابم از قلب کویر وارد نمایشگاه کتاب تهران شد.
من به همراه کتاب جانم در غرفه نشر علی حضور خواهیم داشت!
مشتاقم که همه ی دوستان مجازیم رو ببینم از نزدیک و با هم عکس یادگاری بیندازیم و گپ و گفت داشته باشیم.نمیدونید بودنتون چقدر برام ارزشمنده! اینکه دوستان مجازیم رو پس از سالها ببینم و ببینم واقعا چه کسانی اینجا رو می خوندن قبلترها برایم هیجان انگیزه!
البته الان توی اینستاگرام خیلیها هستند که قبلا وبلاگ نویس بودند و فالو کردیم همدیگه رو.
روزهای حضور من در غرفه نشر علی : پنجشنبه 14 اردیبهشت 96 ساعت 3 بعدازظهر و پنجشنبه 21 اردیبهشت 96 ساعت 11 صبح در غرقه نشر علی حضور دارم.
آدرس غرفه: نمایشگاه بین المللی کتاب تهران،شهر آفتاب، سالن شماره ی دو ،راهروی 6،غرفه 916 نشر علی.
توی کانالم هم روش آسون برای رسیدن به شهر کتاب هست.فیلمه می تونه دانلودش کنید.کلی اطلاعات بهتون میده در مورد تاکسی و اتوبوس و اینها.
کانال تلگرامم: @nfcafe
می دونم راه دوره و شاید کمی سخت باشه ولی مشتاق دیدار تک تکتون هستم به پاس روزهای خوب و دوستیهایی که با هم توی این وبلاگ داشتیم.
به امید دیدار.
سلام عزیزانممم
این هم مقاله ای که در مورد ادبیات عامه پسند و ادبیات جدی نوشته ام و در سایت معروف هنرلند نشر داده اند.
بخوانید عزیزان
سلام عزیزان...
دوستتون دارم چون هنوز اینجا رو فراموش نکردید...دوستتون دارم چون هنوز بهم سر می زنید.
خبر دارید که چاپ اول از قلب کویر در عرض سه ماه تموم شده؟ و الان چاپ دومش اومده؟
چون ازم خواسته بودید که نمایشگاهها رو اطلاع رسانی کنم،گفتم بیام توی وبلاگ بگم.
خب نمی دونم کدوم یکی از عزیزان تو استان هرمزگان زندگی می کنن؟و یا توی بندرعباس! اما مفتخرم که بهتون خبر بدم نشر علی که کتاب بنده رو چاپ کرده،از 26 دی تا 2 بهمن با نمایشگاه کتاب به استان هرمزگان تو بندرعباس اومده و چاپ دوم کویر رو داره تازه با 30 درصد تخفیف!!!
دوستان جنوبی خونگرم و عزیز،می تونید کویر رو از نشر علی و آرینا در نمایشگاه کتاب بندرعباس تهیه کنید.
آدرس: سه راه جانباز-محل دایمی نمایشگاه استان هرمزگان در بندرعباس.
غرفه نشر علی و آرینا و ماهین
بازدید از ساعت 9 صبح تا 2 بعدازظهر و از ساعت 4 بعدازظهر تا 9 شب ه.
این هم غرفه ی نشر علی و آرینا و ماهین در نمایشگاه کتاب بندرعباس سال 95.
دوستتون دارم و به همراهیتون مفتخرم....
سلام دوستان عزیزم...
خوبید؟یکی از دوستان یک ماه پیش برام یه پیغام گذاشته بود.
نوشته بود،اینجا رو فراموش نکنید،هستند کسانیکه که هنوز به اینجا سر می زنند و به یاد شمان.
یکی دیگه از دوستان نوشته بود برام:دلم برات تنگ شده...کجایی؟
چند تا پیغام محبت آمیز دیگه هم داشتم.واقعا ممنونم از این همه مهر و محبت.از اینکه اینجا با وجود اینکه آپ نمیشه، هنوز که هنوزه 300 تا بازدید کننده داره و فراموشم نکردید،ممنونم.
دوستان گلم،خیلی وقته به اینجا سر نزدم می دونم، اما واقعیتش اینه که دیگه وبلاگنویسی از رونق افتاده.یه موجی بود که اومد و تمام شد.و واقعا هم دیگه اون حوصله ی روزهای اول که بتونم مثل قبل اینجا بنویسم رو ندارم.
عاشق اینجا و خواننده های قدیمی و نابشم و نتونستم هنوز حذفش کنم.
اما یه خبر خوب براتون دارم!
یه کانال زدیم با دو هزار تا ممبر فعال و دوست داشتنی...مثل همینجاست!شاید هم بهتر و متنوعتر و دل انگیز تر.
عکسنوشته داره،معرفی کتاب و فیلم و درد و دلها...اخبار سینما،کلیپهای عاشقانه فیلمها رو هم گلچین کردم و گذاشتم برای مخاطبها.داستانک داره...دو خط از بهترین کتابها رو اونجا گذاشتم با اخبار به روز سینما و هنر و ادبیات.دلنوشته ها و شعرها و داستانکهای خودمم توشه.متنوعتر و زیباتر و به روز تر از اینجاست.
ازتون می خوام اگر هنوز عطر برنج رو دوست دارید،اگر هنوز با حسهای خوب من شریکید و می خواید یادی از خاطرات خوش این وبلاگ بکنید و همراهم باشید،با تلگرام اپ دیت شده،به "عطر سیب" بپیوندید،
کلیک کنید:
https://telegram.me/joinchat/BjTY6zvroK4NpFmqcYRcfw
منتظر حضورتونم...
نام:آیینه ای برابر ایینه ات می گذارم
نویسنده: نغمه و هانیه
نشر: سایت 98 یا
این کتاب در مورد یک عشق دهه شصتیه...هانیه توی سالهای جنگ عاشق پسر همسایه،امیرعلی، می شه و بعد پسر به جنگ میره و اسیر میشه و هرگز بر نمی گرده...اما تقدیر همیشه یه بازی توی آستین هزارتوش آماده داره...
داستان روایتی واقعی و روان و دلچسب داره...از دخترهای پولدار و پسرهای آنچنانی خبری نیست...
برای خوندن خلاصه داستان روی بقیه ش کلیک کنید...
نام کتاب:شاه شطرنج
نویسنده:پگاه
انتشارات: نودو هشتیا!!
طرفداران قلم پگاه زیادن...چرا؟چون روان و با اصل و نسب می نویسه...چون ملاحظه کاره...
شاه شطرنج در مورد دختریه که می خواد رقابت کنه...با یه شرکت دارویی...اما این وسط گیر می افته.گیر کسی که نمی دونسته یه روز ممکنه بشه زندگیش.اول بچه گانه تصمیم می گیره اما بعدش چون پیش بینی نمی کنه که چی پیش می یاد،تازه متوجه میشه تصمیمش نادرست بوده...
برای دیدن خلاصه داستان رو بقیه ش کلیک کنید...
ادامه مطلب ...نام:قتل کیارش
نویسنده:مژگان زارع نویسنده و کاربر 98 یا.
انتشارات: 98 یا.
اول از همه بگم که خیلی دوست دارم این رمان رو! نه عشقی آبکیه نه ازونهایی که وسطهاش بتونی ولش کنی!لطیف و جذابه.معماییه...عشقیه...اما روی اصول.
برای خوندن خلاصه داستان روی ادامه مطلب کلیک کنید...
نام :اسطوره
نویسنده: پگاه
انتشارات: 98 یا!!
این کتاب یکی ازون کتابهای الکترونیکیه که باید خونده بشه.
داستان از زبون سه نفر نوشته شده.یک دختر 19 ساله و دو مرد کٌرد به نام دیاکو و دانیار.
سبکش خاصه و مشخصه روش زحمت کشیده شده.
برای خوندن خلاصه رو بقیه ش کلیک کنید.
ادامه مطلب ...
بالاخره یک داستان خوب بی شیله پیله و بی اغراق با موضوع جدید،جایگاه خودش رو تو این آشفته بازاری که هر کس مدعی چیزیه ،پیدا می کنه...
در همیشه روی یه پاشنه نمی چرخه...
ممکنه یه شروع اولش سخت باشه و هفت خوان رستم داشته باشه اما وقتی روی روال بیفته درست می شه...
اینجور موقعها می گن گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی...
هرگز نباید ناامید شد...هرگز...حرف بدخواهان همیشه تاثیر موقتی داره.
صبر همیشه تو کارهای هنری و با سرمایه گذاری عاطفی بلندمدت جواب می ده...
توی چهار تا خبرگذاری کتاب دومم "بخت زمستان" رو به عنوان کتاب پرفروش این ماه معرفی کردن...
اینه که می گن آب راه خودش رو پیدا می کنه...
خبر خوشحال کننده ایه برای من...
خدا روشکر...
رمزنوشت:پست بعدی رمزیه! هر کسی رمز می خواد،حتما باید وبلاگ هم داشته باشه و ایمیلی رو هم که استفاده می کنه و درسته برام تو نظرات این پست بذاره.واقعیت بگم که موقعیت اینکه وبلاگها رو دونه دونه باز کنم و براشون رمز بذارم رو ندارم...فقط می تونم ایمیل بکنم.
برای دوستانی که وبلاگ ندارن،تحت هیچ شرایطی رمز ایمیل نمی شه متاسفانه!