سفری به اعماق کوههای مازندران...

مگه کوهم عمق داره؟؟چه می دونم!

خدمتتون عارضم که ما سه شنبه بعدازظهر،راهی خطه سبز مازندران شدیم...کدوم شهرش؟رویان...

روز اول،من بعد 10 سال تنی به آب دریا زدم و روحم تازه شد!همیشه تا لب دریا می رفتم،اما تا پام می خورد به آب،یه جوری می شدم.این کسیه که بعد 10 سال تنی به آب زده...

بین خودمون بمونه ها! اینقدر ابن ابو تو دریا منو کشوند زیر آب و هی باهام کل کشتی گرفت،که تموم آب ساحلو من خوردم...

واسه بقیه عکسای سفرنامه برین رو ادامه مطلب

 

پای ابوچ!جاتون خالی اینقذه گوش ماهی جمع کردم...

اینوم مایٌم با شوهر و شوهر نوش نوش که داریم به هم آب می پاشیم...تا 3 متر جلوتر دریا اصلا" عمق نداشت و معلوم بود که آب پیشروی کرده و زمینای ساحل رفته زیر آب...

فصل تخم ریزی ماهیا بود و آب دریا پر بود ازین ماهی فسقلیای خاکستری...


غروبا آسمون تو جنگ با شب،خیلی قشنگ می شد...هوا تو روز گرم بود و تو شب سرد...

این عکس باغچه مونه از طبقه دوم

 

اینم یه گل رز آب خورده


اینم گل آلبالوییه! گلاش مث آلبالو می مونن...

به به! اینم گٌری خان!ایشون یه گربه نر هستن که بسیار بسیار زن تشریف دارن! صدای نازک و چشمای خوشگل و صدالبته لوس!وقتی باهاش بازی می کردیمو می چلوندیمش،آقا می رفت اونطرف و یه فص خودشو می لیسید!همچین انگار ما کثیف بودیم و ایشون تمیز!! این آقا همدم دونه خانومن!موقعهایی که دونه تنهایی میره شمال،ایشون به پر و پاچه دونه ما گیر می دن!

اینم نمای ویلا،از دور! دونه خانوم داره وسایلو جمع می کنه!

روز آخر که دیروز باشه هوا به شدت دم کرده و شرجی بود! کوهها رو نگاه کنین...اصلا" معلوم نیستن...

و در آخر این هم محیط شاعرانه داخل که بنده داشتم،توش می نوشتم....و اینم بگم که این پروژه سری رو بالاخره تموم کردم...

نظرات 26 + ارسال نظر
بلوط یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 10:50

چه باغچه بانمکی

نیکا یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 11:06 http://man-you-who.blogfa.com/

به به چه سفر خوبی!.. پروژه سری چی بید

خوب سریه دیگه!

ریحان یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 11:23 http://rehii.blogfa.com/

به به حسابی حال کردیناااا
ما هم اخر این هفته میریم همون سمت رویان

زهرا یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 11:46

ان شاالله همیشه به سفر باشی خانوم گل.منم امسال بعد از ۲سال بدنو زدم به دریا البته با لباس

گیتی یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 11:52

چقدر ویلاتون رو دوست دارم.. ... خیلی خوشگله... خیلی خیلی... خوش به حالتون که شمال بودید... تو که می دونی من چه ارادتی به شمال دارم.... اینهمه مدته نرفتم یه جورائی یعنی فاجعههههه

ایشالا قسمت بشه ببرمتون دوستم!

سایه یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 12:00 http://didarema.persianblog.ir

به به شمال و دریا . من دوماهی هست که نرفتم دلم شمال خواست . ااااااااااااا ویلای برادر منم رویانه

ای ول! پس همسایه ایم سایه!

غزل یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 12:19 http://www.ghazal777.blogfa.com

به به عجب جایی
مثله همه با هم همسایه ایین
همیشه به سفر

گلبرگ یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 12:56 http://www.talakhanooom.blogfa.com

به به ممو جونم. خوشبحالتو رفتین شمال . من عاشق شمالم.
شواهد نشون می ده حسسابی خوش گذشته همیشه خوش باشین دوستم
ویلاتونم خییلی پشنگههه
تهران باشی. به شمال نزدیک باشی. همچین ویلای جیگولیم باشه. من بودم هر هفته اونجا بودم

وقت و مرخصی باشه هر هفته اونجاییم.!

آلما یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 13:29

اون پروژه سری هم داستان نویسیه دیگه

نه جیگر جان!! یه چیز دیگه س!!

سرور یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 13:39

امیدوارم همیشه دلت شاد ولبت پر خنده باشد
هرچه پیام گذاشتم گفت به علت بعضی کلمات امکان ارسال نیست به خدا من از این کلمات نمی نویسم چقدر ایراد می گیره امیدوارم این آخری را ارسال کنه

من شرمنده م به خدا!

اردشیر بابکان یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 15:20 http://www.avestaariyo.blogfa.com

درود
من در وبلاگم درباره ازدواج در دین زرتشت و اتهام بی اساس به این دین نوشتم لطفا اگر دوست داشتین آن مطالب را بخوانید.
تا درودی دیگر برود.

بهاره یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 16:33 http://rouzmaregiha.blogsky.com

چرا نمیذاره نظر بدهم... همش میگه به علت وجود برخی کلامات امکان نظردهی نیست... ولی منکه حرف بدی نزدم

بهاره یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 16:35 http://rouzmaregiha.blogsky.com

وای دوست جون چه تصاویر خوشگلی گذاشتی... دلم خواست منم الان اونجا بودم خوب کاری کردی شجاعت به خرج دادی و رفتی تو آب... منکه هنوز رکوردم رو نتونستم بشکونم
ویلاتون هم خیلی خیلی خوشگل و باصفاست دوستم

بکشون رکوردو دوس جون!‌بکشون!

افسون شده یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 23:03

آخی مموچ

بالاخره از دور زیارتتون کردیم

هلن دوشنبه 15 شهریور 1389 ساعت 00:27

آخ چقددددددددر دلم هوس دریا کرد

نفس دوشنبه 15 شهریور 1389 ساعت 02:54

همیشه به سفرو شادی ممو جونم.من خاموش بودم اما دوست داشتم دیگه خواننده روشنت بشم.

همیشه روشن باش عزیزم...

سانی دوشنبه 15 شهریور 1389 ساعت 08:52 http://khatesevom.blogsky.com/

چه ویلای خوکشلی
حسابی خوش گذشته نه؟
همیشه به گردش و تفریح عزیزم
کشتی تو دریا خیلی حال میده به خصوص با شوشو

دخملی دوشنبه 15 شهریور 1389 ساعت 09:11

وایییییییی ممو جونم چه ویلای خوشگلانسی دارین ... من عااااااشق شمال هستم ... واقعا روحیه ادم رو عوض می کنه ... به خصوص با جمع دوستان

هلیا دوشنبه 15 شهریور 1389 ساعت 10:08

ما پرشینی ها که فعلا تعطیلیم.عجب ویلای نازیه.خوشحالم خوش گذشته همیشه به سفر

الان وبلاگ خورشید که باز شد هلی!کجایین شماها؟؟

ونوسی دوشنبه 15 شهریور 1389 ساعت 11:56

به به پی حسابی خوش گذشته
میگم من عاشق این گری خان و دوستاشم راستی گل آلبالویی خیلی جالبه ندیده بودم تا حالا٬!

من:moji دوشنبه 15 شهریور 1389 ساعت 12:00 http://www.minevisam123.blogfa.com/

والا من اینجا پیغام گذاشته بودم /
به به و چه چهی در وصف زیبایی ویلا
ولی کوش

جدییییییییی؟ای گور بابای بلاگ اسکای!

روژین دوشنبه 15 شهریور 1389 ساعت 12:05 http://rojiin.blogfa.com

چه جالب ماه تولدمون با هم یکیه :) تولد مبارک

مرسی عزیزم...

بانو دوشنبه 15 شهریور 1389 ساعت 13:44

چرا واقعا نشون نمی ده ...
واییییییییییی که چقدر هوس مسافرت کردم..
می گم ویلا به این خوشگلی دارین ... این زمین ما که بی آب و علفه... ..
چرا من از گربه می ترسم... وقتی نزدیکم می یاد انگار یه ببر پنگال اومده سمتم..

می تونی به ترست،غلبه کنی...خب! یه بار بهش دست بزن!

گیتی سه‌شنبه 16 شهریور 1389 ساعت 09:57

ااا... آنا برگشته... ای ول...

هلن سه‌شنبه 16 شهریور 1389 ساعت 10:41

مموییییییی

فرهاد سه‌شنبه 16 شهریور 1389 ساعت 15:16 http://sayehayesepid.blogfa.com/

سلام ، دلم لک زد واسه شمال ، نمی دونم چی تو ماهاست که هیچ جا واسمون شمال نمیشه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.