سفرهای عطربرنجی...

مثل اینکه وبلاگنویسی دیگه داره کم کم منسوخ میشه...

انقدر ویچت و واتس اپ و وایبر شلوغه که وبلاگهای بدبخت منزوی شدن...

اما خوب! اکه یه وبلاگ نویس باشه که علاقه ش رو ترک نکنه اون منم...

ماه پیش سفری رفتیم که واقعا سفر خوبی بود...جدا از هوای خوب،با آدمهای خیلی خوبی هم هم سفر بودیم که لذت سفر رو برامون دوچندان کردن...

در ادامه مطلب یه دوجین عکس از خوردنیها و مناظر سفره...

ببنید و همراه باشید... 

 

منظره باغچه خزان زده ویلا...

آسمون ابری از پشت شیشه های رستوران جاده هراز...

گل ساعتی...

کبابهای حامی پز قبل از پخت!

کبابهای حامی پز آماده بلعیدن!

کدو حلوایی جاده ای...

فلفلهای شمالی...

ترشی آناناس

ترشی زغال لخته...

رستوران نصرت شاندیز که همه محصولاتش رو خودش اوریجینال تهیه می کنه و از جایی نمی خره! از دوغ و ماست و کره محلی گرفته تا نون و گوشت...

سفره ما با خوراک مرغابی لذیذ در شاندیز...

این هم دونه برنج در حال گربه بازی! (با دکترش صحبت کردیم گفت به گربه دست زده هیچ اشکالی نداره! چون گربه میکروب مسری نداره خوشبختانه!)

این هم یه پست مصور سفرانه...

البته یه سری از عکسها رو دوستان اینستا و جاهای دیگه دیدن...