این هفته های آخر اسفند ماه بدجوری دلم می خواد خودم رو رها کنم و به دست نسیم سحری نیمه سرد و خنک که نوید بهار رو می ده بسپرم...وسط این همه شلوغی و جمع کردن کارهای نیمه تمام آخر سال به سالی که گذشت فکر می کنم...به سالی که هم شادی به دنبال خودش داشت و هم غم...سالی که جدا از مسافرتهای داخلی دو تا مسافرت غیرمنتظره و عالی به دنبال خودش داشت...
برای اولیش ترکیه٬اونقدر همه چیز پشت سر هم جور و ردیف شد که خودمون هم تعجب کرده بودیم.همچین که مزه کباب ترکی و استیکش هنوز زیر دندونمه ...برای دومیش هم خانوادگی خیلی چسبید و یه استراحت حسابی کردیم و سید ما حسابی ترکوند!!...
سال ۹۰ همراه بود با یه سری اتفاقها تو محیط کارم که بیشترش مثبت بود...اما خیلی وقته که به این نتیجه رسیدم که دیگه کار کردن برای دیگران کافیه و یه فکر اساسی برای راه انداختن یه بیزینس درست و حسابی کردم...
رفت و آمد خانوادگی و غیر خانوادگیم با دوستام بیشتر شد!طوری که هر ماه خونه یکیشون بودیم و همیشه هم خوش گذشته...(درست مثل ۵شنبه هفته گذشته که باز جمعمون جمع بود!!مرسی طنینی...)
یه کاری که از خیلی وقت پیشا آماده بود و من حوصله نداشتم به مرحله اجرا بزارمش ٬به زور ابو به ثمر نشست و چه خوب شد که اون تشویقم کرد!
یه اتفاق خیلی خوب افتاد که خیلی وقت بود منتظرش بودم و تقریبا داشتم کم کم نا امید می شدم...اما بالاخره اتفاق افتاد و من کلی خوش خوشانم شد...(در این مورد شاید بعدها توضیح دادم...)
تو زندگیم با ابو خیلی چیزها روحل کردیم و به حد تعادل رسوندیم و ازین بابت راضیم...
یه تصمیم بزرگ با هم گرفتیم که می خواستیم امسال عملیش کنیم اما به سال دیگه موکول شد!
به جرات می تونم بگم که از حساسیتم رو موضوعهای مختلف کاسته شده و تقریبا؛ بی خیال یه سری مسایل و یه سری آدمها شدم...
تونستم برای تمیرین بیشتر٬محبتم رو بین اطرافیانم تقسیم کنم و به هر کس همونقدر محبت کنم که حقشه...
ظرفیتم رو از لحاظ روحی بالا بردم و تحملم هم بیشتر شده...
و بالاخره اینکه یک قدم به هدفم نزدیکتر شدم!امیدوارم که تو این راه الگوی مناسبی رو انتخاب کرده باشم٬ تا بتونم یه روزی مثل اون یا خود اون بشم...
سال نوشت:برای همه تون سال خوبی رو آرزو می کنم...سالی که پر از آرامش٬معنویات و به دور از هر بحرانی باشه...
به امید فردا!
خوشحالم که سال خوب و پرباری داشتی ... امیدوارم که به همه خواسته های کوچک و بزرگت برسی که حتما میرسی چون لایقش هستی عزیزم
خوشحالم که امسال سال خوبی داشتی ایشالا سال دیگه بهتر از امسال
ایشالا دوستممممم
ممو جان خوشحالم که سال خوبی برات بوده و امیدوارم که امسال به همه آرزوهات برسی و بتونی از ته دلت شاد باشی و بخندی.
مرسی عزیزم...
انگاری امسال سال خیلی خوب و خوشی براتون بوده...ایشالا سالهای بعد هم همین جور دلچسب و دلنشین باشه برات
ایشالا...یعنی امیدوارم...
خدا رو شکر که سال خوبی داشتی عزیزم...هر سالت بهتر از پارسال گلی..
مرسی خانوم اسفند ماهی عزیز...
خیلی خوشحالم که هدفت نزدیک تر شدی... این یعنی یه موفقیت و گام بزرگ...
ایشالله همیشه لبات خندون باشه و از زندگیت راضی باشی...
مرسی عزیزم...فک کنم از هدفم کم و بیش خبر داری...
چهخوب که سال خوبی براتبوده این سال 90!برا منم خوب بوده
امیدوارم سال نهنگ هم به همین خوبی باشه برامون
خداروشکر که همش اتفاقای خوب بوده...
ایشالا سال دیگه هم بهتررررررر
از شنیدن موفقیت ها و خوشبختی دوستان و اطرافیان غرق لذت میشم و خدارو شکر که تو امسال با شادی سپری کردی و امیدوارم سال دیگه توپ تر از امسال برات باشه .
ایشالا سال دیگه لیست موفقیتات تا سقف خونه تون برسه
مرسی عزیزم...
خدا رو شکر که ساله خوبی داشتین
ممو جون ببخشید چون میدونم شماره هلیا رو داری میشه ازت خواهش کنم که یه تماس باهاش بگیری خیلی نگرانشم
عزیز دلم باهاش تماس گرفتم!همین دوشنبه یا سه شنبه بود!ایشالا 20 تم زایمان می کنه!!حالشم خیلی خوب بود...نگران نباش!
خدا رو شکر. باز هم برات بهترین ها رو میخوام...
مرسی عزیزم...برای تو همینطور...
خوشحالم که سالی که گذشته برات سال خوبی بوده. در مورد راه انداختن یه کار برای خودت بسیار بسیار فکر خوبی کردی.
انشاله سال بعد از امسال برات بهتر باشه عزیزه مهربون
مرسی عزیز دلم...ایشالا برای تو هم بهترین باشه!
آخه از همون دوشنبه دیگه خبری ازش نیست! گفت احتمال زایمان زودرس دارم ! حالا هم غیب شده ! دلم شور میزنه دسته خودم نیست
آره می گفت! اما گفت بیستمه!!باشه عزیزم...خبر می گیرم...
ممنون ممو جان دوست خوبم مرسی ببخشید
امیدوارم 91 از 90 هم واست بهتر باشه.....آپیدم