یه چی بگم؟
یه حسی دارم این روزا!یه جوریم! هی ترش می کنم...هی زبونم تلخ می شه!
دلم می خواد الان اون موجود چند میلیمتری رو از تو شکمم در بیارم ببینم چه شکلیه؟چه مدلیه؟
چقدره؟چی می خوره؟صدا داره؟چه جوری نفس می کشه؟پوست داره؟ناخون داره؟
اینایی که تو این سایتا می نویسن درسته؟
آخه هنوز حسش نمی کنم...
نمی دونم چرا!
ووییییی!!یعنی واقعا این شکلیه؟
ای جونم. انقدر این حسهای دوران بارداری متضاد و درهم برهمن که آدم همه شون رو فکر می کنه یه جورایین.
من درست نمیدونم هفته چند رو می گذرونی ولی تجربه خودم میگه حدودا از بعد از هفته 20-21 یواش یواش حسش می کنی و از اون حس غرق لذت میشی.
راستی وسوسه نشی به این زودیا بری سه بعدی. اگرهم خواستی بری بزار برا هفته 32-33 که کامل کامل شده باشه و بتونی از دیدنش لذت ببری
سه بعدی که برای جنین ضرر داره.انگار انداختیش تو دیگ آب جوش!
ای جانم.... عزیزدلم
باوزر می کنی چشام اشکی شد؟؟؟؟؟؟
یاد اون روزام افتادم
ممو به جرات میگم
شیرین ترین وقشنگ ترین انتظار عمرت رو داری میگذرونی
من وقتی زایمان کرده بودم تا چند روز دلم تنگ میشد که تو شکمم هیچی نیست باور می کنی؟
این روزای هم نفسی خیلی خیلی قشنگ هستن
من خودم دقیقا از هفته ۱۶ حرکتاشو حس کردم
اوایل کمتر بود وهرچی بزرگتر میشه ملموس تر میشه
وقتی دنیا اومد می فهمی که هیچ عشقی بالاتر از عشق مادر وفرزندی نیست
از 16؟ خیلی زود نیست گوشی؟ من کلا ادم نوستالژیکی هستم شایدم به قول تو دلم تنگ بشه...
ای جوووون..دونه برنجت چه نازه...خدا حفظش کنه...نمیدونم اون لینکی که در مورد تشکیل بچه تو وبلاگم گذاشته بودم دیدی یا نه اما ادم وقتی این چیزارو میبینه همش دوست داره خدا رو هزارن بار شکر کنه و بگه فتبارک الله احسن الخالقین
این عکس رو از تو نت پیدا کردم...مال من نیست زهرایی...واقعا چه جوری یه نی نی از یه نقطه به یه بچه 3 کیلویی می رسه؟؟کار خداست...
میدونم ممو جونم...معمولا نی نی های همینقدی هم شکلن...نی نی تو هم حتمی این شکلیه..ای جوووووووووووونم نی نی .چه نازه
ناز که چه عرض کنم زهرا جون؟
عزیزم هرکسی یه جوریه من وهمکارم با هم باردار بودیم
من از هفته۱۶ حرکتاشو حس کردم
اون از هفته ۲۰
نی نی تو پسر بوده عزیزم! پسرا علی ورجه ن!!
همون جوری که دوست داری باورش کن
یعنی توی ذهنت همون جوری که همیشه بهش فکر میکنی و رویا میسازی تصورش کن
اون چیزی که تو عکس میبینی دیگه کار خداست
چی بگم والا!
الان یه روزایی اینقدر عذابم میده میخوابم بگیرم درسته قورتش بدم بمونه سرجاش
خیلیییییییییییی زوده واسه حس کردن ممو جون
اون هفته های اول دقیقا به خاطر همین حس هایی که وجود داره عاشق سونو بودم روزایی که سونو داشتم همیشه هیجان زده بودم
اما من می ترسم ببینمش...یه حس خیلی عجیبیه تاتا!
واقعنی الان این شکلیه؟!
منم ریدر رو پیدا نمیکردم ممو٬ با فیلتر شکن رفتم و یافتمش!
آهاین!اینو بگو!
سلام تا حالا رب انار امتحان کردی ؟ یک کم بخور کمکت میکنه
چه جوری خوب؟
تقریبا بعد 4 ماه میتونی تکونهاشو حسش کنی!حس عجیبیه!یه آدم زنده تو بدن آدم!واقعا کار خدا زیباست و باور نکردنی!ایشالله دونه تو رو هم بزودی میبینیم
ایشالا...از الان یه جوریم آهو جان!
صبرکنید تا اولین تکون رو حس کنید....اون شیرین ترین لحظه دوران بارداری خواهد بود...
مرسی مستانه عزیزم...
واقعا؟؟؟
چه کوشولو...
ممو میاد بیرون میبینی چه شکلیه اینقدر عجله نداشته باش
انشاالله...به امید خدا...
میدونی ممو چقدر خوبه که خدا بهت این لطف رو کرده.من همیشه تو رویاهام یه دخترک رو میبینم...
عزیزم...تو هم یه روز مادر می شی!دیر و زود داره سوخت و سوز نداره...
چه شکلی می تونه باشه ؟ نمی دونم ...
اینو می دونم که حتما الان یک دنیا عشقه در انتظار حضور ، یک وجود مبارک و لطیف و پاک که یک دنیا چشم به راه حضورشه ...
نوشته هات چقدر خوب احساستو نشون میده .
خدا حفظتون کنه
مرسی عزیزم...خدا کنه حسام یه کم بهتر بشه!
من خواننده خاموشم وچون باردارم خواستم بهت بگم که این حس هایی که داری و در این ایام از نظر روحی خیلی خسته هستی کاملا طییعیه. اصلا به خودت سخت نگیر. من عاشق بچه ها بودم یعنی می مردم واسشون. الان؟ بدم می یاد! همسایه مون رو که می بینم ۳ تا بچه داره حالت تهوع می گیرم! اینا طبیعیه و در هر کس به یه شکل ظهور می کنه. ترس و اضطراب خیلی طبیعیه با این عوض شدن هورمون ها...این سه چهار ماه اول آدم از دنیا بیزار می شه. ولی همش به خودت بگو و یادآوری کن که این ها می گذره. من تازه تنها هستم. تنهای تنها. نه خانواده ای دارم و نه دوستی...خارج از ایران. گاهی آرزو می کنم کاش یه کسی نزدیک بود یه قابلمه غذا به من می داد!
استرس دارم ولی دیگه توکل کردم به خدا. انشالله که برای تو هم این دوران به زودی سپری می شه.
در پناه حق باشی.
عزیزم...عیبی نداره! پس اون نی نی تو دلت چیه؟؟اون که هست!ایشالا که یه نی نی خوشگل به دنیا می یاری...
تبریک میگم مادر شدنتو عزیزه دلم.
سلام چه جوری خوب؟؟؟؟ منظورم این بود که رب انار ملس یک کمش برای رفع ویار کمکت میکنه امتحان کن
نکنه توقع داشتی رب انار بخوری قیافه دونه رو تو خواب ببینی
نچ!رب انار اصلا دوست ندارم!
پسسسسس نینی شما دخملک میباشد
والا من هیچیم درست نیست اطلسی جان! رو اصول نیستم که بشه از حالا تشخیص داد!
آی گفتیییی
چرا اینقدر زود تابستون شده آخه
ما که دیروز کولر روشن کردیم بس که گرم بود
می بینی؟
من از فروردین بدم میاد بخاطر رخوتش و حساسیت بهاره ام اما عاشق اردیبهشتم
من هر دوش رو دوست دارم...
عزیزم خیلی مبارکه
به به! عزیز دلم...مرسی ...