عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

وارد صحنه می شویم!

می دونم!می دوووووووونم!خیلی وقته یه پست درست و حسابی نزاشتم!!می دونم بعضیاتون می خواین خفه م کنین از بس ننوشتم!می دونم هر دفعه اومدم اینجا و یه چیزی پروندم و در رفتم...

اما واقعا این روزای قبل عید اونقدر سرمون شلوغه و خود به خود کار پیش می آد که اصلا نمی تونم یه خط بنویسم و مخمو جمع کنم چه برسه به اینکه کسی رو بخونم!

آخه به قول می می جونم!نیست که چرخهای مملکت روی دوش ما می چرخه!!

یعنی امسال واقعا؛ دلم می خواد زودتر عید بیاد و من یه دل سیر صبحها بخوابم و آرامش داشته باشم!می دونم که عید سال ۹۱ مثل بقیه سالها٬همه ش مسافرتم و نیستم که هی مهمون بازی کنم و ازین بابت خیلی خیلی خوشحالم!

برای جمعبندی سالی که داره به پایان می رسه هم یه پست حسابی باید بزارم...می خوام ببینم چی کار کردم و چه کارای مفیدی انجام دادم و چقدر پیشرفت کردم و به اهدافم رسیدم!

اما یه چیزی منو متعجب می کنه که چقدر امسال زود گذشت!تا چشم باز کردیم رسیدیم به آخر!

این نشون می ده که عمر خیلی زود می گذره!خیلی زودتر از اون چیزی که بشه حتی تصورشو کرد!

دوستای عزیز خاموش و حاضر و وبلاگی و غیر وبلاگی...دوستون دارم و دارم لحظه شماری می کنم که مثل چند وقت پیش دوباره پیشتون برگردم و هم براتون درست و حسابی بنویسم و هم بخونمتون!

به امید اون روز!!