هنوز منتظرم...
هنوز در سفرم...
و هنوز تو را در بطن دارم...
جایی که روزی خالی می شود و می دانم دلتنگ بودنت خواهد بود...
نمی خواهم عجله کنم ...
نمی خواهم زودتر از موعد بخواهمت...
اما امید دارم که انتهای این سفر 9 ماهه،به شیرینترین اتفاق زندگیم،ختم شود...
در انتظار توام..
همه چیز آماده پرواز تو به سوی زمینیان است...
تختخوابت...عروسکهایت...حتی آن شیشه شیر کوچک و آن لباسهای رنگ برف...
دل من بی قرار است...
همه چیز را آراسته ام...خانه آماده حضور توست...
بیا که دلم تنگ است...
ای دوست داشتنی ترین...