حرف زدن با تو را دوست دارم...یکریز و مسلسل وار...بدون آنکه حتی لحظه ای خسته شوم...
آخر میدانی؟من هر وقت آن گوشی بیسیم را زیر گوشم می گذارم و برایت از زمین و زمان حرف می زنم و از خدا و بنده خدا پیش تو شکایت می کنم،ناگهان مفید می شوم!
موتورم روشن می شود...گویی حرف زدن با تو به جای آنکه از من انرژی بگیرد، به من انرژی می دهد...
تند و تند در آن قابلمه کوچک پیاز داغ می کنم،زردچوبه می زنم،گوشت را از فریزر در می آورم،لپه ها را خیس می کنم و در کسری از ثانیه سیب زمینیهای پوست کلفت را پوست می کنم...
خسته نمی شوم از حرف زدن با تو! همانطور که تو می گویی و من گوش می کنم،قیمه ام برای جوش خوردن آماده می شود و صحبتم با تو تمام...
ای کاش بدانی که صدایت به اضافه تمام صداها و طنینهای خوش دنیاست...
ای کاش بدانی اگر یکروز برایت غر نزنم،بعدازظهرم به شب نمی رسد!!...می میرم...
مادرم...
یه خبر مهم دارم در مورد تکین حمزه لو جانمان!از فردا شروع می شه...بشتابید!!!.
عزیزم خدا حفظشون کنه :))
سلامت باشن همیشه
با تمام وجود...
این پستت رو
حس کردم...
دوست داشتم...
بلعیدم ...
هرآنچه میدانی...
همان...
ممنون که هستی دوست من
ممنون که می نویسی وبا نوشته های زیبایت روحمان را نوازش میدهی...
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
عزیزمیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی!
دلم مامی رو خواست! هنوز فرصت نکردم بهش بزنگم!

واقعا عاشقشم
دلمه فلفاتو عشق است
خدایا همه بابا و مامانا رو در پناه خودت حفظ کن
به به! ببین کی اینجاست...
ببخشید ممو جون از وبت استفاده می کنم اما می خواستم از اینجا به زهرا جون بگم عزیزم من اصلا نمیتونم برای وبت کامنت بزارم ایمیلم که ازت ندارم !!! چیکار کنم؟؟؟
زهرایی ببین این حکیمه خانم چه می گوید!!! بهش رسیدگی کن مادر!
خدا حفظشون کنه...هم مادر شما هم تمام مادرای گل و نازنین رو
عزیزمممممم
خدا حفظش کنه
مرسی عزیز من...
آخی داشتم خطهای اولت رو میخوندم یهو به خودم گفتم یعنی کیه که مثل من و مامانم که باهم حرف میزنیم ممو باهاش حرف میزنه؟!
که دیدم توام نوشتی مادرم ههههههههههههههه
خدا ایشالله همه مامانا رو سلامت برامون حفظ کنه
عززززززیزمممممممم...تو هم؟؟
آی گفتی ممو جان
صبح ها که تنها میرم پیاده روی دقیقا همین حسو دارم
راه میرم به آدم ها نگاه می کنم خرید می کنم نفس عمییییق می کشم واقعا که پر از آرامشه
اخه گلم چرا کامنتدونی رو می بندی شاید ادم بخواد یه چیزی بگه اصلا فیس بوکت چی شد؟خانمی کجایی ؟بابا دلم تنگ شد چی کار میکنی پیدات نیست
فیس بوکمان را ترکاندیم هلی! قربونت برم...می آم می گم بهت!
سلام ، وبلاگ جالبی داری ، از خوندن مطالبش لذت بردم
، به وبلاگ منم یه سر بزن ، اگه مایل به تبادل لینک بودی ، لینکم کن و خبر بده تا لینکت کنم ( http://cerystal.blogfa.com )
در ضمن اینو برای مدیران وبلاگها می فرستم
مژده مژده
مدیران وبلاگهایی که برای اولین بار از محصولات
[گل] " بدلیجات دست ساز کریستال " [گل]
خریداری می کنند ، به انتخاب خود از بخش هدایای وبلاگ یک هدیه به رسم یادبود دریافت خواهند کرد
خواستم واسه دلمه هات کامنت بذارم جاش رو پیدا نکردم
هوووووم خیلی خوشمزن منم میخوام