اینا اشک شوقه که داره می ریزه پایین،یه خبری رو دیروز تو نمایشگاه شنیدم که اگه صحت داشته باشه،واقعا بهتر از این نمی شه...
نمی دونم چی بگم...نمی دونم...حس می کنم خدا اینقدر پایین اومده که الان نشسته روی شونه هام...انگار دو تا بال بهم هدیه دادن...دو تا بال سفید...
از لطف و محبت دیروز دوستان عزیزم به خصوص ناهید جان که راس ساعت اونجا بود،شرمنده شدم.چه روی ماهی داشت...