عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

آخرین غروب جمعه نود...

خداحافظ سال خوشبختی...

خداحافظ سال خاطره های خوب اب و قایق و رودخونه و پرواز...

خداحافظ سال سختی های کوچیک و شادیهای بزرگ...

خداحافظ زمستون سخت ۹۰...

خداحافظ پاییز واقعی و برفهای سنگین...

خداحافظ تابستون خوش دریای مدیترانه و پاییز رنگارنگ پر رونق و شاداب سرزمین گرم وایلد وادی...

خداحافظ روزهای انتظاری که آخرشون به امید و شادی رسیدید...

خداحافظ سال ۹۰ ...سالی که با نقطه شروع شدی و با نقطه تموم...

خداحافظ ...

دلم برات خیلی تنگ می شه...

می دونی تا دو روز دیگه باید به بهار سلام کنم...به بهار ۹۱...

بهاری که پر از رمز و رازه...بهاری که معلوم نیست مثل بهار تو خوش و خرم و سبز و بی استرس و آغازی جدید باشه...

برام دعا کن ۹۰ جان...از خدا بخواه تا سال همسایه ت هم سال خوب و پر رونقی برای ما باشه و همه چیز عالیتر و بهتر جریان داشته باشه...

خدا اون بالاست...می دونم...

خدا اینجاست....می دونم...